پنجشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۱۳:۱۴
همراه با احیای آثار قدیمی ادبیات کودک و نوجوان، زبان نسل جدید را هم یاد بگیریم

محسن هجری می گوید: باید علاوه بر احیای آثار قدیمی و پاسداری از گذشته ادبیات کودک و نوجوان، زبان نسل جدید را فهمید و متناسب با آن سخن گفت. در غیر این صورت بین نسل ها جدایی می افتد.

محسن هجری نویسنده کودک و نوجوان در گفت‌وگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، درباره وضعیت بازار نشر کودک و نوجوان گفت: این بازار پس از سال ۱۴۰۰ با تورم و گرانی دست به گریبان شد و به خاطر این وضعیت، بخش بزرگی از مخاطبان و خانواده‌ها، کتاب را از سبد خریدشان حذف کردند. چنین خسرانی در زمینه آثار ادبیات نوجوان به طور محسوس خود را نشان داد اما در زمینه کتاب‌های خردسالان و کودکان، میزان ضربه واردشده کمتر بوده و اوضاع بهتری را در این دو حوزه شاهدیم. علتش هم این است که خانواده ها، برای آموزش زبان و دیگر آموزش ها، هنوز کتاب را به عنوان یک عامل موثر می بینند. اما به محض ورود بچه‌ها به دوره نوجوانی، نگاه خانواده ها متوجه کتاب های درسی و همه تمرکز روی قبولی بچه‌ها در کنکور می شود.

این نویسنده کودک و نوجوان افزود: در کشورمان یک مشکل ساختاری داریم و آن نظام آموزش و پرورش است که توجهش فقط و فقط به امر آموزش است و توجه چندانی به پرورش فکری دانش آموزان ندارد. به همین دلیل است که کتاب و کتابخوانی در مدارس، نهادینه نشده و نمی شود. چون برای دانش آموزان برنامه های انگیزشی در زمینه هایی مثل داستان خوانی وجود ندارد یا اگر هم هست، کم و غیرتاثیرگذار است. فقط تعدادی از مدارس غیرانتفاعی هستند که به چنین برنامه هایی، آن هم شاید به عنوان برنامه فوق برنامه توجه می کنند.

هجری در ادامه درباره چرایی وجود چنین نگاهی به کتاب و داستان در مدارس کشور گفت: این تصور اشتباه که ادبیات داستانی، مخل آموزش است؛ از گذشته در نظام آموزشی ما وجود داشته و تا امروز ادامه پیدا کرده است. می گویند فردی به آلبرت انیشتین گفت چه کنم فرزندم مثل شما یک فیزیکدان معروف شود؟ که در پاسخ شنید: «بگذار قصه بخواند تا قدرت تخیلش بالا برود. در این صورت است که می تواند به فرضیه های جدید علمی فکر کند و دست به ابتکار و نوآوری بزند.» حالا مشکل ما این است که علم آموزی را فقط در حفظ متون درسی می بینیم و نسبت به قدرت تخیل به عنوان یک امر زیربنایی غافل ایم. کتاب های داستانی دایره واژگانی مخاطب را گسترش می دهند و ذهنش را با گره افکنی و گره گشایی درگیر می کنند. در علم هم همیشه با سوال و جواب آن سوال مواجه هستیم. بعد یک فرضیه را مطرح می کنیم و آن را به آزمایش می گذاریم تا درستی و نادرستی اش مشخص شود. در کشورهای توسعه یافته، نظام آموزش و پرورش، دانش آموزان را به خواندن ادبیات داستانی تشویق می کند چون به این نتیجه رسیده که پرورش تخیل نقش مهمی در فرایند یادگیری دارد.

نویسنده کتاب «اقلیم هشتم» به پیشی گرفتن ترجمه بر تالیف اشاره کرد و گفت: این روزها به دلیل مشکلات اقتصادی، ناشران به ویژه ناشران بخش خصوصی ترجیح می دهند آثار ترجمه را چاپ کنند. البته نباید از بحث سلیقه مخاطبانشان هم غافل شویم. بین ناشران دولتی و نیمه دولتی هم چون گرایش های سیاسی مطرح است، جذب نویسنده و مولف کار دشواری است چون نویسنده در خلق اثر، به دنیای آزاد فکری خودش نیازمند است و چارچوب ها و ممیزی سلیقه ای محدودش می کند. می دانیم خیلی از این ممیزی های رایج امروز هم، اساس و مبنای قانونی ندارند و دست و پاگیرند. در نتیجه خیلی از نویسندگان و مولفان، رغبت کمتری برای همکاری با این ناشران دارند. این بحث، پاسخ خبرنگارانی است که می پرسند چرا سهم ترجمه از تالیف بیشتر است.

به گفته هجری، بحث مهم دیگر، پایین بودن میزان حق التالیف نویسندگان است که انگیزه زمان گذاشتن برای خلق یک اثر را از بین می برد. چون نویسنده می بیند در ازای زمان بلندمدتی که برای تولید یک اثر تالیفی می گذارد، تامین اقتصادی مناسبی نخواهد داشت. پس راه چاره در این بحث، جلوگیری از سخت گیری و تحمیل سلیقه و همچنین، افزایش میزان حق التالیف متناسب با تورم است. از شرایط اجتماعی مخاطبان نیز نباید غفلت کرد.

نویسنده کتاب «یونس (ع)» در ادامه گفت: مهم ترین حلقه زنجیره صنعت نشر، نویسنده یا پدیدآورنده اثر است. چون اگر اثری خلق نشود، اتفاقات بعدی هم رخ نخواهند داد. بنابراین باید از همه جوانب به فکر بهبود وضعیت زندگی نویسندگان و مولفان باشیم. یعنی باید منافع مولف را در اولویت قرار داد و از حق و حقوق تالیفشان در مقابل سرقت های ادبی و مسائل صنفی حمایت کرد. طرح بیمه نویسندگان از دهه ۱۳۸۰ کلید خورد و در حال حاضر به این پله رسیده که حقوق بازنشستگی نویسنده را بر اساس دستمزد حداقلی کارگر غیرمتخصص محاسبه کنند. خیلی از نویسندگان کودک و نوجوان به همین جهت در دوران بازنشستگی در زحمت و دشواری هستند.

هجری از روزگار رفته حکایت و بیان کرد: در روزگار نه چندان دور، نشاط و سرزندگی بیشتری بر فضای ادبیات کودک و نوجوان حاکم بود. به یاد دارم روزگاری انتشارات امیرکبیر محل رفت و آمد نویسندگان و شاعران کودک بود و جلسات کارشناسی به طور مستمر برگزار می شدند. خروجی و نتیجه شان هم خلق آثار جدید بود. این بخش از بحث مربوط به واحد «کتاب های شکوفه» است که شنیده ام در حال احیا و فعال تر شدن است. به نظرم در این زمینه، این واحد باید سراغ نویسندگان و مولفانی برود که پیش تر با آنها همکاری داشته است. از طرف دیگر باید سراغ نویسندگان جوان هم رفت و میدان را برایشان باز کرد تا متناسب با سلیقه مخاطب امروزی دست به تولید بزنند. سوره ابراهیم (ع) آیه ای دارد که می گوید هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر آنکه با زبان قوم خودش سخن می گفت. ما هم باید علاوه بر احیای آثار قدیمی و پاسداری از گذشته ادبیات کودک و نوجوان‌مان، زبان نسل جدید را بفهمیم و متناسب با آن سخن بگوییم. در غیر این صورت بین ما و آنها جدایی می افتد و بحث شکاف بین نسل ها که می گویند به وجود می آید.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها