سرویس استانهای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) – زهره مظفریپور، نویسنده، محقق و پژوهشگر ادبی: باز در منطقالطیر عطار از جایگاه ویژهای برخوردار است.این پرنده در منطق الطیر به گونه پارادوکسی (گاه کم همت و بسته به مردار دنیا و گاهی دارای ارزشهای والای انسانی) به کار رفته و نشان از همت بلند انسان کامل دارد این بلندهمتی از طرفی شامل دنیاطلبی و مردار خواری و در نوع متعالی سیر در عالم جبروت است.
عطار، «باز» را نماد انسانهای قدرتمند، قوی و مغرور میداند و البته قدرت خود را وابسته به حاکمان و درباریان میدانند. باز پرندهای است که مورد توجه پادشاهان بوده و آن را برای شکار پرورش میدادند و از لوازم سلطنت به حساب میآمده است.
شیخ عطار ابتدا به تعریف از زیباییهای باز میپردازد و او را کمیاب و ارزشمند میداند و به خاطر تنگی و ریزی چشمانش وی را خشمگین خطاب میکند و میگوید:
مرحبا ای تند باز تنگ چشم
چند خواهی بود تند و تیزخشم
و در ادامه او را پند میدهد و میگوید نامه عشق و پیماننامه محبت را محکم نگهدار و عقل را با عشق عوض کن (عارفان عقل را در برابر عشق ناتوان میبینند) تا بتوانی ابتدا تا انتهای مسیر را یکی ببینی و در واقع عطار از او میخواهد که خویش را قربانی کند تا به خداوند برسد و سرتاسر جهان را ذرهای از وجود حضرت حق تعالی ببیند:
نامه عشق ازل بر پای بند
تا ابد آن نامه را مگشای بند
عقل مادر زاد کن با دل بدل
تا یکی بینی ابد را تا ازل
شیخ عطار ادامه میدهد و میگوید که:
چهارچوب طبع بشکن مردوار
در درون غار وحدت کن قرار ۴
چون به غار اندر قرار آید تو را
صدر عالم یار غار آید تو را
عطار از او میخواهد که جسمش را مثل انسان کامل از بین ببرد و از چهارچوب نفس بیرون بیاید تا رفیق شفیق و یار شفیق را بازیابد و به پادشاه مرغان یعنی سیمرغ برسد.
شیخ عطار پس از معرفی و تمجید «باز» به سراغ دُرّاج (۱) میرود و او را مورد خطاب قرار میدهد و میگوید که تو پرندهای هستی که از نردبان کلام الهی بالا رفتی و به مرحله شهود رسیدی وتاج کرامت انسانی برسر داری (منظور پیمان نامهای که روز الست با خداوند بستهایم، است)
خه خه ای دُرّاج معراج اَلَست
دیده بر فرق بلی تاج الست
آفرین برتو که پیمان نامه محبت الهی را دریافت کردی اما باید که آلودگیهای نفس خود را پاک سازی:
چون الست عشق بشنید به جان
از بلی نفس بیزاری ستان
شیخ عطار از عارفان و سالکان بوده و در واقع خوب میداند که گرداب بلا زمانیست که به نفس طمعکارِ خویش، بها و ارزش دهی و مطیع او باشی
بنابراین دُرّاج را پند میدهد و میگوید اگر میخواهی کارت به صلاح و درست انجام شود باید که نفس خود را قربانی کنی:
چون بلی نفس گرداب بلاست
کی شود کار تو در گرداب راست
بنابراین اگر میخواهی که مانند حضرت عیسی جان شوی و به جانان برسی باید که بسوزانی هر آن چیزی را که مانع رسیدن جان به حضرت حق میشود.
نفس را همچون خر عیسی بسوز
پس چو عیسی جان شو و جان بر فروز
خر بسوز و مرغ جان را کار ساز
تا خوشت روح اله آید پیش باز
عطار همچنان در جمع مرغان به انتخاب خود، پرندگان را مورد خطاب قرار میدهد و ما را با خصوصیات و ویژگیهای آنان آشنا میسازد.
هفته آینده خواهید شنید خطاب قرار دادن عندلیب و طاووس را.
۱. دُرّاج، به معنی تیهو، مرغی شبیه قرقاول که در خراسان به آن خروس باقی هم میگویند.(بلدرچین)
نظر شما