دوشنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۲ - ۰۸:۵۸
تعدد راویان، ما را به سوژه‌های جدید می‌رساند/  اسناد تاریخی مبارزات سرلشکر حجازی پیدا نشد!

سعید علامیان، پژوهشگر جنگ گفت: علی‌رغم تلاش‌های بسیار، سندی پیدا نکردیم و این خیلی عجیب بود. من حتی صوتی که سال‌ها پیش سرلشکر حجازی در زمانی که در بسیج مسئولیت داشتند، سخنرانی کرده بود، نتوانستم پیدا کنیم. در واقع من مصر و پیگیر هستم که نقل قول‌های راوی (سوژه) را در کتاب بیاورم که این رویکرد روایت دیگران را محکم می‌کند.

سرویس مقاومت خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، ماهرخ ابراهیم‌پور:  کتاب «سربلند میدان؛ زندگی‌نامه سرلشکر شهید سید محمد حجازی» تالیف سعید علامیان، مجموعه روایاتی از دوستان، هم‌رزمان و افراد خانواده اوست. در مقدمه این کتاب علامیان اشاره می‌کند که در سال ۸۸ برای گفت‌وگو درباره شهید حسن باقری به دیدن سرلشکر حجازی رفته و در آنجا بخشی از فعالیت‌های او را برای دریافت خاطرات مشترک او و شهید باقری را می‌گیرد. تا اینکه چند سال بعد دوباره سراغ سرلشکر حجازی می‌آید، اما این بار باید روایات دیگران را درباره او بگیرد، اویی که شهید شده است و دیگر در میان ما نیست. در این گفت‌وگو درباره سرلشکر شهید حجازی با علامیان صحبت کردیم و اینکه راویان متعدد و در فضا قرار گرفتن چه مزیتی برای اثر دارد.

- در مقدمه کتاب «سربلند میدان؛ زندگی‌نامه سرلشکر پاسدار شهید سید محمد حجازی» اشاره کردید به گفت‌وگوی حضوری درباره حسن باقری که طولانی هم شد، به نظرتان در آن مجال نکته یا اشاره‌ای وجود نداشت که شما را تشویق کند با سردار حجازی درباره خودش گفت‌وگو کنید؟
 

در آنجا ذکر کردم که برای مصاحبه درباره شهید حسن باقری، به دیدار سردار حجازی رفتم و با هم گفت‌وگو کردیم و همان موقع سرلشکر گفت چرا درباره من می‌پرسید.

- بله، مقدمه را خواندم. منظورم این است که در همان مصاحبه نکته‌ای بیان شد که شما را کنجکاو کرد تا درباره شخصیت و فعالیت سرلشکر حجازی جستجو کنید؟
 

من در زندگی‌نامه‌نویسی یا گردآوری خاطرات شفاهی عادتی که دارم این است افرادی که روایت می‌کنند را دوست دارم. راوی را معرفی کنند تا وزن راوی برای خواننده مشخص باشد تا بدانند فردی که روایت‌گر یک ماجراست، تنها یک اسم نیست بلکه پیشینه‌ای دارد. به همین دلیل به سردار حجازی گفتم درباره شهید حسن باقری صحبت کنید و بگویید چه ویژگی و توانایی‌هایی داشت. او هم گفت: چرا درباره من می‌پرسید؟ مگر نمی‌خواهید درباره حسن باقری صحبت کنید؟ به او هم یادآوری کردم من دوست دارم خواننده بداند راوی که صحبت می‌کند، پیشینه‌ای از خودش بگوید. برای همین قانع شد که درباره خودش توضیحاتی را ذکر کند. در این گفت‌وگو تا جایی که توانستم درباره فعالیت‌های قبل از انقلاب، ورود به سپاه و سال‌های ابتدایی جنگ صحبت کردیم. در سال‌های ابتدایی جنگ حجازی و حسن باقری یک‌جا بودند و روایت شش ماه اول جنگ را نقل کرد که در آنجا به ستاد عملیات جنوب می‌رود و درباره جزئیات آن سخن گفت که این جزئیات در جایی دیگری روایت نشده بود.

- این عدم روایت دلیل خاصی داشت؟
 

سرلشکر حجازی خیلی فرد کم‌حرف و توداری بود و درباره خودش هیچ جا حرف نمی‌زد. برای همین گفت‌وگو و بیان بعضی نکات درباره خودش غنیمت بود. قصه این گفت‌وگو چنین بود.
 

- اگر در آن موقع اصرار می‌کردید ادامه مصاحبه با سرلشکر حجازی ممکن می‌شد تا در جلسات بعد با او باز هم صحبت کنید؟

درباره خودش؟

- بله.
 

من موقع موضوع تحقیق و مصاحبه من سرلشکر حجازی نبود.

سرلشکر حجازی، فرد توداری بود/ اسناد تاریخی مبارزات او پیدا نشد!

- گاهی در مصاحبه تاریخ شفاهی پیش می‌آید که در صحبت با فردی از نزدیکان سوژه به موضوع یا فرد جدیدی می‌رسید که می‌تواند پژوهش جدیدی باشد؟
 

آن موقع من خیلی متمرکز بر موضوع حسن باقری بودم. تقریباً ۱۰ سال وقت گذاشتم و سه جلد کتاب درآوردم که شامل ۱۷۰ راوی بود. سرلشکر حجازی یکی از آن راویان بود و این مجموعه سه جلدی در موسسه شهید حسن باقری منتشر شد. بعداً حوزه هنری از این سه جلد، کتابی با عنوان «ملاقات در فکه» درآورد که خیلی جوان پسندتر بود. می‌خواهم بگویم خیلی روی موضوع متمرکز بودم. در میان راویانی که سراغشان رفتم به من گفتند سرلشکر حجازی هم در عملیات جنوب با حسن باقری بود. در ابتدای جنگ در جبهه جنوب حسن باقری، محسن رضایی و داوود کریمی، ستادی تشکیل دادند تا افراد و گروه‌هایی که آمدند هماهنگ شوند. در واقع این ستاد نقش خیلی کلیدی در آغاز جنگ داشت و توانست جلوی پیش‌روی جنگ را بگیرد. دشمن در خرمشهر درگیر بود و از محورهای دیگر هم نیرو داشت. ستاد هماهنگی جنگ خیلی مهم بود که در آنجا حجازی با حسن باقری آشنا شد. در واقع حجازی دنبال فردی بود که از جنگ اطلاعات داشته باشد، چون در این برهه تقریباً همه سردرگم‌اند و در این وضعیت، فردی بود که نقشه‌ها را بررسی می‌کرد و جای گروه‌ها را روی نقشه علامت می‌زد. در حال گردآوری اطلاعات بود. رویکرد باقری برای حجازی جالب بود که بعداً اطلاعات عملیات را پایه‌گذاری کرد و پراکندگی نیروها و گروه‌ها در شهرهای مختلف سروسامان داد. حجازی در اینجا باقری را فردی منظم و خلاق می‌بیند. او هم ستاد اعزام نیرو را در عملیات جنوب راه می‌اندازد.

- برای فردی که در زمینه تحقیق و پژوهش جنگ کار می‌کند، چه قدر اطلاع از وضعیت جنگ ایران و عراق اهمیت دارد؟ چهره‌های فعال جنگ را بشناسد و درباره هر کدام اطلاعاتی داشته باشد.
 

این اصل اولیه کار در زمینه جنگ است که اطلاعات داشته باشید و تاریخ جنگ را بدانید. از آنجا که جنگ ایران و عراق یک پدیده تاریخی است و اگر از آن اطلاع نداشته باشید نمی‌توانید درباره آن به خوبی کار کنید. وقتی با راوی درباره جنگ صحبت می‌کنیم، اگر اطلاعاتمان غالب نباشد، حداقل باید هم‌تراز باشیم. در واقع با این رویکرد راوی باید متوجه شود که با کسی درباره جنگ حرف می‌زند که مطلع است و اتفاقات و رویدادهای جنگ را می‌داند و این در واقع اصل خیلی مهمی است.

- در روایت بعضی از روایان به فعالیت‌های قبل از انقلاب سرلشکر حجازی اشاره شده، اما در کتاب سندی از این موضوع ضمیمه کتاب نشده است. روایت راویان در کنار ارایه اسناد چه تاثیری بر مخاطب دارد؟
 

علی‌رغم تلاش‌های بسیار سندی پیدا نکردیم و این خیلی عجیب بود. من حتی سخنرانی سرلشکر حجازی در زمان مسئولیتش در بسیج را نتوانستم پیدا کنم. در واقع من مصر و پیگیر هستم که نقل قول‌های راوی (سوژه) را در کتاب بیاورم که این رویکرد روایت دیگران را محکم می‌کند. از میان انبوه سخنرانی‌های سرلشکر حجازی، صوتی در اختیارم قرار ندادند. برای این مهم از نهادهای و سازمان‌های مربوطه پیگیری کردم اما متاسفانه موثر واقع نشد.

- تقریباً مطمئن هستید که گفت‌وگوی تاریخ شفاهی با سرلشکر حجازی درباره خودش و فعالیت‌هایش به‌جز گفت‌وگو با شما انجام نشده است؟


بله.

- در کتاب «سربلند میدان» روایان متعددی درباره سرلشکر حجازی روایت‌های خودشان را بیان کردند. برخی به بخشی از زندگی و فعالیت‌های او قبل از انقلاب در اصفهان پرداختند و بعضی درباره حضورش در خرمشهر. چه‌قدر حضور پژوهشگر و مصاحبه‌گر در فضای موضوع (مثلاً حضور در اصفهان یا خرمشهر) در روایت تاثیر دارد؟
 

بله. قطعاً تاثیر دارد، اما در اینجا با چهل و اندی راوی سروکار داریم که گرفتن روایت آنها زمان زیادی طول کشید. علاوه بر آن بیست نفر، از منابع کتابخانه‌ای گردآوری کردم و در کل بیش از شصت نفر در کتاب روایتی از سرلشکر حجازی دارند. اگر بخواهیم تک‌تک آنها را در فضا ببینیم، زمان زیادی نیاز دارد. در حالی که برای تالیف این کتاب یکسال و اندی زمان تعیین شده بود که دو سال به طول انجامید. در حالی که وقتی زمان زیاد باشد، چنین رویکردی بسیار هم خوب و اثرگذار است و برای کتاب «پسران ننه عبدالله» خاطرات محمدعلی نورانی، بخت یارم شد که بیش از ۱۰ روز در خرمشهر حضور داشته باشم. در این مدت روزها گفت‌وگو می‌کردیم و عصرها در شهر می‌گشتیم. راوی هم زوایای مختلف اتفاقاتی که در زمان مقاومت خرمشهر روی داده بود، در نقطه‌به‌نقطه آن شرح می‌داد و این خیلی برایم موثر بود. به نظرم کتاب از این لحاظ غنی‌تر شد. چون کتاب درباره خرمشهر است، رفتن و دیدن محیط خیلی در ثبت موضوع تاثیر داشت.

- وقتی سعید علامیان در روایت زندگی‌نامه سرلشکر حجازی سراغ روایان متعدد می‌رود، این تعدد راویان چه قدر می‌تواند بستر سوژه‌های جدید شود؟

فراوان، معمولاً از میان راویان متعدد سوژه‌های نو درمی‌آید که می‌تواند منشا یک تاریخ شفاهی جدید باشد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها