نقد و بررسی کتاب «تل عزان» با موضوع روایت داستانی زندگی شهید مدافع حرم قدیر سرلک به قلم زلیخا فکوری فر در برنامه طریق نور در کتابخانه اخلاق برگزار شد.
وی از همراهی خانواده معظم شهید مخصوصا مادر بزرگوارشان تشکر کرد و گفت: علیرغم اینکه دو کتاب دیگر درباره این شهید والامقام نوشته شده بود اما من تصمیم گرفتم با نوشتن یک داستان تخیلی در موازات داستان واقعی و اصلی شهید نگاه متفاوتی ایجاد کنم و توجه مخاطب را جلب نمایم.
در ادامه، منیر محلوجی منتقد ادبی با اشاره به زاویه دید که من راوی است و با سیال ذهن ادغام شده گفت: شخصیت پردازی خوب است اما ما تصوری از قیافه ظاهری شخصیتها نداریم . راوی که رویا نام دارد، درونگرا است و اغلب دچار سیال ذهن و مونولوگگویی است. وی دائما با خودش و پسرش کشمکش دارد و سعی میکند با کدهایی که میدهد و با دانستههای ذهنی خواننده مسیر داستان را پیش ببرد.
وی در ادامه افزود: احساس برانگیزی اثر خوب است، اما عدم تعادل دیر آغاز میشود. اثر از تلخیص به خوبی استفاده کرده، اما راوی خیلی دیر خودش را معرفی میکند.
در ادامه مرضیه قلیزاده منتقد ادبی، انتخاب روایت داستان را به جا و هوشمندانه برشمرد. زیرا زاویه دید من راوی باعث همزادپنداری در خواننده میشود.
به گفته وی، راوی یک خانم نویسنده است که مدام درگیر کشمکش با خودش، اعتقاداتش، پسر و جامعه است. پرداخت داستان خوب است و تلخیص، توصیف و عمل داستانی به درستی به کار گرفته است. نکته جالب این است که پرش زمانی داستان کوتاه است و تمام داستان یعنی ۱۳۴صفحه در دو روز اتفاق افتاده است. استفاده از آرایه های ادبی و ضرب المثل ها در تمام داستان مشاهده می شود که غنای خوبی به اثر بخشیده، فکر اولیه نگارش کتاب بسیار خوب بوده است، در واقع نویسنده با نگارش داستان تعلیق بیشتری در خواننده ایجاد کرده و روش متداول خاطرهنویسی را انجام نداده است. در این کتاب با چند داستان مواجهیم و نویسنده با سیال ذهن نویسی سعی میکند به همه آنها بپردازد. داستان شهید قدیر سرلک، پسرش و خودش و برشهایی از حوادث کربلا را به نحو احسن در کنار هم چیده است. در پایان کتاب راوی در واگویههایی که با خودش دارد، میگوید که شاهد مقصر منِ مادر هستم که قصههای امثال قدیر را برای پسرم نگفتم.
در بخش پایانی نشست، طاهره امینی جزه کارشناس ادبی ضمن جمعبندی مباحث گفت: تل عزان کتاب تقابلهاست، کتاب کشمکشها، کشمکش رویا و اشرف، کشمکش رضاها با قدیرها، کشمکش مادران و دختران و کشمکش موجهای مختلف سیاسی اجتماعی، نویسنده شجاعت به خرج میدهد و آدمها را مقابل هم قرار میدهد اما قضاوت را به عهده مخاطب میگذارد. تل عزان فریاد نسلی است که جنگیدند اما دیده نشدند و شاید به خاطر کمکاری است که حق این عزیزان هم از بین رفت. تل عزان میگوید اگر کم و کاستی هست تقصیر قدیرها نیست که آنها خون دادند تا این کموکسریها نباشد. تعلیقش خوب است و اینکه نویسنده ابتکار به خرج داده و روایت محض ننوشته و داستانی متفاوت خلق کرده، باعث شده که کار تکراری نباشد و خاطرهنگاری صرف نگردد و همین موضوع باعث میشود که این عزیزان بهتر دیده شوند. داستان هوشمندانه و با تداعی معانی پیش میرود و دو تا داستان اصلی و خیالی، خوب با هم چفت شدهاند.
وی ادامه داد: ما توصیفهای خوبی در اثر مخصوصا توصیف صحنههای تشییع جنازه شهید و صحنههای جنگ و توصیفات تولد قدیر داریم، تأثیرگذاری زیاد داستان آدمی را به فکر وامیدارد. جایی در کتاب گفته میشود اشرف شدن سخت است و واقعا اشرف شدن و اشرف ماندن سخت است چرا که کلا مادر بودن و اشرف مخلوقات شدن سخت است. پیرزن داستان هم انتخاب بسیار خوبی بود که پیر خردمند داستان است، مادر شهیدی است که نماد تمام وطن است و تمام داستان رویا را حمایت میکند، در نهایت داستان با رویکرد غیر مستقیم و تأثیرگذار تمام میشود و ما را در اندیشه جانفشانی قدیرها نگه میدارد.
نظر شما