به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، نشست گفتوگو درباره «من اعتراف میکنم» یکشنبه ۲۳ اردیبهشت ماه ۱۴۰۳ در سیوپنجمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران برگزار شد.
حسن روزیطلب، سردبیر چند ویژهنامه تاریخی در این نشست گفت: نهادهایی که اسنادی هستند، به پژوهشگران سرویس نمیدهند و میخواهند این انحصار در تملک خودشان باشد. در مراکز اسنادی اگر بخواهند اطلاعاتی را در اختیار پژوهشگر قرار بدهند، دستشان باز نیست و دچار مشکل میشوند. اکنون در رقابت روایتها هستیم. باید دسترسی به اسناد برای پژوهشگران آسان باشد و این کار به سهولت انجام بگیرد.
وی افزود: باید به جوانان و نسل جدید اعتماد شود تا به عرصه بیایند. کارهایی که انجام میگیرد، بستگی به فرد ندارد. باید روند و فرایندهای پژوهشی تاریخ در کشور عوض شود. قدم اول در این راه این است که باید دید ما نسبت به تاریخ معاصر تغییر کند، تا زمانی که انحصارطلبی و تنگنظری وجود داشته باشد، اوضاع همین گونه است و اتفاقی نخواهد افتاد.
در ادامه این نشست محمد رحمانی، مولف کتاب «من اعتراف میکنم» گفت: آنقدر دچار سانسور هستیم که نگفتیم و نگفتیم و نگفتیم و گمان میکنیم که خیلی خوب هستیم. من یک پژوهشگر هستم و این اعتماد آقای روزیطلب بود که این کتاب به چاپ رسید. او مرکز پژوهشی را به عنوان یک گعده سیاسی نمیبیند. من هم در پاسخ به اعتماد او سعی کردم که به بهترین نحو بنویسم. این اعتماد زوایای دیگری هم داشت.
وی افزود: ما الان در حوزه تاریخپژوهی دچار بنبست هستیم. من کتابی در مورد آیتالله یزدی کار کردم، این کتاب هنوز چاپ نشده است، در حالیکه در اربعین او این کتاب آماده بود. نویسنده ابزار نیست. اگر به تاریخنگاری علاقه ندارید، جای قشنگی به دوستان بدهید تا در آنجا بنشینند و ما را دقمرگ نکنند. محمد رحمانی فقط این حرف را نمیزند بلکه پژوهشگران مختلف چنین حرفی میزنند.
رحمانی بیان کرد: من توصیه نمیکنم که جوانان نویسنده شوند. سه سال نگارش یک کتاب طول میکشد. پنج سال اجازه انتشار کتاب نمیدهند، آیا زندگی پژوهشگر اینگونه تامین میشود؟ ما دچار فرآیند غلط هستیم. نهادهای تاریخپژوهی باید این شرایط را سامان بدهند. در انتهای این راه وقتی سند در اختیاز من پژوهشگر قرار نمیگیرد، باید بروم و خانهنشین شوم. آیا پژوهشگری که مدرک دکتری دارد، باید با ماشین مسافرکشی کند؟
وی در ادامه گفت: در بسیاری از موارد مسئولیت را کسانی بر عهده دارند که در عمرشان تاریخ نخواندهاند. آیا شخص دلسوزی هست که برایش مهم باشد که تاریخ اسنادی کشور به کجا میرود؟ گاهی جریان متحجر و هوشمند متحد میشوند. روزیطلب کسانی مثل ما را وارد عرصه تاریخنگاری کرد. نگاه محافظهکارانه بر بخش پژوهش حاکم است و میگوید تو کی هستی که تاریخ مینویسی؟
رحمانی افزود: ساختارهای رسمی خلاقیت را میکشد، مراکز اسنادی کشور نویسنده نمیخواهد، بلکه یک کارمند میخواهد. من معتقدم اگر تاریخ درست بیان شود، از آن درس میگیریم. دوره تاریخنگاری دهه ۶۰ به پایان رسیده است. در این کتاب با بخشی از جنگ روایتها روبهرو هستیم. اگر هیئت داوران نبود، این کتاب دیده نمیشد و جایزه نمیگرفت.
وی بیان کرد: این جایزه کتاب سال و جایزه جلال در اوج ناامیدی امیدبخش و تنفس تازهای بود. اگر نویسندهای میخواهد در این زمینه موفق شود باید عاشق این عرصه باشد. باید خودت را در این مسیر فدا کنی. کار ما تاریخپژوهی است. ناگفته نماند که اسناد طبقهبندی دقیقی ندارد. نقد برای رسیدن به شرایط آرمانی است.
نظر شما