سه‌شنبه ۱۸ مهر ۱۴۰۲ - ۱۶:۲۲
«طوفان الاقصی» خونی دوباره در کالبد ادبیات پایداری جاری کرد

امروز در عملیات شکوهمند«طوفان الاقصی» که به راستی و درستی خونی دوباره در کالبد ادبیات پایداری است، شاهد بلوغ و بالندگی دوباره آن هستیم.

سرویس ادبیات خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)- رضا اسماعیلی، شاعر و پژوهشگر ادبی: به انگیزه آغاز عملیات عزّت‌آفرین «طوفان الاقصی»، تاملی اجمالی خواهیم داشت در شعر و ادبیات مقاومت. در مورد شکل‌گیری گونه ای به نام جريان شعر مقاومت - بدون اغراق‌ ـ می‌توان گفت كه آغاز پیدایش شعر مقاومت به بسيار، بسيار دورترها، يعنی زمان آفرينش عالم هستی و قتل «هابيل» به دست «قابيل» و شكل‌گيری دو جبهه «حق‌ و باطل» در تاريخ برمی‌گردد. يعني از روز و روزگاری كه دست قابيل به خون هابيل آلوده شد و نهال شوم ظلم و ستم در جهان پا گرفت.

 اين گونه ادبی، تا زمانی كه آثاری از ظلم و بيدادگری در جهان هست، همچنان پابرجا خواهد بود. «شعر مقاومت» يك مفهوم كلی، عام و گسترده است كه در بطن خود «شعر انقلاب» و «دفاع مقدس» را نيز در برمی‌گيرد.

اطلاق عنوان «اسلامی» به اين شعر نيز، محدوده جغرافيايی آن را مشخص می‌كند، يعنی «شعر مقاومت جهان اسلام». ادبیات مقاومت، ادبیاتی است که در سه جبهه عمده می‌جنگد: جبهه مبارزه با هوای نفسانی، جبهه مبارزه با استبداد داخلی و جبهه مبارزه با دشمن متجاوز و اشغالگر خارجی. با این تقسیم‌بندی، باید گفت که ادبیات دوران هشت ساله دفاع مقدس نیز زیرشاخه‌ای از ادبیات مقاومت به شمار می‌آید.

ادبیات مقاومت و پایداری، فرياد سرخ «عدالت‌خواهی»، «ظلم‌ستيزی»، و «بيداری» از حنجره شريف و غيرت‌مند شاعرانی متعهد و رسالت‌مدار است كه به «انسان»، «صلح» و «آزادی» مي‌انديشند.

ادبیات مقاومت، الفبای پایداری در برابر قدرت‌های اهریمنی و انسان‌ستیز است. شعر مقاومت و پايداری، شعری است راست‌قامت و عزت‌مدار كه در برابر دشمنان قسم‌خورده «انسانيت» و راهزنان «صلح» و «عدالت» و «آزادی»، هرگز تن به تسليم و سازش نمي‌دهد و برای دفع فتنه دشمنان و به زانو درآوردن آنان، همدوش نيروهای مجاهد و رزمنده در خط مقدم جبهه می‌جنگد و بشارت «پيروزی» را فرياد می‌كند.

پيشينه شعر مقاومت اسلامی
شعر مقاومت اسلامي، برآمده از جوهره و ذات فرهنگ بالنده و انسان‌ساز اسلامی است. در اسلام، حضرت اباعبدالله (ع) نماد مقاومت و پايداری در مقابل ظلم و كفر و شرك و باطل است. شخصيت برجسته امام حسين (ع) الهام‌بخش اكثر شاعران مقاومت در سراسر جهان اسلام است. حماسه بی‌بديل كربلا، گنجينه پايان‌ناپذيری است كه شعر مقاومت اسلامی برای هميشه می‌تواند از آن ارتزاق كند. در ايران نيز، شعر مقاومت با نام بلند حكيم توس «فردوسی» و «شاهنامه» درآميخته است. بعد از فردوسی بزرگ نيز، شاعرانی همچون «مسعود سعدسلمان» و «ناصر خسرو» اين مسير روشن را هموار كرده‌اند. ادبیات سیاسی-اجتماعی عصر مشروطه را نیز می‌توان در دایره ادبیات حماسی(مقاومت) بررسی کرد. در عصر مشروطه شعر مقاومت با نام شاعران زير پيوند خورده است: ميرزاده عشقي، ملك‌الشعرای بهار، فرخی يزدی، سيداشرف‌الدين گيلانی (نسيم شمال)، پروين اعتصامی، ايرج ميرزا، ابوالقاسم لاهوتی، عارف قزوينی، علامه دهخدا، اديب‌الممالك فراهانی و ... البته ناگفته نماند که ادبیات مقاومت با تعبیری که امروز از آن داریم، اصطلاح جدیدی است و در سده‌های گذشته، گونه‌ای مستقل با این عنوان نداشته‌ایم.

پیشینه این گونه ادبی را باید در ادبیات عرب، به‌ویژه در آثار غسان کنفانی، نویسنده و روزنامه‌نگار نام‌آور فلسطینی جست‌و‌جو کرد. می‌توان گفت که ادبیات مقاومت با نام او پیوند خورده و بالیده است. اما اگر بخواهيم پيشينه شعر مقاومت اسلامی را در كشورهای عربي رديابی كنيم، بايد بگوييم كه تاريخ شكل‌گيری اين شعر به قرن‌های ۱۹ و ۲۰ بر می‌گردد. سال‌هايی كه كشورهای عربي گرفتار سلطه حكومت‌های عثمانی بودند و مليت و قوميت آنان در معرض اضمحلال و نابودی بود. در اين دوران، شاعران مقاومت عرب برای حفظ و صيانت از زبان عربی كه مهم‌ترين نشانه قوميت آنان بود و همچنين به منظور بيداری مردم، دست به سرودن اشعار اجتماعی، انقلابی (مقاومت) زدند، «احمد شوقی» و «حافظ ابراهيم» از مصر و «معروف الرصافی» و «الزهاری» از عراق، از جمله شاعرانی بودند كه برای پاسداری از هويت عربی، جريان شعر مقاومت را شكل دادند. پس از جنگ دوم جهانی نيز با به رسميت شناخته شدن كشور اسرائيل توسط سازمان ملل و اشغال فلسطين، خون تازه‌ای در رگ‌های‌ «شعر مقاومت جهان عرب» جاری شد و اين جريان به جريانی بالنده و پويا تبديل شد.

وضعیت امروز ادبیات مقاومت
حضرت امام (ره) در جايي فرموده‌اند «تا ظلم هست، مقاومت و پايداري هم هست.»، بنابراين بايد گفت كه شعر و ادبيات پايداری هم از اين منظر تا زمانی كه انسان بر روی اين ك‍ُره خاكی زندگی می‌كند، پا به ‌پای انسان به حيات خود ادامه می‌‌دهد و محدود كردن آن به يك دوره يا مقطع زمانی خاص، بی‌معناست.‏ 

اينكه می‌گويند شعر پايداری با پايان یافتن دفاع هشت ساله ملت ايران خود به‌ خود به پايان رسيده است، مغلطه‌ای بيش نيست. در واقع اين «شعر جنگ» است كه محدود به هشت سال دفاع مقدس می‌شود و امروز موضوعي‍ّت ندار، ولی شعر مقاومت و پايداری با تعريفی كه از آن ارائه داديم، تا ظلم هست، به حيات خود ادامه خواهد داد.‏ چنان که امروز در عملیات شکوهمند«طوفان الاقصی» که به‌راستی و درستی خونی دوباره در کالبد ادبیات پایداری است، شاهد بلوغ و بالندگی دوباره آن هستیم.

نکته دیگر اینکه امروز سرنوشت ادبیات دفاع مقدس با سرنوشت ادبیات مقاومت گره خورده است و شعر دفاع مقدس به حکم ضرورت در متن و بطن جریان «شعر مقاومت و پایداری» به حیات خود ادامه می‌دهد یعنی به نوعی شعر دفاع مقدس پوست‌اندازی کرده و متناسب با مقتضیات زمان و زمانه ما افق دید خود را گسترش داده است. قرابت و به هم رسیدن این دو گونه ادبی امری مبارک و امیدبخش است. پیوستن رود ادبیات دفاع مقدس به اقیانوس کرانه ناپدید ادبیات مقاومت را باید به فال نیک گرفت. این اتفاق برای برآمدن و قدکشیدن ادبیات مقاومت یک فرصت طلایی است که باید از آن خوب استفاده کرد.

امروز شعر مقاومت در اتحادی خجسته و خوش فرجام با شعر پايداری جهان، تولدی دوباره را تجربه می‌کند و برای اعادۀ حيثيت از انسان كه جانشين و خليفه خدا بر روی زمين است، دست در دست خلق‌های ستم‌ديده جهان می‌دهد تا آتش بر خرمن هرگونه استبداد، استعمار و استكبار دراندازد و با استناد به وعدۀ صادق خداوند در قرآن، وراثت زمين را به مستضعفين بشارت دهد.

چشم انداز ادبیات مقاومت
شهادت سردار جاودان‌یاد، حاج قاسم سلیمانی روح تازه‌ای در کالبد ادبیات پایداری و مقاومت دمید. بعد از شهادت حاج قاسم تا به امروز، آثار قابل تأملی با محوریت «سردار مقاومت» توسط شاعران و نویسندگان خلق شده است که در فرصتی مناسب باید بررسی شوند. شهید حاج قاسم سلیمانی که به‌راستی و درستی اسوه رادمردی و آزادگی و نماد سعه صدر و روشن‌اندیشی بود و نام بلندش تا ابد در صحیفه پایداری و مقاومت خواهد درخشید، نمونه‌ برجسته‌ای از دانش‌آموختگان مکتب اسلام ناب محمدی بود که فارغ از سیاست‌زدگی و بیرون از دایره خط‌ کشی‌های واهی و جناحی، عمر بابرکت خود را به مجاهدت در راه خدا و پاسداری از آرمان‌های بلند انقلاب اسلامی گذراند.

 ادبیات مقاومت به برکت خون شهید سلیمانی‌ها، دوران جدیدی را تجربه می‌کند. نسل جدید شاعران و نویسندگان مقاومت با الهام از حماسه شهید سلیمانی، آثار تاثیرگذار و درخشانی خلق کرده‌اند. این آثار ارجمند آغازگر فصل جدیدی در دفتر ادبیات بیداری و پایداری است.
 
تاثیر ادبیات در تقویت مقاومت اسلامی

اگر تاریخ انقلاب های بزرگ جهان را مطالعه کنیم، خواهیم دید که شعر در اکثر انقلاب‌ها، در نقش یک انقلابی آرمان‌خواه حضوری تاثیرگذار  داشته است. نقش شعر و ادبیات در به آتش کشیدن خرمن استبداد و به اهتزاز درآوردن پرچم عدل و داد در انقلاب های بزرگ جهان، نقشی برجسته و غیرقابل انکار است.

نمونه‌ای بارز برای اثبات تاثیرگذاری شعر و ادبیات بر جریان مقاومت، مسئله فلسطین است. بی‌هیچ تردیدی اگر امروز آرمان آزادی قدس زنده است، به برکت آثار شاعران بزرگی چون محمود درویش، سمیح القاسم، فدوی طوقان، ابراهیم طوقان، معین بسیسو، عزالدین المناصره، سالم جبران، توفیق زیاد(فلسطین)، نزار قبانی، محمد الماغوط(سوریه)، احمد مطر، عبدالوَهّاب بَیاتی، مظفر النواب (عراق) و... است که با سروده های حماسی خود این آرمان مقدس را در ذهن و زبان مردم جهان زنده نگاه داشته‌اند.

شعر زیر از محمود درویش نمونه‌ای از این اشعار است:«بر شاخه‌های نخلم بیاویزید/ و مرا دار زنید... نخل را خیانت نخواهم کرد!/ این سرزمین من است/ و من در گذشته، خرسند و شیدا/ از شتر‌ها شیر می‌دوشیدم/ میهنم انبانی از داستان‌ها نیست/ خاطره نیست، باغ هلال‌ها نیست/ وطن من قصه‌ای یا سرودی نیست/ وطنم خشم غریبی بر غم است/ و کودکی است که عید و بوسه می‌خواهد/ و توفان‌هایی است کز اتاقک زندان به تنگ آمده/ و پیری است که بر فرزندان و باغ خویش می‌گرید/ این زمین پوست و استخوان من است/ و قلب من/ بر چمن‌زارش همچو زنبور عسل به پرواز در می‌آید/ بر شاخه‌های نخلم بیاویزید/ و مرا دار زنید... اما هرگز من ذلت و خواری را فرمان نخواهم برد.»

موج گرفتن و اوج گرفتن انقلاب مشروطه ایران نیز به برکت ظهور و حضور شاعرانی چون میرزاده عشقی، عارف قزوینی، فرخی یزدی، پروین اعتصامی، ملک الشعرای بهار، ایرج میرزا، نسیم شمال و... بوده است که بر بوم سروده های خود مطالبات و آرمان های مردمی را به تصویر کشیدند.

بی هیچ تردیدی اگر شاعران عصر مشروطه با اشعار انقلابی خود در تنور آزادی‌خواهی و عدالت‌طلبی نمی‌دمیدند، مبارزات آزادی خواهانه مردم ایران در آن مقطع تاریخی به جایی نمی‌رسید و شعله‌های انقلاب رفته رفته فروکش می‌کرد و به خاکستر تبدیل می‌شد. برای مثال هیچ ایرانی آزاده و وطن‌دوستی نمی‌تواند مُنکر تاثیر عمیق شعر زیر در روح و روان جامعه شود.

سراینده این شعر قابل تامل علامه دهخداست:
هنوزم ز خُردی به خاطر دَر است
که در لانـﮥ ماکیان بُرده دست
به منقارم آنسان به سختی گَزید
که اشکم چو خون از رگ آن دم جهید
پدر خنده بر گریه ام زد که هان!
«وطن‌داری» آموز از ماکیان

همین سه بیت شعر که دربردارنده  دنیایی از معناست، برای اثبات تاثیر شگرف و شگفت شعر و ادبیات بر جریان مقاومت کافی است. در دوران انقلاب اسلامی نیز سروده‌ای انقلابی شاعران در تحریک و تهییج مردم برای مبارزه با استبداد بسیار موثر بود. در دوران بعد از انقلاب نیز شعر نقشی راهگشا و کلیدی در دعوت مردم به حضور در صحنه – به‌خصوص در دوران دفاع مقدس -  برای پاسداری از دستاوردهای انقلاب اسلامی داشته است.

 امروز نیز برای زنده نگاه داشتن روح مقاومت در جامعه، بی هیچ تردیدی به شعر و ادبیات نیاز داریم. با عنایت به مطالب گفته شده می‌توان نتیجه گرفت که تبیین و تعریف مولفه‌های «زندگی به سبک مقاومت» رسالت سترگی است که بر دوش ادبیات مقاومت سنگینی می‌کند.


 
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها