سرویس فرهنگ مقاومت خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)؛ نخستین نشست علمی بیست و یکمین دوره جشنواره کتاب دفاع مقدس (جایزه کتاب سال دفاع مقدس) با حضور علیرضا کمری؛ نویسنده، پژوهشگر و مدرس حوزه و محمدرضا سنگری؛ پژوهشگر حوزه ادبیات پایداری و استاد دانشگاه، درباره موضوع فرهنگ و ادب پایداری گفتوگو شکل گرفت. این نشست چهارشنبه ششم دی در تالار طاهره صفارزاده برگزار شد.
محمدرضا سنگری؛ شاعر، پژوهشگر ادبیات پایداری و استاد دانشگاه درباره ادبیات ایران پس از جنگ ایران و عراق گفت: در دو ساحت بحثهای علیرضا کمری شکل گرفته بود، ساحت نخست که بسیار مهم، قابل تامل و درنگ است، بحث معماری جامعه توسط امام خمینی (ره) است. بدون امام هر گونه تحلیل، تبیین و بررسی ما را به بنبست میرساند. اسن سخن، سخن درستی است که شناخت این انقلاب بدون امام امکانپذیر نیست. علیرضا کمری در سخنانش به این تاثیر اشاره کرد که امام چه روند و فرایندی را پیش برد تا جنگ یا آنچه که ما به عنوان دفاع مقدس میشناسیم، شکل گرفت.
او افزود: در نخستین گام تاویل ادبی شکل گرفت که امام خیلی ساده گفت یک دیوانهای سنگی در چاهی انداخت. امام جنگ را به رویکرد یک دیوانه تقلیل داد، انگار که جنگی روی نداده است و آن را به صورت یک حرکت هیجانی، هراسزده و رعبزده تعبیر کرد.
این پژوهشگر ادبیات پایداری بیان کرد: بحث وظیفه و نتیجه مطرح شد که خیلی عنصر مهم و سازه اساسی است یا بحث تکیهگاه مردمی که در قرآن آمد برای مردم کم نگذارید که به نظرم امام خمینی(ره) برای مردم کم نگذاشت.
محمدرضا سنگری گفت: نکته دیگری که بحثی کلیدی است و میتواند بسیار دامنهدار باشد، بحث تقسیمبندی ادبی است که علیرضا کمری درباره چند نظام خاص بحث و بررسی کرد که مجال زیادی نبود تا بیشتر به آن بپردازند. من هم در این رابطه تقسیمبندی دارم از جمله نوپدیدهها که این خودش دو دسته است؛ یک دسته نوپدیدههایی هستند که محصول ابزارند و امکانات مانند رایانامه یا پیامکها که هیچکس هم در این حوزهها کار نمیکند که کسی هم در این رابطه کار نکرده است.
او افزود: برای مثال در نوروز سه سال پیش اعلام شد که دویست میلیون پیامک ارسال شده بود. اگر ما برای نمونه از درون ۲۰۰ میلیون پیامک صدهزار را بیرون بکشیم که کاملاً ذوقی باشد، میتوان چهره ادبی این نسل را از درون پیامکهای آنها یافت. به عبارتی این پیامکها آئینه هستند.
این پژوهشگر ادبیات پایداری اظهار کرد: بخش دیگر نوپدیدههایی هستند که در جنگ ساخته شد، مثلاً دستنوشتهها، آنچه در کف دست نوشته میشد در دیدار با امام همه دستشان را بالا میآوردند تا دیده شودد، ادبیات جدید است. همچنین وصیتنامهها، لباسنوشتهها و سنگرنوشتهها، جاده نوشتهها، مزارنوشتهها و… یک ادبیات جدید است. بحث دیگر بازسازی یا نوسازی ادبیات در ایران است که این اتفاق را هم کسی بررسی نکرده است که به عبارتی همان ادبیات گذشته را نوسازی کردند. برای مثال رباعی را به عنوان یک قالب کلاسیک که در آن نوآوری اتفاق افتاد؛ چه به لحاظ ساختار چه درونمایه.
این استاد دانشگاه بیان کرد: وقتی قیصر امینپور میسراید من همسفر شراب از زرد به سرخ / یا همره اضطراب از زرد به سرخ / یک روز به شوق هجرتی خواهم کرد / چون هجرت آفتاب از زرد به سرخ / یا نگاهی که گاه فرمها را میشکند آنجا که بیژن ارژن میگوید: جنگ و جنگل، درخت و آدم پژمرد / آدم چو موریانه جنگل را خورد / میساخت چقدر نردبان چوبی؟! / نجار که جنگ هر دو پایش را برد
لذا این ساختارها و تحولات قبل درنگ و تامل است و نوعی بازسازی و نوسازی اتفاق میافتاد که نامش را ادبیات بازنگرانه و بازنگارانه میگذارم. یکی هم شیوههای سنتی است یعنی ادبیات سنتی که میتوان تقسیمبندیهای دیگری را هم برشمرد.
نظر شما