سرویس دین و اندیشه خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - یاسین ادب: مراسم «یک عمر معلم» ویژه بزرگداشت استاد فلسفه و غربشناس برجسته، مرحوم دکتر کریم مجتهدی دوشنبه، ۱۰ اردیبهشتماه ۱۴۰۳ برگزار در تالار تمدن پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعاتفرهنگی برگزار شد.
رخدادنگاری اندیشه ویژگی آثار مجتهدی است
در ابتدای این نشست عبدالمجید مبلغی، استادیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی درباره وجوه نظری کتاب «فلسفه و تجدد» مجتهدی به سخنرانی پرداخت. او گفت: مجتهدی این پرسش را پیش میکشد که آیا علم و فلسفه ذاتاً باهم متباین اند و اولی عین تجدد و دومی عین تاخر و عقب افتادگی است؟
او ادامه داد: رخدادنگاری اندیشه ویژگی آثار مجتهدی است. به لحاظ روششناختی ایشان سعی میکرد نه تنها رخدادنگاری اندیشه بکند بلکه اندیشهنگاری رخداد را نیز در برنامه پژوهشی خود بگنجاند. ایشان نحوه تحول آگاهی را در روی بردار زمان به پیش میکشد. در این کتاب ضربآهنگ گسترش آگاهی در قرن ۱۸ توضیح داده میشود. مجتهدی در این کتاب تصریح میکند که تحولات این قرن را باید در دو قطب فهمید. همچنین انتقال از رویکرد منورالفکری چون روسو و ولتر به قطب استعلایی در این کتاب مطرح شده است. مجتهدی مسیری را ترسیم میکند که از سادهلوحی نهفته در منورالفکری فرانسوی تا تاملات استعلایی فیلسوفی هم چون کانت را طی میکند.
او اضافه کرد: به یک معنا مجهتدی در این کتاب ضربآهنگ سرشت اثباتگرا و تحصلی نهفته در رویکردهای ابتدایی و میانه قرن ۱۸ را تشخیص میدهد و منطق این دوران را دفاع از تجدد و نفی فلسفه قلمداد میکند. این تجددگرایان برآن بودند جنس تاملات خود را فلسفه بنامند اما مجتهدی همت خود را در رویکرد انتقادی نسبت به منطق این افراد به کار میگیرد. او در این کتاب توضیح میدهد که منطق برآمده در این منورالفکری، منطقی علمزده است و از اصطلاح سواستفاده از فلسفه برای آنها استفاده میکند. در مقالات انتهایی این اثر نیز مجتهدی، روش استعلایی کانت و تاملات آلمانی نیمه دوم همین قرن را معرف رویکرد فیلسوفانه و نماینده گذار جدی از منور الفکری فرانسوی بیان میکند.
امتزاج جهانهای فلسفی ملاصدرا، کانت، هگل و برگسون
در ادامه این نشست، حجتالاسلام رضا غلامی درباره کتاب «فلسفه و فرهنگ» اثر مرحوم مجتهدی به سخنرانی پرداخت. او گفت: در مطالعات تطبیقی به طور سیستماتیک چند فلسفه و اندیشه را مقایسه میکنیم و در نهایت به روابط، شباهتها و تفاوتهای این دو یا چند دانش و فلسفه میرسیم. بعضی معتقدند که تطبیق جهانهای فلسفی، امکان علمی ندارد چرا که فلسفه اسلامی و فلسفه غرب از دو جهان متفاوت آمدهاند.
او ادامه داد: مرحوم مجتهدی خود را متخصص فلسفه اسلامی نمیدانست ولی مطالعات گسترده و منظم در فلسفه اسلامی، به ویژه در دو مکتب اشراقی و صدرایی داشت. از آنرو که میتوان بخشی از ساختار فلسفه اسلامی را در طول فلسفه یونان شهود کرد، مرحوم مجتهدی به دلیل تخصصی که در بنیادهای فلسفه یونان داشت به بنیان ها و چارچوبهای فلسفه اسلامی هم آشنا بود.
غلامی گفت: مجتهدی در آثارش ملاصدرا، کانت، هگل و برگسون را در از دو جهان فلسفی متفاوت دعوت کرده است و آن هارا به نطق درآورده است. به نظر میرسد به چند دلیل در نظرگاه مجتهدی این دو جهان فلسفی قابل مقایسهاند. اول اینکه ریشههای هر دو فلسفه کم و بیش از یونان باستان نشات میگیرند و فلسفه مدرن ابایی از به ارث بردن میراث فلسفه کلاسیک یونانی ندارد.
مجتهدی فلسفه سهروردی و صدرا را با دلبستگی روایت میکند
او ادامه داد: دلیل دوم اینکه عاملین اندیشهورزی در هر دو فلسفه انسان است و انسان هر جهانی را هم خلق کند نمیتواند از ذات خودش به کلی رویگرداند. نگاه از بالای مجتهدی به فلسفه اسلامی و برداشتهای نو و بدیع ایشان از نظریه فلسفه اسلامی کتاب «فلسفه و فرهنگ» را برای خواننده جذاب میکند. مجتهدی با دلبستگی فلسفه سهروری را روایت میکند و همین بدیعنگری را نیز نسبت به فلسفه صدرایی به کار میبرد. مجتهدی نظریه حرکت جوهری ملاصدرا را با دیالکتیک هگلی مقایسه میکند و به نتایج قابل توجهی میرسد. ادامه راه ایشان در زمینه مطالعه تطبیقی بین دو جهان فلسفی به هر دو فلسفه، کمک میکند.
غلامی اضافه کرد: اصولاً تلقی مدرنیسم که در تعارض کامل با مبادی سنت است، تلقی دقیقی نیست و چه بسا از یک رویکرد کاریکاتوری به فلسفه غرب مدرن نشات میگیرد. شاید بتوان در فهم جوهر رنسانس و مدرنیسم بهویژه عصر روشنگری، به حضور و تداوم رگههایی از سنت و عقلورزی ناب و انفسی در فلسفههای مدرن هم قائل باشیم. چیزی که به تداوم حضور انسان و ذات انسان بر میگردد. حتی اگزیستانسیالیسم هایدگری نیز نتوانسته است این حضور و ذات را نفی کند. هایدگر در جاذبههای ذاتگرایی گرفتار میشود. مطالعه تطبیقی نظریات فلسفی از سوی استادان ماهری چون مجتهدی پنجرههای تازه به روی فلسفه اسلامی باز میکند.
غربشناسی واجب، اما غربزدگی حرام است
در ادامه جلسه موسی نجفی، رییس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به سخن پرداخت. او گفت: دکتر مجتهدی در هر دو وجه تحقیق و تدریس خوب بود یعنی هم محقق و هم معلم خوبی بود و به همینخاطر اسم این مراسم را «یک عمر معلم» انتخاب کردیم. مرحوم مجتهدی در زمان حیاتشان میگفتند، «من یک معلم ساده هستم» و روی این موضوع تأکید داشتند. ما اوایل فکر میکردیم معلم ساده بودن، چیزی نیست، اما حالا متوجه شدیم، معلم ساده بودن موضوع بزرگ و مهمی است. مرحوم مجتهدی یک جریان فکری راه انداخت. ما باید بتوانیم بهواسطه اندیشههای ایشان یکی از بزرگترین مشکلاتمان یعنی «بحران هویت» را مسئلهسازی کنیم.
نجفی گفت: ایشان شدیداً به ایران و ایرانی بودن و غیرت و فرهنگ و ملیت ایرانی تعلقخاطر داشت که ما باید به آن توجه کنیم. مجتهدی میتوانست افق انقلاب را ببیند. جامعه دانشگاهی ما به این نوع نگاه احتیاج دارد. این نوع نگاه میتواند به ما یک وحدت فرهنگی بدهد. مرحوم مجتهدی معتقد بودند ما باید نگاه عمیقی به مسائل داشته باشیم که چنین نگاهی باعث میشود ما شرایط فعلی ایران و انقلابمان را بهتر درک کنیم. و این موضوع یکی از مسائل ماست. ایشان تأکید داشتند، ایراد ندارد «پرسش» از فرهنگ دیگری باشد، اما جواب و پاسخ باید از فرهنگ خودمان باشد که ایشان همیشه میگفتند، «غربشناسی واجب، اما غربزدگی حرام است».
نظر شما