شنبه ۲۸ بهمن ۱۴۰۲ - ۱۲:۳۸
حس جاه‌طلبی به مخاطب تصویر خوب می‌دهد/ نیاز به شکست ساختار ذهنی‌ در مهم‌ترین آوردگاه سینمایی کشور

کارگردان انیمیشن فیلم سینمایی باغ کیانوش گفت: ادبیات ذهن مخاطب را به چالش ‌می‌کشد، ولی در سینما تمام احوالات به تصویر تبدیل می‌شود و هر کدام در نوع خود جذابیت‌هایی دارد. در ادبیات، مخاطب با تخیل اختصاصی دنیای شیرین‌تری تجربه می‌کند.

سرویس هنر خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - مهدیه سادات نقیبی: خلاقیت در دنیای انیمیشن، گاهی مخاطب را به همزادپنداری سوق می‌دهد؛ گاهی مخاطب نه‌تنها با ارتباط‌گیری مؤثر محو تماشای فیلم می‌شود؛ بلکه با تطبیق تصویر با یک کتاب ماندگار و تأثیرگذار از دیدن لذت بیشتر می‌برد. به همین دلیل با میلاد محمدی کارگردان بخش انیمیشن فیلم سینمایی باغ کیانوش گفت‌وگویی داشتیم که در ادامه می‌خوانید.

تجربه همراهی انیمیشن در فیلم باغ کیانوش چطور بود؟

من کارگردانی را تقریباً از ۸ سال پیش شروع کرده‌ام و فضای فیلم‌هایم همیشه فضای داستانی و رئال داشته است. یکی از آخرین تجربه‌های من، سریال «تازه‌وارد» در تلویزیون است. در طول این سال‌ها، علی‌رغم اینکه به‌عنوان مخاطب علاقهٔ زیادی به انیمیشن داشتم؛ اما به‌صورت جدی به این حوزه ورود نکرده بودم. تا اینکه پارسال شرایطی پیش آمد که توانستم یک انیمیشن صدثانیه‌ای کار کردم که به‌عنوان اولین تجربه، سخت بود. همیشه دوست داشتم در کارم احساس جاه‌طلبی به وجود بیاورم تا از نظر روحی، حسی و حالی که به کار دارم، تجربه جذابی به من بدهد. خروجی نهایی یک انیمیشن کوتاه به نام «پیچ تاریخی» منتخب بهترین انیمیشن جشنوارهٔ فیلم صد بود. رضا کشاورز این فیلم را در جشنواره دیدو به من گفت: فیلمنامه‌ای در حوزهٔ کودک و نوجوان در دست دارد و باتوجه‌به ظرفیت موجود، به نظرم می‌رسد می‌توانیم در فیلم انیمیشن هم داشته باشیم.

پس از نشستی با عوامل فیلم، خواندن طرح فیلم‌نامه و بررسی مدل‌های انیمیشن درنهایت به این نتیجه رسیدیم که در سه بخش می‌توانیم انیمیشن داشته باشیم. این مسیری بود که از ابتدا تا شروع فعالیت‌های انیمیشن داشتیم.

باتوجه به ذهنی بودن جهان کتاب، چه شد که به ایده نمایش پلان هوایی روستا در این اثر رسیدید؟

ما در ادبیات اساساً بیشتر با ذهن مخاطب سروکار داریم، ولی در سینما با فیلمنامه شروع می‌کنیم و تمام احوالات را به تصویر تبدیل می‌کنیم. از طرفی، قدرت ادبیات در توصیف دنیایی ذهنی است. این ویژگی‌ها، هیچ‌کدام فضیلت ندارد و ویژگی آن مدیوم محسوب می‌شود و هرکدام هم در نوع خود جذابیت‌هایی دارد. در بخش‌هایی ادبیات، به‌خاطر اینکه اجازه می‌دهد تا مخاطب، تخیل اختصاصی خودش را داشته باشد، برتر است. ما فکر می‌کردیم اگر قرار است از ویژگی‌های یک انیمیشن استفاده کنیم باید یک کارکرد مثبتی داشته باشد، یعنی باید یک ارزش‌افزوده‌ای به فیلم اضافه کنیم. به همین دلیل به دنبال ضعف رئال و اجرای عادی فیلم گشتیم تا با انیمیشن کاملش کنیم. در فیلم کاراکتری داریم که خیلی خوب می‌تواند محاسبه و تخیل کند. در واقع این کاراکتر ذهن ریاضی بسیار قوی دارد. برای وجود این کاراکتر به نظرم رسید، می‌توانیم انیمیشن اجرا کنیم و کارگردان به این گفته اعتماد کرد. ممکن بود این کار تبدیل به یک کار کارتونی و ضعیف شود؛ ولی خدا را شکر تا امروز تقریباً بازخورد صددرصد مثبت راجع به اجرا، تکنیک و ایده‌اش داشته است. نمونهٔ مشابه آن را در فیلم‌های خارجی می‌توانیم ببینیم که رفرنس‌هایی از این ایده را با کمی تفاوت به لحاظ اجرا داشته‌اند. در مورد انیمیشن‌ها، یک بخش خیلی مهم داشتیم که ترسیم جنگ را شامل می‌شد و چون این فیلم دارای زیر متن‌های متصل و مرتبط با جنگ است، همین مسئله سبب شد که ما به چند دلیل در این زمینه ورود کنیم. اولین و مهم‌ترین مسئله این بود که قرار است جنگ از زاویهٔ یک بچه تخیل بشود؛ چون علی جنگ را ندیده و هیچ‌گونه تصوری از جنگ ندارد پس طبیعتاً بهترین جا برای اینکه من بتوانیم در ذهن آن بچه بنشینیم، نقاشی کنیم و نشان بدهیم که جنگ می‌تواند چنین را شکلی داشته باشد، همین‌جا بود. ما در این اثر تمام تلاشمان را کردیم که به سمت یک اجرای استاندارد نرویم، شاید برایمان راحت‌تر بود که یک اثر انیمیشن استاندارد تولید کنیم ولی به سمت شیوه‌ای رفتیم که در حال حاضر در دنیا مرسوم است؛ برای مثال در انیمیشن «عشق، مرگ و ربات‌ها» ترکیب تودی و تریدی را انجام می‌دهند که خیلی این کار به لحاظ تکنیکی سخت است و نیاز به تخصص و تجربهٔ دارد که در ایران تجربه شده نیست. به همین خاطر ما تمام سعی‌مان را کردیم به‌سراغ یک استایل به‌خصوص رفتیم. من ریسک این کار را می‌دانستم و اغراق در آن را به دلیل جاه‌طلبی که به دنبال آن بودم ایجاد شده بود. در این کار فضای جنگ با فضای آبی اغراق‌آمیز به تصویر کشیده شده است. این پروژه را من دوست داشتم و هنوز برای آن ذوق می‌کنم چرا که دلیل اجرای آن را جاه‌طلبی‌ام می‌دانم البته می‌دانم و می‌فهمم که اشکالاتی هم به دلیل زمان فشرده‌ای که تا جشنواره داشتیم یک کار هفتاد و هشتاددرصدی را رساندیم؛ یعنی برای اکران بهتر خواهد شد. در قسمت‌هایی از این انیمیشن انتهای آن وصل به واقعیت می‌شد و این کار خیلی سختی مثل تمام مراحل اثر برای ما بود.

فکر می‌کنید اثر این چنینی مختص به ژانر کودک و نوجوان است یا در فیلم‌های سینمایی هم می‌شود این تکنیک‌ها را اجرا کرد؟

نه الزاماً، در فیلم‌های سینمایی هم می‌توان این ترکیب‌بندی را داشته باشیم. البته این کار نیاز به یک اعتماد دارد و ما باید دریچهٔ ذهنی‌مان را باز کنیم. ما در سینمای دنیا تجربهٔ مشابهی را در ترکیب سکانس انیمیشن و فیلم داریم و اساساً نوع ژانر لایو اکشن نوعی تلفیق انیمیشن و فیلم است که ما در ایران تقریباً تولیدی از این سبک نداریم. به عقیدهٔ من ما نیاز داریم ساختار ذهنی‌مان را به‌خصوص در اینجا که مهم‌ترین آوردگاه سینمایی کشور است بشکنیم. نگاه متفاوت مسئولین و هنرمندان، لازمه شکستن این ساختار است.

به نظر شما چرا فیلم «باغ کیانوش» با وجود هدف‌گذاری برای کودک و نوجوان، مخاطب بزرگسال را نیز تا این حد درگیر قصه کرده است؟

ما در نقطهٔ طراحی، این فیلم را برای ردهٔ سنی نوجوانان یعنی ۱۱ و ۱۲ سال تا ۱۷،۱۸ سال انتخاب کرده‌ایم و اگر این فیلم بزرگ‌سال پسند است به معنای کیفیت آن است؛ ولی مشخصاً می‌خواستیم که برای آن مقطع سنی بسازیم و این هدف‌گذاری شده بود. در شناخت این‌گونه فیلم‌ها، شناخت رویکرد بسیار مهم است. اینکه مخاطب بزرگسال هم از این فیلم استقبال می‌کند باعث خوشحالی ماست چرا که بیشتر از این اتفاق، نگرانی بر سر این بود که آیا مخاطب این فیلم را می‌فهمد یا نه؟ آیا می‌توانند این فیلم را در قالب یک نوجوان نگاه کنند؟ چون گاهی اوقات باید فیلم را این‌طور نکاه کرد. ولی ظاهراً باتوجه‌به بازخوردی که گرفته شده است نیازی به این موضوع نبوده است چرا که مخاطب با نگاه از دریچهٔ خودش هم با این فیلم ارتباط گرفته‌است که اتفاق بسیار خوبی برای این فیلم است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط