سرویس استانهای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): غزه ۴۰ روز است که غمزده ترین شهر دنیاست. از زمین و هوا و از آسمان و دریا بر پیکر این شهر مقاوم، بمب و شیمیایی میریزد و موشک و گلوله شلیک میشود. فلسطین بیش از ۷ دهه است که روزهای بدون حاشیه، بدون جنگ و خونریزی تجربه نکرده است و غزه نیز حداقل در چهل روز اخیر، روز شاعرانهای نداشته است. اما شاعران ایرانی در خطه جنوب همواره به یاد این مردمان شکیبا، خداپرست و دردکشیده هستند و با زبان ادبیات با آنها ابراز همدردی میکنند.
برای سرزمینی که با پرهای خسته اش روزی به وسعت تمام آسمان خواهد پرید...
لیلا میرشکاری - مولف و ترانه سرا:
گلوله ی سُربی
کی میگه گوله سُربی جوابِ یه قُلوه سنگه؟
دنیائی که زیر چکمه ش غنچه میمیره قشنگه؟
آدما گناه ما بود اگه پروانه ها مُردن
اگه شادی زمینُ بیصدا به یغما بردن
جا پای پروانهها، تویِ شهر رفته به باد
آسمون پرندهها رو دیگه یادش نمییاد
آخه تا کی میشه رؤیا بزنیم رو دار قالی
توی گلدونا بکاریم گلای نازِ خیالی
بالای پروانه هامون هی ترک خورد و شکستن
چشای خیره ی دنیا به تماشاشون نشستن
آدما گناه ما بود اگه ماهیا اسیرن
بدون دریای آبی دلشون میخواد بمیرن
کی میگه گوله سُربی جوابِ یه قلوه سنگه؟
دریایی که توی سینه ش ماهی میمیره قشنگه؟
آمنه شهسواری نسب (ملکه) - شاعر آئینی:
روی دوشمان تفنگهای خالی است
من سکوت میکنم
تو سکوت میکنی
تا سقوط میکنیم
پس چرا هنوز شهر سوت میکشد؟
دستهایمان تبار یخ
خانههایمان که سوت و کور
آه زندگان مردهایم
روی دوشمان تفنگهای خالی است
رد پایی از گلوله توی قلبمان
شهر را احاطه کرده غم
ما تکان نمیخوریم
پس چرا عبور میکنند سایهها
سنگ میزنند به ما، بچهها
آفتاب روشنای خوب و بد
دستمان چرا به سایهها نمیرسد؟
آمنه صفت زاده - شاعر:
اهدا به رزمندگان فلسطین وغزه!
ای فلسطین مرحبا طوفان والاقصی کردهای
ای فلسطین مرحبا طوفان والاقصی کردهای
ازشجاعت عالمی غرق تماشا کردهای
سالهاست این گُرگ وحشی در لباس میش بود
درمیان خلق عالم خوب رسوا کردهای
رمز پیروزی که جاءالحق و باطل رفتنی ست
با تدبر معنی این راز افشا کردهای
طرح اجرای عدالت را میان ظالمان
باقیامی برعلیه ظلم اجرا کردهای
ای شهیدی که یقین داری شود فتح المبین
این شهادتنامهِ با خون خود امضا کردهای.
معصومه زارع - شاعر:
داغ بر روی داغ میریزد
کربلا را به چشم میبینیم
جوشش خون و خشم میبینیم
کربلا غزه است در گودال
پیکرش زیر نعلها پامال
کربلا غزه است غرق به خون
حرمله میرسد به مرز جنون
روضهها شرح میدهند او را
غزه در گیر ظهر عاشورا
خبرش تلخ تر ز حنظله بود
روبروی رباب حرمله بود
شیرخواری درون گهواره
زیر و رو شد بدست خمپاره
ماهیان از عطش هلاک شده
دسته جمعی اسیر خاک شده
مادرانی همه جوان مرده
کاردهاشان به استخوان خورده
سوخت در چنگ آتش صهیون
گیسوان بهاری زیتون
غنچه جان داد با نگاه تبر
مرگ بر مجمع حقوق بشر
متحد نیست سازمان ملل
ریش و قیچی است دست لایعقل
نامه هایش که قطعی اند همه
حکم کشتار جمعی اند همه
نه شود رحم بر مسلمانی
نه به مسجد نه دیر نصرانی
داغ بر روی داغ میریزد
دل پاییز و باغ میریزد
صبر بر ابرویش خم آورده
قوم چنگیز هم کم آورده
جرعهای آب، قرص نان بدهید
به زن و بچهها امان بدهید
همهی پردهها دریده شده
قامت شعر هم خمیده شده
کربلا غم مخور بریری هست
کاروان کاروان زهیری هست
لشکر ساقیان آب آور
میرسد، یک دقیقه تاب آور
سرو سبز بلند قامت باش
پر توان و پر استقامت باش
غزه من هستم و تو، غزه ما
غزه طوفان خشم الاقصی
صاحبان ستارههای یهود
غاصبان اراضی اشدود
بنشینید علی قیام کنند
تیغ خود خارج از نیام کنند
ذوالفقار آورد در این میدان
بر کند ریشه۹ی ابوسفیان
دین موسی جدا ز عیسی نیست
کمتر از معبدی کلیسا نیست
فصل برداشت از درخت آمد
نوبت انتقام سخت آمد
گوش کن حکم، حکم قرآن است
خانهی عنکبوت ویران است
نقشهها را درست میخوانیم
کاختان گشته سست، میدانیم
ما نماز جماعتی را در
قبله گاه نخست میخوانیم
میرسد با نوای یا حیدر
مردی از نسل فاتح خیبر
چشم امید غزه ای ورفح
یا مبیدالعتاة والمرده.
نظرات