به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در اهواز، ابراهیم دمشناس شانگهای پنجشنبه در نشستی با عنوان «داستان جنوب» در کتابفروشی محام اهواز، با اشاره به اینکه داستان جنوب از افرادی که از شهرخود کوچ کردند و به جاهایی دیگری رفتند شروع شد؛ اظهار کرد: در ارتباط با ادبیات جنوب در استان خوزستان نباید تنها به نفت و تأثیری که در صنعتی و مدرنشدن زندگی ساکنان آن داشته اکتفا کرد. بهطور قطع خود خوزستان هم به واسطه برخورداری از قومیتها و فرهنگهای متنوع تأثیر بسزایی در شکوفایی این ادبیات داشته است.
دمشناس گفت: تنها نگاهی گذرا کافی است تا با اقوام مختلفی از جمله عرب، لر، ترک، دزفولی و شوشتری، روبهرو شوید. وقتی استانی با برخورداری از چنین تنوعی در مسیر صنعتیشدن گام بردارد، سوژههای مختلفی در اختیار اهل قلم قرار میگیرد.
وی با توضیح اینکه در ادبیات آن سالهای خوزستان، نباید از نقش ترجمه و فعالیت بزرگانی همچون نجف دریابندری هم غافل شد، افزود: این افراد تأثیری جدی در معرفی ادبیات روز جهان، به علاقهمندان داشتهاند. خوزستان هنوز هم از چنین ویژگیهایی برخوردار است، اما دیگر خبری از آن آسودگی خاطر اقتصادی نیست. زیرا در انتقال این فرهنگها هیچ خلاقیتی صورت نگرفته بلکه فقط یک ادبیاتی است که مدنظر ما است با وجود اینکه خوزستان استانی سرشار از مواد غنی است وباید درخصوص خوزستان بیشتر صحبت کرد و آن را بیشتر به بقیه معرفی کرد.
نویسنده آتش زندان گفت: زمانی که صنعت نفت اوج میگیرد دانش و نگرش غربی یک دیدگاه علمی جدیدی برای افراد به وجود آورد که فضای خوزستان را به طور کلی متفاوت کرد.
دمشناس ادامه داد: خوزستان باوجود استقلال اقتصادی و داشتن ارتباط اقتصادجهانی میتوانست پایتخت ادبی شود ولی تمرکز بیشتر بر تغییر زبان بود که یک زبان هزار ساله را در داستان توانست تغییر دهد.
وی با اشاره به اینکه عنصر اصلی در داستانهای اقلیمی جنوب، دریا است، اضافه کرد: داستانهای «لحظهٔ صید» و «شال» از عظیم خلیلی، از دریا به عنوان عنصری برای ساختن فضا استفاده میشود. از دیگر ویژگیهای داستان اقلیمی جنوب، پرداختن به زندگی و محیط کارگری است. حسین دولتآبادی نیز «کبودان» را در سال ۱۳۵۷ دربارهٔ زندگی کارگران مهاجر در بنادر و جزایر جنوبی کشور، ترسیم میکند.
وی ادامه داد: نویسندگان اخیر اغلب خویش را در دههٔ ۱۳۵۰ و پس از آن، عرضه کردند. قابل ذکر است که ادبیات اقلیمی جنوب، شکوفایی خود را در آثار کسانی چون احمد محمود، امین فقیری، ناصر مؤذن و ناصر تقوایی بروز داد.
دراین نشست آرش آذرپناه دیگر نویسنده خوزستانی این نشست، با اشاره به ویژگی داستان جنوب، اظهار کرد: درونگرا، برون خانواده، از جمله ویژگیهایی هستند که ادبیات جنوب را متمایزتر از بقیه کرده است و در ذهنیت داستان جنوب، رویدادهایی رخ میدهدکه انسان را از خانواده بیرون میکنند.
وی با اشاره به اینکه بیرون آمدن از ساختار، داستان جنوب را جذابتر میکند؛ گفت: این بیرون آمدن افراد از منطقه خود، داستان را ماجراجویانه میکند که این وجه تمایز ادبیات جنوب است زیرا مکتب جنوب آگاهانه شکل نگرفته است.
آذرپناه سه ویژگی داستان جنوب را، عینی بودن، با زبان مستقیم نوشتن و سرشار ازعناصر شگرف و در واقع غیررئالیستی بودن برشمرد و تاکیدکرد: این عناصر غیر رئالیستی در یک داستان رئال بروز پیدا کردهاست. زندگی جنوبی یک زندگی رئال است که وقتی ماجراهای آن را برای یک فرد شمالی یا تهرانی تعریف کنیم؛ باور نمیکنند و آن را شبه افسانه میپندارند.
مولف «شماره ناشناس» ادامه داد: ورود شرکت نفت به ایران و جنوب، منجر به ایجاد یک فرهنگ جدید در ادبیات خوزستان به عنوان مهمترین بخش داستانی عینیگرای جنوب شد. این فرهنگ ما را با دو دسته داستان مواجه میکند. داستانهایی که ویژگی داستانی خودشان را از قصههای کهن منطقه گرفتهاند و دیگر، داستانهایی که ویژگیهای عینی خود را از وقایع پس از ورود شرکتنفت وام گرفتهاند. داستانهایی که ویژگیهای اساسی خود را از داستان کُهن جنوب میگیرند؛ بیشتر داستانهای روستایی هستند.
در این نشست محمد طلوعی نویسنده دیگر، با اشاره به اینکه ادبیات جنوب حاصل کوچ افراد باسواد بوده است، اظهار کرد: در ادبیات اقلیمی تاثیر ترجمه بیشتر از خود اقلیم است که بهترین داستان نویس جنوب احمد محمود است.
طلوعی مهمترین بخش ادبیات اقلیمی را تلاش نویسندگان جنوب کشور دانست و گفت: داستانهایی که دربارهٔ فرهنگ و طبیعت جنوب نوشته شدهاست، غالب این نویسندگان برخاسته از طبقهٔ متوسط شهری هستند و بدین ترتیب مکتب قصهنویسی خوزستان پدید میآید. قصههای ناصر تقوایی، احمد محمود، مسعود میناوی، ناصر مؤذن، محمد ایوبی، پرویز زاهدی، پرویز مسجدی، عدنان غریفی، نسیم خاکسار و بهرام حیدری هستند.
وی ادامه داد: در آثار نویسندگان این خطه، فقر، محرومیت و بیپناهی انسانهای تحقیر شده و زخمی، نمود فراوانی دارد و کارگران غربتزده، روستائیان آواره و درمانده، در داستانهای جنوب، جایگاهی مشخص دارند.
طلوعی افزود: تعدادی از نویسندگان داستان جنوب را به عنوان اتمسفر استفاده کردند زیرا مختص کردن جنوب به داستانهای جنوبی خیلی جفا است.
وی گفت: زمانی که فردی برای کسب ثروت محصولی تولید میکند دیگر مکتبی وجود ندارد. مثلاً در ادبیات جنوب شاعران برای شعر خود هزینهای دریافت میکردند در اینحا دیگر مکتبی وجوندارد بلکه سبک وجود دارد.
وی با بیان اینکه در داستان جنوب افراد جنوبی از خودشان نگفتند، افزود: داستان نویسان جنوب از دریا، صعنت، عناصر مشترک خود صحبت میکنند و زبان در عصرگذشته به صورت پیچیده بود به صورتی که تنها افراد خاص میتوانستندآن را درک کنند، اما بسیاری از افراد سعی کردند آن را از این پیچیدگی خارج و به یک نثرساده و روان تبدیل کنند.
نظر شما