چهارشنبه ۱ فروردین ۱۴۰۳ - ۱۴:۲۷
داستان یک نویسنده درمانده که اسکار اقتباس را دریافت کرد

داستان آمریکایی که اولین‌بار در جشنواره فیلم تورنتو به نمایش درآمد، با ستایش گسترده منتقدان روبرو شد و جایزه معتبر فیلم برگزیده مخاطبان را از این جشنواره دریافت کرد. فیلمی که با نگاهی گزنده و از دریچه‌ای تازه به تصویر سیاهپوستان در هالیوود و فرهنگ عامه می‌پردازد و نشان می‌دهد که چگونه فرهنگ عامه تمایل دارد مردم را به کلیشه‌های توهین‌آمیز تقلیل بدهد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)؛ داستان آمریکایی که اولین‌بار در جشنواره فیلم تورنتو به نمایش درآمد، با ستایش گسترده منتقدان روبرو شد و جایزه معتبر فیلم برگزیده مخاطبان را از این جشنواره دریافت کرد. فیلمی که با نگاهی گزنده و از دریچه‌ای تازه به تصویر سیاهپوستان در هالیوود و فرهنگ عامه می‌پردازد و نشان می‌دهد که چگونه فرهنگ عامه تمایل دارد مردم را به کلیشه‌های توهین‌آمیز تقلیل بدهد. فیلم کمدی درام داستان آمریکایی، قصه نویسنده‌ای دلزده را روایت می‌کند که از نوشته‌های معمول خود دست می‌کشد و چیزی کلیشه‌ای و پرفروش می‌نویسد که خلاف اعتقاداتش است. فیلمی که یک قصه خانوادگی را با یک هجویه اجتماعی تلفیق می‌کند و ترکیبی از لحظات کمدی و لحنی دراماتیک است.

داستان فیلم داستان آمریکایی American Fiction از این قرار است؛ مانک یک رمان‌نویس درمانده و نومید است که از نگاه سودجویانه و منفعت‌طلبانه به مسائل سیاهان خسته شده است؛ کتاب‌ها و فیلم‌هایی که با تکیه بر کلیشه‌های توهین‌آمیز و احمقانه رنج سیاهان را به فروش می‌رسانند. مانک برای اثبات نظر خود، کتابی غیرمنتظره با نامی مستعار می‌نویسد. این کتاب که ناگهان به موفقیتی عجیب می‌رسد مانک را به قلب حماقت و دورویی‌ای می‌کشاند که ادعا می‌کرد از آن بیزار است.

اولین فیلم بلند داستانی کورد جفرسون، در ۵ رشته، از جمله بهترین فیلم و بهترین فیلمنامه اقتباسی برای کسب جایزه اسکار ۲۰۲۴ رقابت می‌کند. همچنین جفری رایت که به لطف نقش‌آفرینی‌های درخشانش در یکی دو دهه اخیر در فیلم‌هایی مثل بتمن مت ریوز، جایگاه خود را به عنوان یکی از بزرگ‌ترین بازیگران آمریکایی ثابت کرده، برای ایفای نقش این نویسنده سرخورده، نامزد کسب اسکار در رشته بهترین بازیگر نقش اصلی مرد شده است.

کورد جفرسون، داستان آمریکایی را براساس رمان سال ۲۰۰۱ Erasure نوشته پرسیوال اورت مقابل دوربین برده است. در کارنامه جفرسون مشارکت در نگارش فیلمنامه‌های سریال‌های تلویزیونی‌ای مانند ایستگاه یازده Station Eleven، نگهبانان Watchmen و جای خوب The Good Place، دیده می‌شود. او برای نوشتن فیلمنامه نگهبانان برنده جایزه ایمی شد.

فیلم اول چشمگیر کورد جفرسون، دو ژانر به ظاهر متفاوت – ملودرام خانوادگی و طنز اجتماعی – را ترکیب می‌کند تا داستان یک نویسنده سیاهپوست با استعداد را به تصویر بکشد؛ نویسنده‌ای به نام مانک که از اینکه فرهنگش در سرگرمی‌های عامه‌پسند از طریق کلیشه‌های خامدستانه بازتاب می‌بایند، خسته شده است. او برای بیان دیدگاه خود، ناگهان رمانی شسته رفته و ساده پر از شخصیت‌های کلیشه‌ای سیاهپوست می‌نویسد، اما در کمال ناباوری می‌بیند که به یک کتاب بسیار موفق تبدیل می‌شود.

اما این تنها یکی از جنبه‌های داستان آمریکایی است. فیلمی که جفری رایت را در قالب یکی از پیچیده‌ترین نقش‌های سینمایی‌اش به تصویر می‌کشد. داستان مردی که به خانه‌اش بازمی‌گردد تا با خواهر و برادری که از آن‌ها دور شده و همچنین با مادر ناخوش‌احوال خود و البته امکان یافتن عشق حقیقی، روبرو شود. حوزه‌های شخصی و حرفه‌ای زندگی این نویسنده همیشه به شکلی پیوسته بهم تنیده نمی‌شوند، اما فیلم نگاهی متفکرانه و بسیار خنده‌دار به شخصی دارد که در تلاش است با خودش صادق باشد، درحالیکه درباره تغییراتی که واقعاً نیاز دارد می‌آموزد. تفسیر داستان آمریکایی درباره به حاشیه رانده شدن شخصیت‌های سیاهپوست در هنر، از آن فیلمی به‌هنگام و معاصر می‌سازد و همچنین داستان فرعی عاشقانه و لحظات خنده‌دارش می‌تواند توجه مخاطبان زیادی را جلب کند.

رمان‌نویس لس آنجلسی، مانک (رایت)، اخیراً موفق به انتشار کتاب جدیدی نشده است. عمدتاً به این دلیل که ناشران فکر می‌کنند کار او به اندازه کافی به دیگر آثار درباره سیاه‌پوستان نزدیک نیست؛ ادعایی که باعث آزردگی و دلخوری مانک می‌شود. مانک از تماشای فیلم‌ها و خواندن رمان‌هایی که از کلیشه‌های آشنا و تحقیرآمیز درباره سیاه‌پوستان – برده، گانگستر، زاغه‌نشین -، بهره می‌برند، خشمگین می‌شود. در نتیجه مانک شروع به پرسیدن این سوال می‌کند که آیا جایی برای قهرمان‌های حساس و کاملاً ملموس‌تر کتاب‌هایش وجود دارد؟

از سوی دیگر، از مانک دعوت می‌شود تا در یک جشنواره ادبی در بوستون حضور پیدا کند که این بدین معناست که او باید دوباره با خانواده ناکارآمدش روبرو شود. او مادرش آگنس (لزلی اوگامس) را دوست دارد، اما او علائم ابتلا به آلزایمر را نشان می‌دهد. موضوعی که بر دوش خواهر پزشک مانک، لیزا (راس)، سنگینی می‌کند، زیرا او زمان مرگ پدرشان مسئولیت مراقبت از او را به عهده داشته است. مانک چندان به لیزا نزدیک نیست و با برادر خشمگینش کلیف (براون) نیز هیچ رابطه‌ای ندارد. زمانی‌که مرگ تکان‌دهنده‌ای اتفاق می‌افتد، مانک مجبور می‌شود زمان بیش‌تری را در ماساچوست بگذراند. اگرچه این ماجرا این فرصت را به او می‌دهد تا با همسایه خانواده‌اش، کورالین (الکساندر) که به تازگی با او قرار می‌گذارد، بیش‌تر آشنا بشود.

داستان آمریکایی که براساس رمان Erasure پرسیوال اورت است، روابط میان مانک و اعضای مختلف خانواده‌اش را بسط می‌دهد تا درک بیش‌تری از این نویسنده ناراضی پیدا کنیم. مدتی بعد او با یک رمان‌نویس سیاهپوست جوان و موفق (رای) برخورد می‌کند که با کتاب پرفروش خود که یک هرزه نگاری از فقر و بدبختی به‌نظر می‌آید، مورد توجه مردم قرار گرفته است. بنابراین تصمیم می‌گیرد نسخه خود از این پرتره سودجویانه از رنج سیاهپوستان را با نامی مستعار بنویسد تا به این ترتیب ثابت کند که این نوع استثمار چقدر احمقانه و بی‌شرمانه است. اما در عوض، تهیه‌کنندگان هالیوودی و ناشران سفیدپوست این کتاب را ستایش می‌کنند و آن را اثری چشمگیر و مهم می‌نامند. هدف مانک این بود که کتاب یک اثر هجویه‌آمیز و پارودی باشد، بنابراین از موفقیت آن خوشحال نمی‌شود، به ویژه وقتی می‌بیند رمان‌های درست و حسابی‌اش خریداری ندارند.

این خطوط داستانی مجزا به سختی کنار هم چفت می‌شوند و جفرسون نیز نمی‌تواند آن‌ها را مدام به‌طرز استادانه‌ای در تعادل با یک‌دیگر نگه دارد. البته این انتقاد از صنعت سرگرمی سفیدپوستان که همیشه از قصه‌های رنج سیاه‌پوستان حمایت می‌کند، حیاتی و ضروری است، اما با اینحال گاهی این تفسیر ممکن است تکراری و بدیهی به‌نظر برسد. فیلمی که عاری از خشم گزنده‌ای است که در فیلم گول‌خورده (Bamboozled) اسپایک لی با مضمونی مشابه دیده می‌شود. جالب اینجاست که داستان آمریکایی وقتی روی مانک و اطرافیانش تمرکز می‌کند، اغلب ایده‌های خود را به شکل قانع‌کننده‌تری ارائه می‌دهد. در اینجا شخصیت‌های سیاه‌پوست کاملاً واقعی و غیرکلیشه‌ای وجود دارند که به ندرت در هالیوود دیده می‌شوند. شخصیت‌هایی که همگی توسط یک گروه بازیگری فوق‌العاده به شکل بسیار خوبی به تصویر کشیده شده‌اند.

رایت نویسنده پریشان‌حال با زبانی نیش‌دار است که اجازه می‌دهد خودبینی‌اش بر او چیره شود و نگذارد که ناتوانی خود در برقراری ارتباط با دیگران را ببیند. نقصی که کورالین به لطف بازی‌ای دوست داشتنی و قدرتمند از الکساندر، آن را مورد تاکید قرار می‌دهد. داستان آمریکایی می‌توانست ظریف و همچنین به‌طرز دیوانه‌واری خنده‌دار و فوق‌العاده هوشمندانه باشد، اما گاهی در تلاش برای گره زدن رشته‌های مختلف داستانی و موضوعی خود عجله نشان می‌دهد. با اینحال، فیلم با ایده‌ها و نگاه کاملاً همدلی‌برانگیز خود به شخصیت‌های پیچیده‌اش، کاملاً با روح و پرانرژی است. فیلمی که مانند یک رمان خوب، بسیار سخت می‌توان از آن دست کشید.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها