یکشنبه ۵ اسفند ۱۴۰۳ - ۰۸:۴۲
جشن امضای کتاب «مجید بربری» در اراک برگزار شد

مرکزی - آئین نقد و بررسی و جشن امضای کتاب «مجید بربری» تألیف کبری خدابخش دهقی، روایت زندگی شهید مدافع حرم شهید مجید قربانخانی معروف به مجید بربری در اراک برگزار شد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در اراک، آیین نقد و بررسی و جشن امضای کتاب «مجید بربری» با عنوان ویژه خط امین با حضور نویسنده کتاب کبری خدابخش دهقی و افضل قربان خانی پدر شهید مدافع حرم مجید قربانی خانی (مجید بربری) و جمعی از خانواده‌های شهدا و ارادتمند به شهیدان در سالن اجتماعات کانون بسیج اراک برگزار شد.

کتاب «مجید بربری» زندگی داستانی مدافع حرم (حُرّ مدافعان حرم) شهید مجید قربان خانی و روایتگر زندگی این شهید است که به حُرّ مدافعان حرم شهرت پیدا کرد، چون یک سال قبل از شهادتش، مسیر زندگی کاملاً متفاوتی داشت.

شهید مجید قربان خانی جوان ۲۸ ساله و اصطلاحاً دهه هفتادی بود که در سفر به اربعین سال ۱۳۹۳ دچار تحول شد و از مسیر پیشین خود توبه کرد. کسی که لات محل و همیشه در جیبش چاقو بود! کسی که روی دستش خالکوبی داشت. کسی که قهوه خانه داشت و قهوه خانه‌اش پاتوق لات‌های محل بود برای صرف قلیان! اما زمانی که نام حضرت زینب (س) را شنید، توبه کرد و حُرّ زمان خود شد؛ و…»

جشن امضای کتاب «مجید بربری» در اراک برگزار شد

خلاصه کتاب «مجید بربری»

داستان زیباییست روایت این کتاب! داستان هایی که نشان میدهد چرا مجید قصه ما توبه ای کرد که خداوند او را در راه حفاظت از حریم حرم عمه سادات قرار داد. داستان هایی که زندگی یک لات بچه پایین شهر را از دوران «مجید بربری» تا شهید مجید قربانخانی روایت می‌کند.

جشن امضای کتاب «مجید بربری» در اراک برگزار شد

بخشی از متن کتاب:

«…تازه از سوریه برگشته بودند. هم موقع رفتن و هم برگشتن، عجیب هوای مجید در دلشان افتاده بود. ساعت سه و چهار نیمه شب بود. عطیه گوشی اش را روشن کرد. پیامی با این محتوا دریافت کرده بود.

«با سلام، بنده از پایگاه خبری مشرق نیوز هستم. می خواستم یک زندگی نامه کلی و چندتایی خاطره از مجید، که تا کنون گفته نشده، برای بنده بیان کنید.»

عطیه قربانخانی اخم آورد و شروع کرد به غرولند.

– خدایا حالا من چی برا این بگم. ما که این مدت، به این خبرگزاری و اون روزنامه، همه خاطرات را گفتیم. حرف نگفته ای نمونده که بخوام بگم. و خوابید. در خواب دید با مجید دارند شوخی می کنند. عطیه می خواست با کمربند، مجید را بزند که یکی از دوستان برادرش، از راه رسید و کمربند به مجید نخورد. عطیه افتاد و همه غش غش بهش خندیدند. دوست مجید گفت:

– می خواستی مجید را بزنی، خدا جوابت را داد و افتادی زمین.

مجید گفت:

– آبجی! اینم خاطره خوب، برو برا اون خبرنگار تعریف کن…»

در پشت جلدی کتاب می خوانید (که در کتاب تحت عنوان به جای مقدمه آمده است):

«سلام آقا مجید، سلام برادر، نه، بگذار مثل خانواده‌ات صدات کنم، سلام داداش مجید. داداش مجید پهلوان‌ها فقط در افسانه‌ها نیستند. همیشه هم آن آدم‌های عجیب و غریب و بی‌آلایشِ قصه‌ها نیستند. قهرمانان این روزها همان آدم‌های سادۀ دیروزند. همان آدم‌هایی که چقدر ساده از کنارشان گذشته و می‌گذریم با آن‌ها چه ساده‌تر، از دنیای ما دل می‌بُرند. تو قهرمان این شهرک و محله بودی و هستی و شاید کمتر کسی، به پهلوانی ات پی برده باشد.

جشن امضای کتاب «مجید بربری» در اراک برگزار شد

قصۀ تو قصۀ کوچه پس کوچه‌های یافت آباد است. قصۀ تو از آن قصه‌هایی بود که ما بارها با چشم‌های ظاهربینمان، درباره قضاوت کرده بودیم. اما توصیه ای ما «هَل مِن ناصِرٍیٓنصُرُنی» حسین علیه السلام را شنیدی، تمام جاده را با سرد دویدی، تا از قافله عقب نمانی. تو وقتی یکباره کوله بارت را بستی هیچ‌کس نمی‌دانست در سر چه می‌گذرد. اما تو تصمیمت را گرفته بودی، قید دنیای پشت سرت و همه آرزویت را زدی. حتی جیب‌هایت را هم خالی کردی که سبک‌تر بروی، تا یک محله و یک نسل را رو سفید کنی. قصۀ تو قصه این روزهای بچه‌های «یافت آباد» تهران است و عکس‌هایت، زینت بخش کوچه‌هایی از که کودکان خردسالش، اسباب بازی‌هایشان را توی آن کوچه‌ها بساط می‌کنند. هنوز با دیدن ماشینت، به امید دیدن تو، شادمانه بالا و پایین می‌پرند. و بزرگترها مدام از خود می‌پرسند، راستی! چه چیزی مجیز را با خودش برد؟

جشن امضای کتاب «مجید بربری» در اراک برگزار شد

به گزارش ایبنا، نویسنده کتاب «مجید بربری»، کبری خدابخش دهقی است که این اثر را در ۱۵۲ صفحه به رشته تحریر درآورده و ۲۰ صفحه آخر کتاب به وصیت‌نامه و عکس‌های شهید حُرّ مدافعان حرم شهید مجید قربان خانی اختصاص یافته است.

کتاب «مجید بربری» توسط مقام معظم رهبری تقریظ شده و به چاپ چهلم دوم رسیده است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

تازه‌ها

پربازدیدها