به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، «خناس» اولین رمان پروانه قهسارهزاده مهابادی بعد از انتشار مجموعه داستان او به نام «شیر یا خطر» است.
رمان خناس فضایی تاریک و داستانی پرابهام با درون مایه های وحشت و تخیل دارد که سیر وقوع حوادث آن در داستانهای ایرانی بهندرت یافت میشود. شخصیتهای داستان هر کدام به دنبال گمشدگان خود راهی سفری دراز میشوند؛ سفری پر از لحظات نفسگیر، رازهای نهان، ناملایمات دوستانه، کشمکش های عاشقانه که با تجربهای شگرف از گشت و گذار در عجایب ناشناخته شهرهای ایران همراه است.
در بخشی از متن کتاب آمده است: «صفحه اینستاگرام را باز میکنم. آخرین پستی که گذاشتهام مربوط میشود به سه سال پیش، روز تولدم! عکس را خانه خودمان گرفتهایم. کیک بزرگی که مامان پخته را گذاشتهایم روی میز. روی کیک یک شمع عددی ۲۹ روشن است. من پشت کیک روی کاناپه نشستهام. همان لباس سبزی که خیلی دوستش داشتم، تنم است. توی عکس جوری لبخند میزنم که انگار همه دنیا مال من است. بابا کنارم نشسته و مادربزرگ هیکل تپلش را میان او و مامان توی کاناپه جا داده است. کنار دستم پریزاد با آن اندام ریزه میزه اش نشسته روی دسته مبل و دستش را انداخته دورگردن من. یک دسته از موهای فرفری خرمایی رنگش از زیر شال بیرون آمده و با موهای قرمزمن که آن روز فرشان کرده بودم، قاطی شده. عمه پریوش مادر پری زاد کنارش ایستاده. با آن هیکل قلمی اش طوری شق و رق ایستاده انگار مجبورش کرده اند توی عکس باشد. آقا منوچهر، پدر پری زاد یک وری کنار همسرش ایستاده مثل اینکه میخواهد بیخیالی همیشگیاش رابه عکس هم سرایت دهد.عمه پریچهر بالای سرم پشت مبل ایستاده. با اینکه پنج سال از عمه پریوش بزرگتر است ولی به خاطر قد بلند و اندام هیکلیاش جوانتر به نظر میرسد. ایلیا پسربزرگ عمه پریچهر کنارش ایستاده. با آن عینک بدون قابش انگار از توی شکم مادرش مهندس بیرون آمده. پویا و پونه خواهر و برادر دوقلویش هم کنارش ایستادهاند و ازبرق چشمهایشان توی عکس شرارت میبارد.عکس را آراد انداخته به خاطر همین خودش توی عکس نیست. به جز آراد، آقا ابراهیم شوهر عمه پریچهر هم توی عکس غایب است چون آن روز سرکارش شیفت بود و نتوانسته بود بیاید و البته عمو ارمیا ته تغاری خانواده پدری که معلوم نبود توی کدام شهردر حال نقاشی و سیر و سلوک است.»
نشست نقد و بررسی کتاب «خناس» ۲۰ خرداد ساعت ۱۷ در فرهنگسرای اندیشه برگزار میشود.
نظر شما