جمعه ۲۸ دی ۱۴۰۳ - ۱۱:۰۹
کزازی چگونه به رشته زبان و ادبیات فارسی علاقه‌مند شد؟/ جایگاه مهم فردوسی و حافظ در خانواده استاد

خراسان‌رضوی - میرجلال‌الدین کزازی در زادروزش، چگونگی علاقه‌مند شدنش را به زبان و ادبی فارسی روایت کرد.

سرویس استان‌های خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - مرجانه حسین‌زاده: در دیاری که واژگان از آب و سنگ جان می‌گیرند و افسون سخن بر جان‌ها می‌نشیند، فرزندی از خاک ایران زاده شد، نام‌آور در آسمان ادب و فرهنگ این کهن‌دیار، میرجلال‌الدین کزازی. او که اکنون در شمار یکی از برجسته‌ترین شاهنامه‌پژوهان جهان جای گرفته، نه‌تنها پژوهنده‌ای سترگ، که سخنوری هنرمند و اندیشمندی ژرف‌بین است.

کزازی در گستره‌ای از زبان و ادب فارسی گام نهاد که کمتر کسی توان ایستادگی در برابر شکوه و ژرفای آن را دارد. شاهنامه، این نامه‌نامی ایران، در دستان او به شکلی نوین و درخشان جلوه می‌کند، گویی رازهای نهفته در واژه‌های فردوسی به صدای او گوش سپرده‌اند تا دوباره زنده شوند چراکه او آنچنان واژگان فارسی سره را به استخدام خود درآورده که هر شنونده‌ای را بیش از پیش، دلبسته آوای جان‌نوازِ زبان‌فارسی می‌کند. او به جان باور دارد که این قیمتی دُر لفظِ دری، نه‌تنها ابزار سخن‌گفتن، که پلِ پیوند میان دل‌ها و خردهاست.

پژوهش‌های بی‌شمارِ او در این زمینه، چه در قالب کتاب و چه در قالب مقاله، افق‌های تازه‌ای از معنای شاهنامه و میراث گرانسنگِ ایران را بر جهانیان گشوده است.

این ادیب و مترجمِ سرشناس نه تنها پژوهنده‌ای بی‌همتا که نویسنده‌ای دلنشین است. قلم او همچون جویباری روان، آکنده از آهنگ و معناست. او در کتاب‌هایی چون «نامه باستان»، «مازهای راز» و «فرزند ایران»، دست خواننده را می‌گیرد و به سفری شگفت‌انگیز در دل تاریخ و فرهنگ ایرانی می‌برد.

زادروز میرجلال‌الدین کزازی، که گویی از دل تارخ می‌آید و به فرداهای دور چشم دوخته است نه تنها یادآور آمدن یکی از فرزندان روشن‌ضمیر ایران به جهان است، که بهانه‌ای‌ست برای گرامیداشت مقام او، که همچون آینه‌ای از شکوه فرهنگ ایران در برابر جهانیان می‌درخشد. وقتی به بهانه زادروزِ پر اَرج‌اش، از قصه پیوندش با شاهنامه در سال‌های کودکی سوال می‌پرسم، پاسخ داد: در خانواده‌ای زاده شده و بالیده‌ام که خانواده فرهنگ و اندیشه بوده است. خانواده ما بنیان‌گذار آموزش نو در شهر کرمانشاه شمرده می‌شود.

کزازی چگونه به رشته زبان و ادبیات فارسی علاقه‌مند شد؟/ جایگاه مهم فردوسی و حافظ در خانواده استاد


این ادیب و پژوهشگر بیان کرد: یکی از فرزندان دودمان ما که مردی فرهیخته، آینده‌نگر، روشن‌رای و ایران‌دوست بود، سالیانی چند را در کشورهای اروپایی گذرانیده بود، او در نخستین مهستان و مجلس ایران بعد از مشروطیت، از سوی کرمانشاهیان به نمایندگی برگزیده می‌شود و هم ایشان در دومین سالِ این نهاد فرمانرانی می‌کند.

وی افزود: زمانی هم مدیر و سرپرست آموزش صنایع مستظرفه در کرمانشاه نامیده می‌شد. او نخستین آموزشگاه دخترانه را در این شهر بنیان می‌نهد. اما کوردلان و تاریک‌اندیشان با او به ستیز برمی‌خیزند و جوانی ساده‌دل را برمی‌انگیزند که او را در شبی در خم کوچه‌ای با تپانچه تیر بزند. آن بزرگ‌مرد سه روز پس از آن در بستر بیماری و رنجوری جان می‌بازد.

کزازی با اشاره به دلایل بازگویی این داستان، تصریح کرد: این قصه نموداری بود از فراخای فرهنگی خانواده‌ای که در آن بالیده و پرورده شدم. روان‌شاد پدر من، مردی بود بسیار دلبسته ایران‌. از تاریخ و ادب فارسی همواره با ما سخن می‌گفت. به شیوه‌های گوناگون من و دیگر فرزندان را برمی‌انگیخت تا با این جهان شگرفِ ورجاوند و بی‌همانند که جهانِ ایرانی است آشنایی بجوییم.

این پژوهشگر سرشناس ادامه داد: روان‌شاد پدر، گاهی سروده‌ای را هم در می‌پیوست، هرچند نمی‌خواست به سخنوری آوازه‌ای بیابد. زیرا گه‌گاه چنین می‌کرد و من بدین گونه با سخن فارسی آشنایی یافتم. اما رخدادی این آشنایی را ژرفا بخشید و بنیادی تازه را در نهاد و یاد من پی‌افکند.

میرجلال‌الدین کزازی گفت: ما دهستانی داشتیم که به مرده‌ریگ و میراث به پدرم رسیده بود. در آن زمان سرگرمی‌های امروز در کار نبود پس روزهای آسودگی و بیکاری را به این دهستان می‌رفتیم. روزی در مرغزاری خرم، خوانی گسترده بودند و ما برآن نشسته بودیم.

وی با بیان اینکه در آن زمان نوجوانی بوده است، ادامه داد: همراه ما خانواده پدری و خانواده افدری بودند. یکی از افدرزادگان من چند بیتی را از یکی از سخنوران نامدار ادب پارسی بر زبان راند. نمی‌دانم که در این بیت‌ها چه کارمایه و نیرویی نهفته بود که بازتابی دیگرسان در روان و نهاد من یافت.

این شاهنامه‌پژوه ابراز کرد: تو گویی از رویه‌های خودآگاهی من گذشت و به لایه‌های نهان ناخودآگاهی‌ام راه برد. به ناگاه بی‌آنکه من بخواهم و بدانم، دری به جهانی شگرف و شگفتی‌انگیز، ناشناخته، رازآلود و افسانه‌گون در برابر من گشود. آن زمان بود که من نخست دریافتم و پس از آن باور کردم که جهان سخن، جهانیست که تنها برای سرگرمی نیست. جهانی که در ارج و ارزش اگر از دیگر جهان‌ها کمتر نباشد دستِ کم، هم‌تراز و هم‌پایه آنهاست.

وی افزود: از آن پس نظر من به زبان پارسی دگرگونی بنیادینی یافت. همین انگیزه‌ای شد که وقتی می‌خواستم برای ادامه تحصیل در دانشگاه رشته‌ای را برگزینم، تنها انتخابم رشته زبان و ادب پارسی بود. هیچ رشته دیگری در کنار آن نبود. در دانشگاه تهران پذیرفته شدم و رده‌های مختلف آموزشی را در همین دانشگاه گذراندم.

این چهره ماندگار فرهنگی ادامه داد: از میان سخنوران بزرگ ایران می‌توان گفت فردوسی جایگاه و پایگاه ویژه‌ای در خانواده ما داشت. بعد از فردوسی، حافظ هم همانقدر ارزشمند بود. به هرانگیزه و بهانه‌ای یادی از این دو می‌رفت. روان‌شاد پدر بیتی بلند و دلپسند را بر زبان می‌راند. شاید این انگیزه‌ای بود که من از همان سالیانِ خردی، به شاهنامه بیش بگرایم و دل ببندم.

میرجلال‌الدین کزازی ادامه داد: برآنم که چگونگی سرزمین و بوم‌گاهِ آدمی به‌ویژه جایی که در آن زاده شده و بالیده است، در پیوند با ویژگی‌های اندیشه، خوی و قلم آن فرد است، شاید اگر من به رزم‌نامه گرایش بیشتری داشته و دارم و بیشینه کتاب‌هایی که نوشته‌ام در این زمینه است، به جغرافیای کرمانشاه برمی‌گردد.

وی با اشاره ویژگی‌های جغرافیایی کرمانشاه گفت: کرمانشاه شهری‌است که پیرامون آن را کوهساران بلند در برگرفته است. به عنوان نمونه یکی از شناخته‌ترین و ارجمندترین کوه‌های ایران که کارکردی نماد شناختی هم در فرهنگ ایران یافته است، کوه بیستون در نزدیکی شهر کرمانشاه است. نام آن به تنهایی ارج و ارزِ این کوه را در فرهنگ و اندیشه و باورهای ایرانی آشکار می‌دارد.

این ادیبِ نام‌آشنا بیان کرد: بیستون ریخت دیگرگون شده «بغستان» است. کوه بغان، ایزدان و نیروهای مینویی فراسویی. شاید بتوان گفت پر آوازه‌ترین کوه در پهنه سخن پارسی است. شاید بتوان گفت این جغرافیا نیز در این دلبستگی کارساز بوده است. اگر در شهری دیده به دیدار جهان می‌گشودم که در کرانه دریا بود، شاید دلبستگی من دیگرگون می‌شد.

وی بیان کرد: در میان دفترهایی که نوشته‌ام، که به بیش از صد و اندی پوشینه است، چندین دفتر گفتگوگرانه است و پاسخی است به پرسش‌هایی که پرسشگران با من درمیان نهاده‌اند. شاید پنج یا شش پوشینه در این زمینه است که یکی از آن‌ها «آوایی از ژرفا» نام دارد که پرسش‌هایی در زمینه زبان پارسی است. در پاره‌ای از این گفتگوها من به پرسشگر که فردی اندیشه‌ورز به نام غلامرضا ارشاد بود و دو سال را برای آن گفت‌وگوی مایه‌ور اندیشه بود، می‌گفتم که پاسخ را از پیش با من درمیان منه. خوب می‌دانستم زمینه گفت‌وگو چیست اما از پرسش‌ها آگاه نبودم.

کزازی گفت: آن آزمون برای من آزمونی بسیار دلچسب وشگفتی‌انگیزی بود چون در پاسخ به این پرسش‌ها که در دم باید داده می‌شد دانستم که من چیزهایی را می‌دانسته‌ام که نمی‌دانسته‌ام، می‌دانم. سرنوشت پاسخ را پرسش پایه می‌ریزد. اگر پرسش سنجیده، اندیشیده و باریک‎بینانه باشد، پاسخ، پاسخی هم‌گون و هم ساز با آن خواهد بود، و پرس‌های آن دوست پرسنده پاسخ‌هایی را در پی آورد که پیش تر از آن‌ها آگاهی نداشتم.

به گزارش ایبنا؛ آب و آینه (مجموعه مقاله) از گونه‌ای دیگر (شاهنامه شناسی) بیکران سبز (دفتر شعر) پارسا و ترسا (عطارشناسی) پرنیان پندار (مجموعه مقاله) پند و پیوند (حافظ شناسی) تَرجُمانی و تَرزَبانی (هنر ترجمه) تندبادی از کنج (شاهنامه شناسی) دُرّ دریای دَری (شاهنامه شناسی) دیدار با اژدها (گزارش سفر) دیر مغان (حافظ شناسی) رخسار صبح (خاقانی شناسی) روزهای کاتالونیا (گزارش سفر) رویا، حماسه، اسطوره (شاهنامه شناسی) زیباشناسی سخن پارسی در سه جلد سراچه آوا و رنگ (خاقانی شناسی) سوزن عیسی (خاقانی شناسی) گذری و نظری بر آثار و احوال (زیست نامه) گزارش دشواری‌های دیوان خاقانی (خاقانی شناسی) مازهای راز (شاهنامه شناسی) نامه باستان (هفت جلد) تنها برخی از آثار این ادیب و شاهنامه‌پژوهِ ایرانی است.

برچسب‌ها

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 20
  • نظرات در صف انتشار: 22
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • علی اصغر قیصری IR ۱۳:۲۹ - ۱۴۰۳/۱۰/۲۸
    درود! نوشتار ارجمندی بود در باره استادم جناب کزازی بزرگوار، نازش و سربلندی من به این بوده است که در دانشگاه علامه طباطبایی تهران شاگرد ایشان بوده ام ، باید پای سخن وادب استاد بوده باشی که بزرگ منشی ،گفتار، رفتار و کردار نیک و پندارهای نیکوی ایشان را دریابی. پس از سال ها ،از دهه ۶۰ ، بار دیگر استاد را - هنگامی که مدیر فرهنگ سرای سیمرغ بودم در سال ۸۹ و ایشان برای همایشی به نیشابور آمده بودند - زیارت کردم، روی سن رفتم و دست استادم را بوسیدم که بدان می نازم. امید دارم صد سال تندرست و شادمان برای ایران بمانند.
  • حمید IR ۱۷:۲۷ - ۱۴۰۳/۱۰/۲۸
    امیدوارم همیشه تندرست و سلامت باشند
  • نادر CH ۱۸:۱۱ - ۱۴۰۳/۱۰/۲۸
    درود بر استاد ارجمند و کم نظیر جناب آقای دکتر کزازی عزیز، همواره موفق و مانا و بختیار باشید.
  • نادر CH ۱۸:۱۱ - ۱۴۰۳/۱۰/۲۸
    درود بر استاد ارجمند و کم نظیر جناب آقای دکتر کزازی عزیز، همواره موفق و مانا و بختیار باشید.
  • فخرالسادات عابدی IR ۲۲:۲۵ - ۱۴۰۳/۱۰/۲۸
    استاد عزیز و گرامی سلام . سعادت داشتم در دانشگاه علامه دانشجوی استاد بلند پایه بودم کلامی دلنشین که با زبان فارسی اصیل در کلاس صحبت می کردند ایشان واقعا به زبان پارسی ارج می نهند خوشحالم بعد گذشت زمان طولانی می تو نم ایشون رو در اینجا ببینم انشالله سایه اش پایدار باشد
  • کیومرث IR ۲۲:۴۲ - ۱۴۰۳/۱۰/۲۸
    درود فراوان بر استاد فرهیخته ام
  • ایرانی IR ۲۳:۵۷ - ۱۴۰۳/۱۰/۲۸
    زادروزتان فرخنده باد
  • مهربابا IR ۰۲:۱۸ - ۱۴۰۳/۱۰/۲۹
    استاد ارجمندمان همیشه سرسبز و مانا باشید!
  • علی کزازی TR ۰۲:۲۹ - ۱۴۰۳/۱۰/۲۹
    بسیار پرگهر و پر محتوا بود
  • فرخ لطفی CA ۰۳:۳۸ - ۱۴۰۳/۱۰/۲۹
    جناب استاد کزازی بزرگ ،بی گمان از مفاخر و سرمایه های بی مانند و جاودانه این سرزمین بوده و هستند. جدای از همه پژوهشهای گسترده و نگارش آثار بیمانندشان بدلیل شیوه درست و به آئین شان در سخن گفتن با واژهای نژاده و شیوای پارسی ؛گزافه نیست که بگوییم این بزرگ مرد نابغه در ادبیات؛برای این دوران دور از اصل خویش و مردم جدا مانده از ریشه ها و برای این زمانه آشوب زده از نابسامانیهای فرهنگی و زبانی ؛براستی که خود ،یک فردوسی دوم است که از دل فرهیختگان دلداده ایران ،چه بالنده و پویا و ورجاوند یک تنه سر بر آورده ،و پرچم پر آوازه و پر از آگاهی کاویانی را بر پهنه پر افتخار شعر و ادب پارسی برافراشته است.یادو نام و کارنامه درخشانش در تاریخ هنر و ادبیات ایران زمین، هماره جاودان باد و سایه پرتوانش بر ا دبیات پارسی پایدار.
  • حسی بهرامسری IR ۰۹:۵۹ - ۱۴۰۳/۱۰/۲۹
    درود بی کران به استاد ارجمند کزازی برزگ که در این زمانه یکی از پاسبانان زبان وادب پارسی هستن امیدوارم همواره دراین راه در مانا و پایدار باشند،❤️❤️
  • گاوازنگ IR ۱۰:۲۰ - ۱۴۰۳/۱۰/۲۹
    سلام. بر استاد زاد روزتان. فرخنده. یاد. باد. یاد. گذشته. شاد. باد
  • محسن نوبهاری IR ۱۴:۳۴ - ۱۴۰۳/۱۰/۲۹
    درود بیکران بر استاد فرهیخته که پاسدار زبان‌ پارسی هستند؛ به خود می بالم که در نخستین سال های دهه هفتاد شاگرد ایشان در دانشگاه علامه بودم؛ با این که در کلاس درس ایشان حضور و غیاب معنا نداشت،اما دانشجویان با شور فراوان پای آموزه های ایشان می نشستند.چند سال پیش ایشان را در نمایشگاه کتاب دیدم؛ همچنان باشکوه که مهرشان را هیچ گاه از شاگردانشان دریغ نمی کنند. از خداوند کامگاری، شادکامی و تندرستی برای ایشان خواهانم.
  • آرش IR ۱۹:۳۵ - ۱۴۰۳/۱۰/۲۹
    درود بر استاد بی همتا و شیرین سخن چه اندازه ایران امروز ما به چنین استادان روشن بین و دانایی نیازمند است امیدوارم که سالیان سال سایه ی شما بر سر فرهنگ و هنر توانگر این مرز و بوم استوار باشد با آرزوی بهترینها برای شما و خانواده ی ارجمندتان مهرتان افزون
  • فرزند ایران IR ۲۳:۰۱ - ۱۴۰۳/۱۰/۲۹
    محتوایی شایسته و گرانبها بود
  • وحید جعفری IR ۰۷:۱۱ - ۱۴۰۳/۱۰/۳۰
    درود بر استاد کزازی پاینده ایران
  • یا علی مدد IR ۰۷:۲۵ - ۱۴۰۳/۱۰/۳۰
    کاش در صدا و سیما از این استاد بزرگ استفاده میشد
  • يداله ميرعلي بیداخویدی IR ۱۰:۲۰ - ۱۴۰۳/۱۰/۳۰
    درود بر استاد فرهیخته زادروزتان مبارک استاد را نمی شناختم در سی ام آبان 1402 توفیق یافتم در مراسم بدرقه پیکر فرزند ایران زمین دکتراسلامی ندوش در دبیرستان ماندگار ایرانشهر یزد شرکت کنم سخنرانی آقای دکتر کزازی آن هم به زبان فارسی دری لذت مراسم را در من دوچندان کرد ومرا چنان به ایران قدیم برد که بی نظیربود آنجا بود که با استاد آشنا شدم و به ایرانی بودنم بالیدم ودر پایان چند عکس یادگاری با استاد انداختم جای همه دوستداران فرهنگ ایران زمین خالی بود
  • جعفرزاده IR ۱۴:۲۹ - ۱۴۰۳/۱۰/۳۰
    درود بر شما. سپاس فراوان برای همه‌ی کوششی که در راستای شناساندن بزرگان این مرز و بوم دارید.
  • رضا بژکول IR ۱۷:۱۷ - ۱۴۰۳/۱۰/۳۰
    درود استاد بزرگ خوش اخلاق و دانا به ادبیات ایران و فردوسی شناس مطرح وه افتخار دیدار با ایشان را در چند نوبت داشتم .خرد نگهدارش باد ❤❤

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها