به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در اراک، کتاب «اگر از احوالات این جانب جویا باشید» در ۱۸۶ صفحه به قطع رقعی کوچک در ۱۵ فصل، برگیرنده گفتوگو با «یوسف نیک فام» نویسنده، پژوهشگر و مدیر مسئول و صاحب امتیاز فصلنامه فرهنگی هنری «رازان» است که توسط عبدالرضا چراغی به رشته تحریر درآمده است.
فهرست کتاب شامل، پیشگفتار، خیاط در کوزه، اگر از احوالات این جانب جویا باشید، کودکی و خانواده، بچه درس خوان، تئاتر و عصیان، شلیکِ بیهدف، سر در کار و دل با یار، کتابها، داستان و نقد داستان، پژوهیدن، راز رازان، کتاب شناسی و فیلم شناسی، سال شمار زندگی و آثار، اسناد و تصاویر است.
در پشت جلدی می خوانید:
«یکی از چهرههایی که با انتشار ۲۶ کتاب و صدها مقاله که اغلب آنها در حوزه اراکشناسی است، مورد توجه اینجانب قرار گرفت، یوسف نیکفام است. او که هماکنون در میانسالی عمر خود قرار دارد و از جوانی در محضر بزرگان شهر درسآموزشان بوده و دست به قلم برده است و در حال حاضر نیز دلیرانه در عرصه مطبوعات استان مرکزی فعال است و به تنهایی چون لشکری پرقدرت در این میدان و در صحنه تاریخ اراک خودنمایی میکند…»
در پیش گفتار کتاب که به قلم نویسنده کتاب به رشته تحریر در آمده است، میخوانید:
«تاریخ شفاهی روشی در روایتگری رویدادها و وقایع تاریخی است که در این رویکرد پژوهشگر بیواسطه با افراد مطلع و آگاه روبرو میشود. در این روش، خواننده نیز بیواسطه با مجموعهای از پرسش و پاسخ روبروست و با روایتی شفاهی از ماجراها مواجهه میشود. بر اساس تجارب پی در پی، در جوامع غربی با تاریخ شفاهی به مثابه رویکردی علمی و نوآورانه و بدیع برخورد مینمایند. بیشک این نوع تاریخ نگاری بر اساس ماهیت خاصی که دارد میتواند بیواسطه و به صورت نقل قولهای مستقیم به کُنه ماجراها و رویدادها نفوذ کند و پژوهشگران را یاری کند تا با دوری از حدس و گمانهایی که آسیبهای در تاریخ نگاری است، به حقیقت ماجرا نزدیک شوند. از این روش تاریخ نگاری میتوان در راستای شناخت تاریخ یک شهر نیز مدد جست به همین منظور با شناخت افراد که در تاریخ یک شهر نقش مهمی را ایفا میکنند و نشستن پای سخنان آنان میتوان نسبت به ثبت و ضبط رویدادهای تاریخ آن شهر گامهایی برداشت. اگر نسبت به جمع آوری مستندات چنین رویدادهایی که به نوعی هویت یک شهر را میتواند رقم بزند، کوتاهی کنیم نمیتوانیم آگاهی چندانی نسبت به گذشته و پشتیبانی خود داشته باشیم. پس به ناچار با بضاعت اندک و کمبودهای زیاد که در پیش روی داریم باید در راه حفظ فرهنگ و هویت بومی خودمان کوشا باشیم.

شایسته است به نحوی که در خور اقدامات افراد که تلاشگران این عرصهاند، در ثبت خاطرات و اقدامات انجام شده آنها در حوزههای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، هنری، ادبی و… بکوشیم.
اگرچه چندان زمان طولانی از شکلگیری شهر اراک نمیگذرد، با این حال انبوهی از بزرگان و مشاهیر در این خطۀ اهورایی در دامانش پرورش یافته است، اما همچنان پیشینه تاریخی این شهر در بسیاری از حوزهها در هالهای از ابهام قرار دارد.
بزرگانی چون رضا وکیلی تبریزی، ابراهیم دهکان، مرتضی ذبیحی، محمدرضا محتاط، حسن صدیق و… که از پیشگامان تاریخ نگاری شهر اراک محسوب میشوند، تا جایی که برایشان مقدور بوده تلاش کردهاند تا به ثبت رویدادها و وقایع تاریخی اراک بپردازند. در ادامۀ این راه نه چندان هموار، در حال حاضر نیز دیگر پژوهشگران مستقلی چون محمد مددی، اسدالله عبدلی آشتیانی، محسن اسماعیلی انجدانی، ولی الله شمشیربندی، عرفان ساوه ئی، یوسف نیکفام، نگارنده و… به روشهای مختلف و بر اساس توانایی خویش به ذکر وقایع تاریخی حال و گذشته این شهر میپردازند، با این حال به وضوح شاهد این هستیم که همچنان ناشناختههای بسیار در این عرصه باقی است و کمبودهایی احساس میشود.
امیدواریم این رویکرد تاریخ شفاهی و گفتوگو و نگارش زندگینامه اشخاص و افراد موثر در تاریخ اراک، به صورت یک روند و روش پسندیده مورد استقبال قرار گیرد و اهل قلم بتوانند کسانی را که اغلب به صورت مستقل و ناشناخته در حال خدمت به شهر اراک هستند به دیگران بشناسانند.
نگارنده پیش از این گفتوگویی پیش روی، چند گفتوگوی دیگر با اهالی فرهنگ و هنر اراک انجام داده بود که در فصلنامه رازان منتشر شده و همچنین با نوشتن زندگینامه بزرگانی از شهر مانند سید علی نجفی زاده، ک حسین شاه زیدی، اسماعیل فردوس فراهانی و سید باقر موسوی در همان نشریه، با همکاری و اقبال خوب مدیر و دبیر محترم آن، در همین راستا اقداماتی را انجام داد که خوشبختانه مورد استقبال قرار گرفت و توانست بار دیگر آوازه نام برخی از چهرهها را تا آن سوی دنیانیز برساند و دل بستگان و وابستگان آنان را شاد نماید. آنان که گذشتهاند و رفتهاند نام و یادشان را گرامی میداریم، اما بزرگانی که زنده هستند را نیز باید تکریم کرد و تا زمانی که قلمی نویسا دارند و زبان گویا از وجود نازنین شان بهره برد.

یکی از چهرههایی که با انتشار بیست و شش کتاب و صدها مقاله که اغلب آنها در حوزه اراک شناسی است مورد توجه این جانب قرار گرفت «یوسف نیکفام» است. او که هماکنون در میان سالی عمر خود قرار دارد و از جوانی در محضر بزرگان شهر درس آموزشان بوده و دست به قلم برده است و در حال حاضر نیست دلیرانه در عرصه مطبوعات استان مرکزی فعال است و به تنهایی چون لشکر پرقدرت در این میدان است و در صحنه تاریخ اراک خودنمایی میکند، شایسته بود تا از زندگی و تجربیات او بیشتر بشنویم و بدانیم.
مخلص کلام اینکه پس از چندین بار درخواست گپ و گفت با وی بالاخره رضایت داد تا این کار به انجام برسد.
فرصت پیش آمده افتخاری بود که به بنده تعلق گرفت، در فروتنی کامل به پرسشهایم پاسخ داد و صادقانه حرفهایش را زد.
به علت سکونت او در پایتخت و در دسترس نبودن ایشان با هماهنگی قرار بر این نهادیم تا در هر فرصتی که دست دهد، در هر جایی که میسر شود گفت وگو انجام شود. گفتوگوها تماماً در شهر اراک و در مکان شهر صنعتی (محل سکونت نگارنده) و طی مدت بیش از یک سال در چهار نوبت به انجام رسیده است.
گفتوگوی نخست در چهارم خرداد سال ۱۴۰۲ خورشیدی انجام شد که خاطرات کودکی و نوجوانی او را به تصویر میکشد. دومین دیدار در روز جمعه بیست و هفتم امرداد ۱۴۰۲ خورشیدی به روزگار جوانی او و قبل از سربازی نظری داشتهایم. سومین گپ در روز پنجشنبه بیست و دوم آذر ماه ۱۴۰۲ خورشیدی و همزمان با رونمایی کتاب «توراهی (هشت داستان کوتاه) وی، به دوران دانشجویی و دست به قلم شدن و خاطرات سربازی سرک کشیدیم.
سیزدهم تیر ماه ۱۴۰۳ خورشیدی نیز که چهارمین دیدارمان بود به چگونگی انتشار فصلنامه فرهنگی هنری رازان اختصاص داشت، از شرح جزئیات بیشتری مطالب میگذرم تا خواننده با اشتیاق بیشتری به مطالعه کتاب بپردازد.
پس از تنظیم متن کامل گفتوگو با ایشان هماهنگی کردم تا برای تکمیلتر شدن کتاب، عکسها و اسنادی از روزگاران گذشته در پایان کتاب قرار گیرد. دو بخش کتاب شناسی و فیلم شناسی را نیز به کمک خودشان تهیه و سالشمار زندگی و آثار نیز در ادامه درج شده است.
یقین دارم که این گفت وگو دارای اشکالات و کمبودهایی هست که امیدوارم دوستان و خوانندگان بزرگوار با راهنماییهای خویش نگارنده را در رفع نواقص موجود یاری نمایند.
نظر شما