سرویس تاریخ و سیاست خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): پنجمین نشست از سلسله نشستهای تحقیقاتی گروه مطالعات ایرانشناختی با عنوان «ایرانشناسی در فراسوی مرزها» در تالار دکتر حسن حبیبی برگزار شد. در این جلسه دکتر مهدی سنایی، دانشیار دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران و سفیر سابق ایران در روسیه و دکتر محمود جعفری دهقی، استاد دانشگاه تهران و رئیس انجمن علمی ایرانشناسی حضور داشتند و هر یک از آنان، به فراخور تخصصشان درباره موضوع صحبت کردند. صحبتها حول محور دو مسأله انجام شد، یکی «وضعیت ایران شناسی در کشور روسیه» و دیگری «راهکارهای بهبود شرایط ایران شناسی در روسیه».
نشست با سخنان جعفریدهقی و ارجاع او به تاریخ مشترک ایران و روسیه آغاز شد. این مدرس دانشگاه ضمن اشاره به درگیریهای نظامی ایران و روسیه در سالهای فرمانروایی پتر اول و کاترین، به این موضوع پرداخت که تقریباً از همان سالها توجه به ایران و شناخت ایران در میان روسها بیشتر شد. چه آنکه بخشی از تمدن ایرانی و حوزه جغرافیایی ایران فرهنگی مثل آسیای میانه و قفقاز در قلمرو امپراتوری تزاری قرار داشت و همین پیوند جغرافیایی، به عاملی برای توجه به ایران تبدیل شد. همچنین تقریباً در همه دورهها، چه دوره تزاری و چه دوره شوروی و چه اکنون، در این بخشهای متعلق به ایران فرهنگی واقع در قلمرو روسیه، ایرانشناسان برجستهای وجود داشتند و کوششها و تحقیقات آنان، به ایرانشناسی در روسیه رونق میداد و میدهد.
وی در ادامه سخنانش اضافه کرد: این را هم نباید ناگفته گذاشت که میراث گستردهای از ایران در موزهها روسیه و حوزه روسزبان وجود داشته و دارد و مواد و مصالح لازم برای مطالعه و تحقیق درباره ایران را در اختیار پژوهشگران و ایرانشناسان قرار داده و میدهد. این میراث گسترده فقط به کشفیات باستانشناسی محدود نمیشود و شمار زیادی از نسخههای خطی را دربرمیگیرد که همگیشان منابع دست اول مطالعات تاریخی محسوب میشوند. در میان روسزبانها، ایرانشناسان بسیار برجستهای مثل ایوانف و پطروشفسکی و دیاکونف و بارتولد و مینورسکی ظهور کردهاند که با آثارشان، گنجیه گرانبهایی بهوجود آوردهاند. هماکنون نیز صدها ایرانشناس شناختهشده در روسیه فعال هستند و مجموعهای وسیع از مقالات و کتابها را منتشر کردهاند و میکنند.
این مدرس دانشگاه افزود: ایرانشناسی در روسیه حداقل دو قرن سابقه دارد و شروع آن به سال ۱۸۱۸ میلادی برمیگردد. آنان از همان زمان، آموزش زبان فارسی را شروع کردند و دهها مرکز و مدرسه و موسسه علمی و پژوهشی برای پژوهش در شاخههایی مانند شرقشناسی و زبانشناسی و نسخ خطی و تاریخ ایجاد کردند. همین بستر مناسب و گسترده باعث شد که ایرانشناسی در روسیه به چنین سطحی از کار مطالعاتی برسد و آثار ماندگاری در این زمینه تولید شود. عمده این آثار در موضوعاتی مثل تاریخ، زبان و گویشها، باستانشناسی، ادیان و مذاهب، و نیز هنرهای ایرانی دستهبندی میشوند و در هر دسته، شمار قابل توجهی محقق توانمند وجود دارد.
ضرورت برگزاری کنگره سالانه ایرانشناسی
بعد از پایان سخنان جعفریدهقی، نوبت به سنایی رسید که به جز مطالعات علمی، تجربه سفارت و رایزنی فرهنگی را نیز در سابقهاش دارد. وی در ابتدا با اشاره به نام تالار محل برگزاری نشست، به خاطرهای از مرحوم حسن حبیبی پرداخت و گفت: از وی شنیدم که میگفت ما اگر ادعای بزرگی داریم، که به حق داریم، باید برای این بزرگی خودمان خرج کنیم. منظورش اختصاص بودجه به موضوعاتی مثل ایرانشناسی و شناساندن فرهنگ و تمدن ما به دنیا بود.
سنایی اضافه کرد: ایرانشناسی ذیل شرقشناسی پدید آمد که خود این رشته، هم مطالعات موردی و موضوعی در حوزههایی مثل تاریخ و ادیان و هنر را شامل میشد و هم تحقیقات منطقهای و کشوری -مثل چینشناسی و ترکشناسی و … - را در خورد جای میداد. در روسیه نیز همین روند طی شد و ایرانشناسی در آنجا از درون شرقشناسی شکل گرفت. ما در شرقشناسی، نگاه چهره برجستهای مثل ادوارد سعید را داریم که معتقد بود این رشته مطالعاتی، از اساس برای استعمار ملل شرقی شکل گرفت و هدف از شناخت شرق، تسهیل استعمار و استثمار کشورهای خاوری بود. استاد بزرگوار، رضا داوری اردکانی نیز با نگاه ادوارد سعید همسو هستند و باور دارند که غربیها به انگیزه استعمار شرق، به سمت مطالعات و تحقیقات شرقشناسی رفتند. البته ایشان این نکته را نیز در نظر میگیرند که بخشی از گرایش غربیها به شرقشناسی، به مسأله تجدد نیز برمیگردد و این علاقه، یکی از مظاهر تجدد تلقی میشود.
وی در تکمیل صحبتهایش ادامه داد: اما درباره روسیه، بحث ادوارد سعید کامل و جامع نیست و همه مسأله را توضیح نمیدهد. روسها را نمیشود غربی دید، و برای آنان شرقشناسی به نوعی شناخت خودشان است. آنان در سیر تاریخی خودشان، بارها به سمت شرق حرکت کردند، از انتخاب مسیحیت شرقی (ارتدوکس) گرفته تا حمله و سلطه مغولها که تا سه قرن طول کشید. حتی اصلاحاتی که پتر کبیر شروع کرد، واکنشی برای جدا کردن روسیه از این ریشههای شرقی بود. از اینرو، روسیه در آن مفهوم «غرب» که ادوارد سعید مطرح میکند جای نمیگیرد و ایرانشناسی برای روسها، شناخت سرزمینی در همسایگی خودشان بوده و هست که پیوندهای فرهنگی و تاریخی مشترک بسیاری با آن داشته و دارد.
ما و روسها از حدود پانصد سال پیش، از زمانی که شاه اسماعیل سفیری به روسیه فرستاد با هم در ارتباط بودیم. در خاطرات ساعد مراغهای که مدتی سفیر ایران در روسیه بود نیز به این پیوند عمیق و اقامت شمار زیادی از ایرانیان در روسیه اشاره میشود. این نشان میدهد که هرچند جنگها و سیاست وجود داشته، اما روابط مردمی نیز بسیار وسیع بوده است. برای روسها، ایرانشناسی، نه مطالعه کشوری در دوردست، که شناخت تمدن ایرانی و تأمل بر زندگی در قلمرو ایران فرهنگی بوده، چون میراث معنوی ما، مثل مساجد و قلعهها و کاروانسراها در گوشه و کنار آن سرزمین به چشم میخورند.
سفیر سابق ایران در روسیه، سپس به شرایط کنونی مطالعات ایرانشناسی در روسیه و چگونگی ارتقای این رشته مطالعاتی در ایران پرداخت و گفت: روسها تحقیقات گستردهای درباره ایران و فرهنگ و موضوعات مرتبط با آن دارند. این تحقیقات از گذشته وجود داشته، اما در نیمه دوم قرن نوزدهم شکوفا شدند. بعد در قرن بیستم، تحت تأثیر فضای ایدئولوژیک شوروی، شرایط تغییر کرد و این تغییر در ایرانشناسی نیز نمایان شد. در نیمههای قرن بیستم، باز به ایرانشناسی برگشتند اما در این توجه، عمده گرایش آنان، درنگ بر مسائل و موضوعات روز بود. بعد هم که شوروی در اواخر قرن بیستم فروپاشید و ایرانشناسی در روسیه دچار فترت شد.
وی افزود: در سالهای اخیر، دوباره مطالعات ایرانشناسی در روسیه احیا شده است و فقط هم به آموزش زبان فارسی در محیطهای دانشگاه محدود نمیشود. حتی در کتابخانههای عمومی و موزهها، به پشتوانه گستردگی آثار موجود، شعبههای ایرانشناسی دایر کردهاند و نشستهای متعددی در موضوعات مرتبط برگزار میکنند. ما نیز به جای پرداختن به کارهای مقطعی، باید به برگزاری کنگره سالانه ایرانشناسی با دعوت از محققان و ایرانشناسان دنیا فکر کنیم و برای توجه به رشته ایرانشناسی برنامههای جدیتر و مستمری داشته باشیم.
نظر شما