پنجشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۱۵:۲۶
در اقتباس نباید فقط به خلاصه‌سازی اکتفا کرد/ داستان‌های کهن را با زبانی ساده برای کودکان روایت کنیم

مریم کاظمی، بازیگر و کارگردان معتقد است، اقتباس از آثار ادبیات کهن، فرصتی است برای آشنایی نسل جدید با میراث فرهنگی و ادبی کشور.

سرویس هنر خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)؛ مریم کاظمی، بازیگر و کارگردان، با حضور در سی‌وششمین نمایشگاه کتاب تهران و در گفت‌وگو با خبرنگار ایبنا درباره اقتباس گفت: اقتباس یکی از راه‌های معرفی آثار و مفاهیم به مخاطبان است. این ارتباط به معنای آن نیست که تنها باید از داستان‌ها و نمایشنامه‌های خارجی یا ترجمه‌شده استفاده کرد؛ بلکه می‌توان از ادبیات بومی و کلاسیک خود نیز بهره برد. دامنه اقتباس بسیار گسترده است؛ گاهی نویسنده با مطالعه یک کتاب یا مواجهه با یک موضوع مهم، تصمیم می‌گیرد آن را از طریق اقتباس به دیگران معرفی کند. این فرآیند ارزش منبع اصلی را از بین نمی‌برد، بلکه نوعی ارجاع به منبع برای مطالعه بیشتر فراهم می‌آورد.

وی درباره آثار اقتباسی در تئاتر افزود: در سال‌های اخیر، اقتباس به ویژه در تئاتر بسیار رواج یافته است. برای مثال، در نمایش‌هایی که کار کرده‌ام نیز اقتباس برایم جایگاه ویژه‌ای پیدا کرده است؛ گاهی از نمایشنامه‌هایی که شخصیت‌های آن‌ها به خوبی شکل گرفته‌اند، الهام گرفته می‌شود. ممکن است تعداد شخصیت‌ها کاهش یابد اما رویدادها و محتوای اصلی حفظ می‌شود و بنا به موقعیت، تغییراتی در اثر ایجاد می‌شود. این رویه در سطح جهانی نیز پذیرفته‌شده و در ایران نیز جای خود را باز کرده است.

کاظمی که با نشر مهرسا در زمینه صوتی کردن کتاب همکاری دارد، با اشاره به علاقه خود در نمایش‌های اقتباسی برای کودکان گفت: به اقتباس علاقه‌مندم؛ داستان‌هایی را که مطالعه می‌کنم را برای کودکان به نمایشنامه‌های ساده و کوتاه تبدیل می‌کنم. اقتباس اهداف مختلفی می‌تواند داشته باشد؛ ممکن است هدفی ادبی و فلسفی داشته باشد یا هدف آموزشی برای آشنایی کودکان با ادبیات. گاهی نیز برای وارد کردن مخاطب به فعالیت‌های عملی از اقتباس استفاده می‌شود. با این حال، نباید فراموش کرد که عنصر لذت و سرگرمی در آثار اقتباسی باید حفظ شود. اگر مخاطب از یک اثر لذت نبرد، ارتباطی با آن برقرار نخواهد کرد. باید آنچه نویسنده اصلی قصد بیان آن را داشته است، در اقتباس نیز منتقل شود. اقتباس خود یک فرآیند هنری است. اگرچه به‌نظر ساده می‌آید، اما بسیار دشوار است و نیاز به هدف‌گذاری و برنامه‌ریزی دقیق دارد.

وی با اشاره به مفهوم برداشت آزاد و برگرفته در اقتباس توضیح داد: امروزه بسیاری تصور می‌کنند اقتباس تنها به خلاصه‌سازی یا برداشتی آزاد محدود می‌شود. استفاده از عباراتی چون «برگرفته از» یا «برداشت آزاد از» گاهی ارزش متن اصلی را تضعیف می‌کند. گاه حتی از رویدادهای واقعی، اخبار یا موقعیت‌ها نیز اقتباس صورت می‌گیرد. در زمینه آثار ایرانی، به‌ویژه در ادبیات کهن مانند مولوی، معمولاً تصور می‌شود که حتماً باید به زبان شاعرانه و سنگین سخن گفت. در حالی‌که برای جذب کودکان، باید مفاهیم به زبان ساده و قابل فهم بیان شود. برای مثال، اگر کودکی با داستانی مانند رستم و سهراب یا رستم و اسفندیار آشنا شود، اما تنها تصاویر تکراری و خلاصه‌هایی محدود از آن‌ها ببیند، علاقه‌مند نخواهد شد. باید این آثار را با تصویرسازی‌های جذاب، روایت‌های داستانی و شخصیت‌پردازی‌های دقیق به‌گونه‌ای ارائه داد که کودک با آن‌ها ارتباط برقرار کند.

کاظمی ادامه داد: متاسفانه ما به میراث ادبی خود احترام نمی‌گذاریم. برای رشد فرهنگی، حتی در حوزه اقتباس، باید به این میراث توجه کنیم. برای نمونه، من خود داستان آرش کمانگیر را در نمایش‌هایم اقتباس کرده‌ام. هرچند این داستان مستقیماً در شاهنامه نیست، اما در متون مربوط به منوچهر شاه، که از نواده ایرج و پسر فریدون است، به آن اشاره شده است. داستان زمانی جذاب می‌شود که قهرمان به‌درستی پرورش یابد؛ نه اینکه صرفاً چند ویژگی کلی از او ذکر شود. برای مثال، اگر رستم را تنها به‌صورت یک قهرمان شکست‌ناپذیر معرفی کنیم، باورپذیر نیست. اما اگر او را انسانی نشان دهیم که زندگی شخصی داشته، ترس‌هایی داشته، شادی‌ها و نگرانی‌هایی تجربه کرده است، آن‌گاه مخاطب کودک و نوجوان می‌تواند با مسیر او همراه شود.

وی یادآور شد: زمانی می‌توانیم مفاهیم را برای کودکان جذاب کنیم که آن‌ها بتوانند با قهرمان داستان همراه شوند؛ همان‌طور که در داستان‌های خارجی چون «آلیس در سرزمین عجایب» یا «سیندرلا» چنین امری محقق می‌شود. در این آثار، قهرمان مسیر دشواری را طی می‌کند تا به موفقیت برسد. اما در داستان‌های ما، اغلب فقط نصیحت می‌کنیم، بدون اینکه مسیر رشد و تکامل قهرمان را روایت کنیم. برای مثال، هفت‌خان رستم برای کودکان امروز باورپذیر نیست. با وجود این، همچنان همان روش‌های قدیمی را تکرار می‌کنیم. ماکت می‌سازیم، شهربازی طراحی می‌کنیم و تصاویری ارائه می‌دهیم که فقط یک بعد از رستم را نشان می‌دهد. اما اگر در حوزه ادبیات و داستان‌نویسی، اجازه دهیم کودک، خود، رستم را تخیل کند، درک و ارتباط عمیق‌تری شکل خواهد گرفت. البته اقتباس از آثار ادبیات کهن، نیازمند پرداخت دراماتیک و افزودن داستان‌های فرعی است.

این نویسنده و کارگردان گفت: در بسیاری از داستان‌های کودکانه امروز، هدفی سطحی و هشداردهنده وجود دارد. مثلاً داستانی که می‌گوید «اگر به مادرت گوش نکنی، گم می‌شوی» یا «اگر مسواک نزنی، دندانت خراب می‌شود». این داستان‌ها بیشتر ترس ایجاد می‌کنند تا تخیل. در حالی‌که باید کودک را در دنیای داستان غرق کرد و اجازه داد از آن لذت ببرد. داستان‌ها و نمایشنامه‌های ما عمدتاً دربردارنده‌ی نصیحت و هشدار هستند؛ به این صورت که اگر کاری انجام شود، چنین می‌شود و اگر انجام نشود، چنان.

کاظمی ادامه داد: حال اگر بخواهیم کمی خلاقیت به خرج دهیم، این پیام‌ها را در قالب حیواناتی چون موش، خروس، سگ، گربه و خرس قرار می‌دهیم. برخی نیز تصور می‌کنند چون شخصیت‌ها حیوان هستند، این داستان‌ها برای کودکان نوشته شده‌اند، در صورتی که چنین نیست. این داستان‌ها به‌شدت سمبلیک‌اند و نویسنده از تمثیل بهره گرفته است. موضوع آن‌ها هیچ‌گاه کودکانه نیست. هر یک از این داستان‌ها فلسفه‌ای پشت خود دارد که تنها دو فرد بزرگسال، با توجه به تجربه‌شان، قادر به درک آن‌اند. چرا که نویسنده در زمانه خود، امکان بیان مستقیم مفاهیم را نداشته و بنابراین مفاهیم را در قالب سخنان حیواناتی چون خر، شیر، خرس، روباه مکار یا گربه ناقلا بیان کرده است. با این حال، همین داستان‌ها جهانی خیال‌انگیز خلق می‌کنند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

تازه‌ها

پربازدیدترین