دوشنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۲ - ۱۰:۲۹
فقر صنعت چاپ از نیروی متخصص

شاهین آریان‌فرد، استاد دانشگاه معتقد است؛ میزان رشد و تربیت نیروهای متخصص و خبره صنعت چاپ با میزان نیازهای جامعه، سرعت تکنولوژی و ورود ماشین‌آلات به کشور هیچ تناسبی ندارد و باید حتما راهکاری برای آن اندیشیده شود.

سرویس مدیریت کتاب خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - شاهین آریان‌فرد، مدرس دانشگاه و کارشناس صنعت چاپ: به خوبی می‌دانیم که اولین نسخه‌های کتاب بر روی پاپیروس نقش بست، پس از آن تولید انبوه کتاب در کتابخانه اسکندریه بزرگترین مرکز دانش بشری ادوار گذشته شکل گرفت. در این کتابخانه، کتاب‌های اندیشمندان و دانشمندان از یک به چند نسخه تکثیر می‌شدند، آن‌ها پس از اینکه دانش خود را به شکل مکتوب در می‌آورند و کاتبان از روی آثار آن‌ها نسخه نویسی می‌کردند و به نقاط مختلف دنیا ارسال می‌شد. در آن زمان، این میزان تکثیر و بازنشر چند باره با میزان جمعیت نیازمند به آن اطلاعات همخوانی داشت. جامعه بشری، این راه کج دار و مریز را تا مدت‌های زیادی ادامه داد تا به دوره‌ای رسیدیم که درآن جهش و انقلاب عظیمی ایجاد شد. این انقلاب دو نکته دارد، بعد از اختراع ورق و کاغذ بیشترین سرمایه‌گذاری برای کتاب‌های مذهبی، تذهیب و تصویرگری در دربار پادشاهان و در رثای آن‌ها بود، زیرا هزینه تولید این کتاب‌ها گزاف بود و تامین‌کننده مالی غیر از پادشاه به سمت آن نمی‌رفت. به مرور نیز داستان های تاریخی و فولکلور نیز در زمره کتاب‌های پرمخاطب و تکثیری قرار گرفتند مثل کلیله و دمنه، اما بیشترین میزان نشر در اختیار کتاب‌های مذهبی بود.

این رویه ادامه پیدا می‌کند تا زمانی که گوتنبرگ ماشین چاپ را اختراع می‌کند، با اختراع ماشین چاپ انحصارها شکسته می‌شود، تعداد بسیار زیادی نویسنده به سمت نگارش کتاب می‌روند و صنعت نشر هم یک صنعت جدی شده و اهداف سیاسی و اندیشه‌های سیاسی پیدا می‌کند زیرا گروه‌های مختلف می‌توانستند از کتاب به عنوان یک سخنگو استفاده کنند.

شاید بتوان گفت کاری که ماشین چاپ گوتنبرگ در آن قرن انجام داد شبیه کاری است که رسانه‌های اجتماعی در دوره کنونی انجام می‌دهند؛ در آن دوران انحصارشکنی در تولید محتوا شد، همان کاری که طی دهه اخیر رسانه‌های اجتماعی با روزنامه‌ها و بنگاه‌های خبرپراکنی بسیار بزرگ انجام داد و آنها را مقهور و محدود کرد. ما امروز به یکباره با فوران شدید رسانه‌های مختلف روبرو هستیم، رسانه‌هایی که کنش‌ها و واکنش‌های اجتماعی را زیر و رو کرده‌اند و هر انسانی به یک بنگاه خبر پراکنی تبدیل شده است، باید گفت که در آن دوران هم ماشین چاپ همین کار را انجام داد.

نکته مهم این است که معنی کتاب در طول سالیان مختلف تغییر کرده است؛ در این چرخه کتاب در قرن هجدهم مثل گوشی هوشمند در زمان فعلی عمل کرد، همین تغییر مفهوم سرنوشت اقتصادی آن را نیز دگرگون کرد. سرنوشت کتاب و نشر اما در دوره کنونی با چاپ دیجیتال و نیمه دیجیتال.. نیز بار دیگر تغییر خواهد کرد. وقتی وارد انقلاب عصر دیجیتالی شدیم، یکبار دیگر معنای کتاب و تولیدکننده کتاب یعنی ناشر و.. دچار تحول شده است. امروز برای تولید یک کتاب شما دیگر نیازی به سرمایه‌گذاری بسیار هنگفت ندارید و می‌توانید با یک ماشین چاپ دیجیتال و یک دستگاه صحافی رومیزی ۵۰۰ یا ۶۰۰ نسخه از کتاب را بدون درگیر کردن سرمایه هنگفت حتی به صورت شخصی منتشر کنید. امروز هر شخصی می‌تواند یک ناشر مستقل یا یک بنگاه خبر پراکنی باشد.

اما من معتقدم که نقش کتاب در آینده تغییر خواهد کرد و از کالایی که هدف آن اطلاع‌رسانی، نشر علم و.. بود به یک کالای لوکس تبدیل شده است. امروز بسیاری از آن اندیشمندان ما هنگام مصاحبه ترجیح می‌دهند پشت سرشان کتابخانه شخصی باشد که به نوعی نشان می‌دهد که اندیشه‌شان براساس یک دانش قابل اندازه‌گیری و رصد است. اما همین‌طور که جلو می‌رویم شاید همین جمع دیگر نتوانند در دهه‌های آینده هزینه داشتن یک کتابخانه بزرگ را داشته باشند و کتاب بیشتر در خانه افراد ثروتمند به‌عنوان یک کالای لوکس در کنار بقیه وسایل گران‌قیمت قرار می‌گیرد. بنابراین رسالت اولیه کتاب هم کاملاً متحول شده و رسالت نشر علم از کاغذ به عنصر دیجیتالی منتقل شده است.

امروز هم کماکان شاهدیم که کتاب‌های درسی جای خود را به تبلت‌ها داده اند، فکر می‌کنم که دوره نشر کتاب‌های کاغذی، حتی سرعت فوت آن با میزان بلوغ عصر دیجیتال قابل مقایسه نیست؛ با توجه به تمام فاکتورهای مختلف، فارغ از نحوه تولید و میزان آن، رسالت کتاب کاغذی برای نشر علم به پایان رسیده است و شاید تا دو نسل آینده کسی از کتاب کاغذی به جز تزئین در خانه‌ها استفاده دیگری نکند.

اما چاپ دیجیتال و محتوای تولید آن با هزینه اندک نسبت به تولید سنتی در تیراژهای بالا یک دوره گذر محسوب می‌شود و باعث شده که کتاب‌های کاغذی حتی الان هم با هزینه پیش‌تولید کمتری بتوانند با حیات خود ادامه بدهند. تمام سازندگان دستگاه‌های چاپ دیجیتال مخصوصاً برای نشر با ملاحظات بیشتر این مسئله را در نظر گرفته‌اند و دستگاه‌هایی که در حال حاضر طراحی می‌کنند با رعایت این مسائل تولید می‌شوند.

معتقدم با توجه به تیراژهای زیر یک هزار نسخه در ایران، سرمایه‌گذاری کلان در این حوزه سال‌ها است که توجیه سرمایه‌گذاری ندارد؛ اگر بخواهیم صنعت نشر را به شکل محدود ادامه بدهیم ناشران قطعاً باید به‌صورت گروهی سرمایه‌گذاری کنند چون سرمایه‌گذاری‌های دیجیتال تناسب خوبی با میزان تولید آن دستگاه دارد و اگر چند ناشر یک سرمایه‌گذاری مشترک کنند، این چرخه اقتصادی تا زمانی که وجود دارد که همه بتوانند از آن استفاده کنند.

در این میان اما هرچه پیشرفت بیشتر شد، بخش فنی و کارهایی که اپراتور و متخصص انجام می‌دادند، با هوشمند شدن ماشین‌آلات به عهده دستگاه‌ها گذاشته شد. نفرات این صنعت از نظر تخصص مکانیکال و فنی به متخصصان نرم‌افزاری تغییر ماهیت داده‌اند، نسل قدیمی این صنعت مثل مکانیک‌های باتجربه اتومبیل‌های سوخت فسیلی بودند که یکدفعه چشم باز کردند و با یورش ماشین‌های تسلا در بازار مواجه شدند. بدیهی است که تعمیرکاران و مکانیک‌های ماشین‌های تسلا بیشتر کدنویس یا مهندس الکترونیک هستند و برخی از آن‌ها حتی معنی میل‌لنگ و … را نمی‌دانند. مطابق این تغییر معنی، روش آموزشی برای افراد فعال در این صنعت هم تغییر می‌کند، بار اصلی این داستان در حوزه آموزش و نحوه تغییر آموزش باید به عهده هنرستان‌ها باشد تا با تغییر متون و ایجاد رشته چاپ دیجیتال در برخی از واحدهای دانشگاهی و هنرستانی پاسخگوی نیازهای روزمره این صنعت باشند.

همچنین آموزش عالی در مقاطع بالا و آموزش فنی حرفه‌ای در مقاطع پایین‌تر نیز با طرح درس و استفاده از تجربه کشورهایی که صاحب تکنولوژی و علم روز هستند و به‌روز کردن و بومی‌سازی دروس می‌تواند به رشد آن کمک کنند.

معتقدم که پُرنکردن ساعات آموزشی از دروس غیرضروری و تاریخ گذشته مثل تاریخچه چاپ و.. قصه‌گویی می‌تواند به رشد افراد کمک کند. باید سعی کنیم سیلابس‌های تحصیلی را از قصه‌گویی خالی کنیم و موضوعاتی آموزش داده شود که در نهایت دانش آموز و دانشجوی ما پس از فارغ‌التحصیلی تکنسین به‌روزی باشد که بتواند با دستگاه‌ها و ماشین‌آلات به‌روز صنعت چاپ دیجیتال به سرعت و دقت کار کند.

تا قبل از شدت گرفتن تحریم‌ها ما حتی از خیلی از کشورهای اروپایی هم از نظر ماشین‌آلات جلوتر بودیم و هنوز هم حرف‌های زیادی برای گفتن داریم اما از نظر نیروی انسانی که بار اصلی این تکنولوژی را بر دوش می‌کشد در حال تحلیل رفتن هستیم. امروز میزان توسعه ماشین‌آلات نسبتاً قابل دفاع است، اما در قسمت نیروی انسانی کارآمد وضعیت صنعت ما نیاز به بازنگری دارد و اگر به آن توجه نشود لطمات زیادی از آن می‌خوریم. به‌طوری که میزان نیروی متخصص ما هیچ تناسبی با میزان تکنولوژی‌ای که وارد می‌کنیم ندارد. در برخی حوزه‌ها ما در ماشین‌آلات از کشورهای همسایه پیشرفته‌تر هستیم اما در حوزه نیروی انسانی متخصص و کارآمدی که با زبان جدید روز دنیا با ماشین‌آلات کار کند، دچار فقر مطلق هستیم و هر روز هم بیشتر به سمت فقر مطلق می‌رویم. زیرا حتی اگر نیروی متخصص و کارآمد داشته باشیم‌، میزان رشد و تولید این نفرات با میزان نیازهای جامعه، سرعت تکنولوژی و ورود ماشین‌آلات به کشور هیچ تناسبی ندارد و باید حتماً راهکاری برای آن اندیشیده شود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها