نشست معرفی و رونمایی کتاب «مرغان ابراهیم» برگزار شد؛
دال مرکزی اربعین، امام و مفهوم امام است/ بسیاری از روایتهای اربعین قصه نرسیدنهاست
اکبری دیزگاه گفت: دال مرکزی اربعین، امام و مفهوم امام است. سعی کردهام در «طوطی و تاول» به این موضوع بپردازم. اساسا مسئله شیعه، امام است. امام یک مفهوم در قرآن دارد که بزرگان ما میگویند، امام کسی است که تو را به سمت خدا میبرد. کرامت و فضائل حاشیه امامت قرار میگیرند.
مهدی کفاش به عنوان یکی از نویسندگان داستانها، بیان کرد: اساسا سفر اربعین یک سفر انفرادی است هرچند که با خانواده یا دوستان به این سفر بروی. نگاه آدمها به پیرامون متفاوت است و وقتی با جمع همراه شوی ناچاری از نگاه جمع نیز به این اتفاق نگاه کنی. هر کسی یک ارتباط خاصی با حضرت علی و امام حسین میگیرد.
وی ادامه داد: وقتی این برداشتهای مختلف از سفر به هم میرسند به نوعی با هم تصادم پیدا میکنند و این باعث اتفاقهای تازهای میشود. بعضیها خاطرات مشترک هستند اما وقتی از تجربه و دانش و مطالعات و پیشینه شخصی به این اتفاق نگاه میکنیم متوجه میشویم که اتفاقی تازه است.
کفاش گفت: به نظرم این ظرفیت وجود دارد و همه آدمها هر سال نو به نو میشوند. پارسال اولین دوره بعد از کرونا بود و خیلیچیزها تغییر کرده بود. برخی مشکلات نیز وجود دارند مانند امکانات محدود نجف و سردرگمی و دربهدری در کربلا. اما در میانه راه و مسیر، امکانات خوبی وجود دارد. من تنها مشاهدهگر اتفاقها بودم، مشاهدهگر اتفاقهایی که برای دیگران رخ میداد. این اتفاق هر سال با انسانهایی با پیشینه متفاوت رخ میدهد.
وی به مقایسه سفر اربعین و حج پرداخت و بیان کرد: مسئله این است که سفر اربعین قابل روایت است و سفر حج در مقایسه با اربعین خیلی جای روایت ندارد. در حج، مناسکی به عنوان چارچوب اعمال داریم ولی در اربعین تنها 10خط زیارتنامه است که خوانده میشود. در سفر حج میزبان را نمیبینیم و او نیز تجربهای تازه با شما ندارد. مسئله دیگر این است که در سفر حج شما باید تمکن مالی داشته باشید اما در اربعین از لحظهای که شروع میشود میتوان قشرهای مختلفی از افراد را مشاهده کرد.
اربعین یک جهان کاملا متفاوت است
کفاش اضافه کرد: اربعین یک جهان کاملا متفاوت است و حتی کسانی را میشود دید که امکان سفر را ندارند و آنجا هستند. نه چارچوب اعمالی دارید نه اجباری و نه شرط تمکن. آزادید و همین موضوع ماجرا به وجود میآورد. این آزادی در مورد میزبان تو نیز وجود دارد. حتی از کشورهای دیگر نیز میآیند که میزبان شوند. همین آزادی است که روایت را میسازد. حتی شرط لباس هم وجود ندارد. نکته دیگر این است که بسیاری از روایتهای اربعین قصه نرسیدنهاست.
ابراهیم اکبری دیزگاه دیگر نویسنده این کتاب، بیان کرد: من با اربعین دیر جوش خوردم. بعد از 10، 15 سال که جماعت میرفتند و خاطراتشان را تعریف میکردند تقریبا در سال 95 و 96 بود که اولین بار این سفر را تجربه کردم. یادم هست اولین بار در مرز مهران به ما اجازه عبور از مرز را ندادند. بعدتر دوستی را دیدم. او مرا دعوت کرد و من تنها چیزی که داشتم یک پاسپورت بود. یک کوله برداشتیم و رفتیم و برگشتیم.
وی اضافه کرد: این سفر، مثل صحیح آیه «وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ» است. ما شما را بر روی خشکی و آب حمل میکنیم. احساس کردم من را نیز حمل کردند. بعد از آن سفر، 3 یا 4 بار دیگر نیز عازم شدم. نتیجه این سفرها چند کتاب شد که از جمله میتوانم به کتاب «طوطی و تاول» اشاره کنم. قصد من در این کتاب بیشتر این بود که درباره اربعین فکر کنم. نمیخواستم داستان بنویسم.
اکبری ادامه داد: آنچه میخواستم بگویم این بود که رابطه اربعین با روایت چیست؟ ما در هیئتهای مختلفی رفتهایم اما هیچ وقت درباره آن چیزی نمینویسیم. اربعین فرقهایی با هیئت دارد. به نظر من اربعین یک رخداد است. به نوعی که یک اتفاق میافتد که در وضعیت، تغییری اساسی ایجاد میکند. ما بعد از قاجار، شکل عزاداریمان و دینورزیمان در قالب هیئت صورت گرفت. هیئت یک ساختاری دارد و در طول 150 سال شکل مشخصی گرفته است ولی اربعین فرق دارد. این رخداد یک تغییر در وضعیت ما و نحوه دینورزیمان ایجاد کرده است.
وی گفت: اربعین، دینورزی و عزاداری را بسط داده است و از آنجایی که یک رخداد است، به روایت در میآید. هرکسی با آن درگیر میشود و میخواهد روایتش کند. بنیان این رخداد، بر سفر و دوری و کندن است. این موضوع برای عراقیها هم همینطور است. همینکه از شهر خود میروی یعنی ماجرا؛ یعنی من برمیگردم که روایت کنم. یکی از بازماندگان آشویتس میگوید زنده ماندهایم که برگردیم و روایت را تعریف کنیم. وقتی از اربعین برمیگردید اولین کاری که میکنید روایت کردن است. از این منظر اربعین یعنی روایت. برخلاف هیئت که روایتگریز است.
اکبری با اشاره به اینکه اربعین، وضعیت ما شیعیان را تغییر میدهد بیان کرد: برخلاف هیئت که جنبه محلی و روستایی و شخصی دارد، در نقطه مقابل اربعین است که نمیتوان گفت برای کیست. حتی نمیتوان گفت که برای شیعه است. منسوب به شیعیان است اما همه آنجا هستند.
وی گفت: در اربعین، مرجعیت هیچ مبنایی ندارد. دال مرکزی اربعین، امام و مفهوم امام است. سعی کردهام در طوطی و تاول به این موضوع بپردازم. اساسا مسئله شیعه، امام است. امام یک مفهوم در قرآن دارد که بزرگان ما میگویند، امام کسی است که تو را به سمت خدا میبرد. کرامت و فضائل حاشیه امامت قرار میگیرند. امام یعنی امام زنده که قائم است و به نحوی با قیامت گره خورده است.
اکبری بیان کرد: برخی از متفکران میگویند قیام و قائم و قیامت از یک جنس هستند و وقتی پامیگذارید به اربعین، به نوعی این سه رکن آگاهانه و ناآگاهانه تحقق پیدا میکند. در اربعین، دچار تعلیق میشوی و خانه و زندگی و محله و کشور را رها میکنی و وارد عرصهای اینچنین میَشوی و به نوعی یک تجربه بیواسطه از امر مطلق به دست میآوری. این تجربه بیواسطه باعث میشود دیگر این سفر را رها نکنی.
در انتهای این نشست، از کتاب «مرغان ابراهیم» با حضور نویسندگان کتاب رونمایی شد.
نظر شما