«مونالیزای ادبیات: مقالاتی دربارۀ هملت» به چاپ دوم رسید؛
کتابی حامل ایدههای بکر برای اجراهای تازه از هملت
نمایشنامۀ هملت نوشتۀ ویلیام شکسپیر یکی از معروفترین نمایشنامههای جهان است که پژوهشگران و منتقدین زیادی را به نوشتن دربارۀ آن واداشته است.
در توضیح پشت جلد این کتاب آمده است: «نمایشنامۀ معروف هملت از شاهکارهای کلاسیک ادبیات جهان است که به قلم ویلیام شکسپیر آفریده شده است. این کتاب از آن دست شاهکارهای ادبی جهان به شمار میرود که تفسیرها و نقدهای گوناگونی بر آن نوشته شده است. کتاب مونالیزای ادبیات: مقالاتی دربارهی هملت که با گزینش و ویرایش مهدی امیرخانلو گردآوری و تهیه شده، شامل ترجمهی تعدادی از این تفسیرها و نقدهاست. مقالات این مجموعه همه، بهجزء یکی از آنها، برای نخستین بار است که به زبان فارسی ترجمه شدهاند. این کتاب مجموعهای است که از کنار هم گذاشتن داستانهای مختلف هملت تشکیل شده است. حاصل کار مجموعهای از بهترین نقدها و تفسیرها از اثر شکسپیر است که هم تحلیل نمایشنامه را دربرمیگیرد و هم تحلیل شخصیت اصلی و سایر شخصیتهای آن را؛ و علاوهبراین بیشک حامل ایدههای بکری برای هر اجرای تازه از هملت خواهد بود. تنظیم مقالات برحسب ترتیب تاریخی آنهاست. فایدۀ چنین ترتیبی گشودن چشماندازی یکصدساله از سنت نقدنویسی ادبی در برابر خوانندگان است.»
این کتاب شامل یازده مقاله از نویسندگان خارجی است که با مقدمۀ مهدی امیرخانلو و خلاصهای از نمایشنامه آغاز میشود. اولین مقالهی کتاب، «هملت و معضلاتش»، نوشتهی تی. اس. الیوت است. دیگر مقالات کتاب مونالیزای ادبیات به ترتیب عبارتاند از: «مرگ همنت و ساختن هملت»، «هملت مونالیزای ادبیات»، «میل و تفسیر میل در هملت»، «اصالت شکسپیر»، «هملت قرونوسطایی خانواده پیدا میکند»، «فرفره»، «نظریهی شبکه، تحلیل طرح هملت»، «سفارتخانهی مرگ»، «آینهای در برابر روح» و «هملت و ماخولیا». مقالات این کتاب آنگونه به تحلیل شخصیتهای نمایشنامۀ هملت میپردازند که افق تازهای برای اجراهای تازه از این نمایشنامۀ معروف میگشایند.
امیرخانلو در مورد ایدۀ ترجمۀ این کتاب در قسمتی از مقدمه نوشته است: «قتل زمانی اتفاق افتاد که در اسفند سال ۱۳۸۸ یعنی چهار صد و ده سال بعد از نخستین اجرای هملت، نویسنده این سطرها دانشجوی «ادبیات نمایشی» در مقطع کارشناسی ارشد بود و در یکی از کلاسهای نقد ادبی بحثی پیرامون شخصیت شناسی و تحلیل قهرمانهای ادبی در گرفت. سپس دامنۀ بحث کلاسی به یک تحقیق و کنجکاوی شخصی کشیده شد و نخستین و مهمترین مورد مطالعهای که به ذهن رسید بلافاصله هملت بود. اولین تلاشها برای یافتن مقالهای دربارۀ هملت به زبان فارسی به ترجمه مقالۀ تى. اس. اليوت ختم شد. اولین سرنخ. اما همین و دیگر هیچ. پس ادامه جستجو به منابع انگلیسی و دنیای مجازی کشیده شد تا به زودی علت جستجو و هدف آن به کلی دگرگون شود. شاید اگر این شکاف حیرت انگیز نبود میان انبوه مطالب (نقد، تحليل، نقل قول، روز آمدسازی) به زبان انگلیسی و چند منبع پراکنده به فارسی، آنهم دربارۀ مونالیزای ادبیات، آن مشغلۀ شخصی هم که نهایتاً میتوانست به «تکلیف آخر ترم» سر و شکل دهد، جایش را به ایدۀ گردآوری مجموعه مقالاتی درباره هملت نمیداد.»
در قسمتی ازاین کتاب ذیل مقالۀ «مرگ همنت و ساختن هملت» میخوانیم: «نوشتن نمایشنامهای راجع به هملت در سال 1600 یا حوالی آن، نباید ایدۀ خود شکسپیر بوده باشد. دست کم یک نمایشنامه – که هماکنون مفقود ایت – راجع به شاهزادهای دانمارکی که انتقام قتل پدرش را میگیرد پیش از آن بر صحنههای انگلستان اجرا شده بود و آنقدر هم موفقیتآمیز بود که اینجا و آنجا از طرف نویسندگان همدوره اقتباس شده باشد یا یادی از آن کرده باشند، جوری بود که انگار همه آن را دیدهاند یا دست کم دربارهاش میدانستند.»
جورج ویلسون نایت نیز در مقالۀ خود تحت عنوان «سفارتخانۀ مرگ» دربارۀ هملت اینچنین مینویسد: «در نمایشنامههای شکسپیر مرسوم است که مضمون اصلی بازتابی در رویدادها، اشخاص بازی و رهنمودهای دقیقِ فرعی که در نمایشنامه آمدهاند داشته باشد. حال، مضمون هملت مرگ است. زندگی که سدی در برابر فروپاشی درون قبر است و عشق که زندگی معشوق را نجات نمیدهد. هر دو با تاکیدشان بر مرگ، به عنوان حقیقت اولای طبیعت، داغی بر ذهن هملت نهادهاند، آن را به آتش کشیدهاند و با درد بسیار میسوزانند.»
چاپ دوم کتاب مونالیزای ادبیات، با بهای 225 هزار تومان توسط انتشارات نیلوفر روانۀ بازار کتاب شده است.
نظر شما