سرویس هنر خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، کتاب «شاعر در دوره نثر» نوشته اریش هلر، یکی از آثار تأملبرانگیز حوزه فلسفه هنر است که در سیوششمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، با ترجمه حمیدرضا کیانی از سوی پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی عرضه شد. این اثر که نگاهی عمیق به نسبت میان شعر، فلسفه و جایگاه هنر در جهان مدرن دارد، مخاطبان جدی اندیشه و هنر را با پرسشهایی تازه و بنیادی روبهرو میکند.در گفتوگویی با مترجم کتاب، به سراغ لایههای فکری این اثر و چگونگی ترجمه آن رفتهایم.
کیانی در آغاز توضیح میدهد که کتاب، هنر را در سه دورهی تاریخی بررسی میکند: دوره کلاسیک، دوره سمبولیک و دوره مدرن. او میگوید: «در این تقسیمبندی، دوران پیشاسقراطی بهعنوان دوره شعر و اسطوره در نظر گرفته میشود. یعنی ادراک مردم از جهان، مبتنی بر اسطوره و قصهگویی بوده است؛ نوعی درک شاعرانه از جهان که نظم عقلانی در آن هنوز غلبه ندارد.»
به باور او، این وضعیت با ظهور فلسفه و بهویژه با نقد افلاطون در جمهوری به چالش کشیده میشود. کیانی به بخشهایی از جمهوری افلاطون اشاره میکند که در آن، سقراط نسبت به شاعران و اسطورههای باستانی موضعگیری میکند و خدایان آنها را انسانی، خطاکار و غیرقابل اتکا میداند. «افلاطون بهنوعی زبان اسطوره را ناکارآمد میداند و به زبان عقل، نثر و انتزاع میدان میدهد. اینجا نقطه آغاز دوره نثر است؛ یعنی جایی که فلسفه و منطق، جای زبان شاعرانه را میگیرند.»
به گفته کیانی، اریش هلر در این کتاب، گذار از زبان شاعرانه به زبان نثر را همزمان با تغییر در شیوه ادراک انسان میداند: «در دوره مدرن، انسان دیگر با اسطوره جهان را تفسیر نمیکند، بلکه با علم و منطق سر و کار دارد. این مسئله باعث میشود که ما وارد جهانی شویم که از نظر هلر، جهانی سرد، خشک و بیروح است. شاعر در این دوره، دیگر جایگاه پیشین را ندارد؛ او باید راهی تازه برای بقا پیدا کند.»
در ادامه، کیانی از مفهوم «غیاب» و «فقدان» در شعر مدرن سخن میگوید. از نظر او، شاعر امروز از حضور و حلول روح در جهان نمیگوید، بلکه از غیاب آن سخن میگوید. «در عصر نثر، روح بهصورت کامل حضور ندارد. اما گاه، لحظههایی شاعرانه در زندگی پدیدار میشوند؛ لحظههایی از درخشش و جوشش روح. هلر برای این لحظات، مثال زیبایی از مارسل پروست میزند؛ آنجا که طعم شیرینی خیسخورده در چای، ناگهان پروست را به دوران کودکیاش میبرد. این لحظه برای هلر، نمونهای از یک ادراک شاعرانه در دل عصری نثرگون است.»
از کیانی میپرسیم که چرا سراغ ترجمه این کتاب آمده؟ پاسخ میدهد: «در دوران کارشناسی ارشد، همزمان به فلسفه هنر و موسیقی علاقهمند بودم و نسخه انگلیسی این کتاب را پیدا کرده بودم. همین باعث شد که تصمیم بگیرم آن را ترجمه کنم؛ چون بهشدت با دغدغههای ذهنیام درباره نسبت میان شعر، نثر، هنر و عقلانیت همراستا بود.»
در ادامه از چالشهای ترجمه میپرسیم. «کتاب هلر بسیار سنگین است. هم از نظر فلسفی و هم بهدلیل ارجاعات مکرر به سنتهای فکری گوناگون؛ از ایدهآلیسم آلمانی تا اگزیستانسیالیسم و پدیدارشناسی. برای همین، رفتوبرگشتهای زیادی داشت تا مطمئن شوم ترجمه دقیق و قابلفهم از کار درمیآید.»
اما نسبت این کتاب با هنر چیست؟ کیانی توضیح میدهد که اثر هلر، در اصل شرحی تاریخی از جایگاه هنر در جهان قدیم و جدید است. «برای قدما، زندگی با شعر و اسطوره عجین بود. هنر، بخشی از زیست انسانی بود. اما در دنیای مدرن، هنر بیشتر به محل کشف و فهم فقدان تبدیل شده است. در این نگاه، هنر نشان میدهد که چه چیزهایی را از دست دادهایم. بنابراین هنر مدرن، هنر فقدان است.»
او تأکید میکند که این کتاب فقط در حوزه فلسفه هنر باقی نمیماند و به نسبتهای گوناگون میان هنر و سیاست، هنر و روانکاوی و حتی ادبیات و فلسفه نیز میپردازد. «مثلاً یکی از موضوعات مهم کتاب، نقد نسبتهای تقلیلگرایانه روانکاوی با ادبیات است. هلر بهویژه بر سوءتفسیرهایی که مکتب روانکاوی فرانسه – بهویژه لکانگرایان – در تحلیل آثار ادبی کردهاند، نقد جدی وارد میکند.»
در بخش دیگری از گفتوگو، کیانی به ساختار کتاب هم اشاره میکند: «هلر هر بار که به یک مفهوم فلسفی وارد میشود، آن را با یک نویسنده یا شاعر همراه میکند. مثلاً مقاله اول درباره هگل است، اما آن را با شاعر آلمانی، راینر ماریا ریلکه، میسنجد. در مقالههای بعدی هم سراغ گوته، نیچه، هُلدِرلین، هایدگر و توماس مان میرود. این پیوند میان فیلسوفان و شاعران، از ویژگیهای منحصربهفرد کتاب است.»
در پایان از او میخواهیم نکتهای برای خوانندگان کتاب بگوید. «بهنظرم این کتاب برای دانشجویان و علاقهمندان به هنر، فلسفه، ادبیات و روانکاوی بسیار مفید است. چون از دل سنتهای فکری غرب، به این پرسش پاسخ میدهد که هنر در کجا ایستاده، چه چیزهایی را بازمیتاباند و ما چگونه میتوانیم در جهانی نثرگون، هنوز هم رد پای شعر و روح را پیدا کنیم.»
نظر شما