یک نویسنده مطرح کرد؛
اختناق سالهای پس از کودتای ۲۸ مرداد به هراس از رماننویسی در این موضوع منجر شد
مصطفی فعلهگری، نویسنده و منتقد ادبی گفت: اختناق و سرکوبهای هولناک حکومتی نگذاشت انسان فرهنگی و ادیب و اندیشهورزی پرورش پیدا بکند که کودتای کشتارآسای ۲۸ مرداد را در ژانرهای نوینی بازتاب دهد.
با توجه به اینکه هر دوره تاریخی یا حادثه عظیم سیاسی بر وجوه مختلف فرهنگی، سیاسی و اجتماعی تأثیرگذار است، درباره میزان تأثیر کودتای 28 مرداد 32 بر ادبیات و فرهنگ کشورمان توضیح دهید.
کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ سده پیشین خورشیدی، تأثیر تکاندهندهای بر همه نمودهای زندگی ایرانیان و نیز بر فرهنگ و هنر و ادبیات آنان گذاشت. تحولات بنیادی ضروری برای تکامل زندگی فردی و اجتماعی انسان ایرانی را دچار انقطاع کرد به گرایشهای بالنده سیاسی و فرهنگی واجتماعی، هجوم خونریزانه برد و برای چندین سال توانست پژمردگی و نومیدی را تنها سرنوشت انسان ایرانی بنمایاند. گرچه سرانجام شکست خورد و این هجوم و شکست بیش و کم بر فرهنگ و ادب و هنر ایرانیان گذری سایهآسا داشت که بررسی همه سویه آن را باید با پژوهشهای دانشوارانه ژرف، بازشناسی و رونمایی کنیم، کاری که هنوز ازدیدگاههای گوناگون رخ نداده است.
آیا تحولات سیاسی دوران کودتای 28 مرداد توانست به تولد یک ژانر ادبی خاص منجر شود؟
دردمندانه باید بازگفت کنم که نه! نشد و نگذاشتند .اختناق و سرکوبهای هولناک حکومتی و زیرحکومتی، نگذاشت انسان فرهنگی و ادیب و اندیشهورزی پرورش پیدا بکند که این کودتای کشتارآسا که در پیش چشم همه جهانیان رخ داد، در ژانرهای نوینی بازتاب پیدا کند باجوهره و نمودی ادبی و هنری که رخسارههایش برای ایران و جهان پندآموز شود. اخگرهایی پراکنده و خونچکان، در شعر و داستان و نمایش و سینما و موسیقی و نقاشی و نقد ادبی نمایان شدند اما به آفرینش ژانرهای هنرمندانه جهانپیما و ماندنی برای نسلهای پیاپی نینجامید.
تأثیر کودتا بر جریان رمان سیاسی کشورمان را چطور ارزیابی میکنید؟
پیشتر گفتم که سایههای کودتا برجان شماری از پدید آوران فرهنگ و ادب و هنر گذشت. در رماننویسی دهههای پس از کودتا و امروزمان هم این سایه بازی تاریخ، نمودهایی داشته است. رمان درخشان و تکاندهنده احمد محمود، یعنی رمان داستان یک شهر، نمونهای از این گذراست. کم کاری در بازتاب دادن رخداد تکاندهنده ویرانگر آن کودتای کشتارگر، زخمی بود که استبداد حکومتی از یک سو و چمیدن انسان ایرانی در زیر آوارهای سیاسی پس از آن پدیدش آوردند و هنوز هم زخم آن کودتا در تن و روان انسان ایرانی هست که هرگاه برای آزادی و عدالت و انسانیت سری برافراشت، به ناگاه زیر آوارها دفنش کردهاند ،آن هم زنده زنده و با چشمهای باز و خیس از خون.
در آثار کدام یک از نویسندگان شاخص معاصر تأثیر کودتای 28 مرداد را دیدهاید؟
سایه بازی تاریخی آن آوار مهیب را در داستانهای احمد محمود بیش از دیگران یافتهام گرچه ایشان هم تا سالیانی چند از عمر و جوانی نویسندگیش را زیر تأثیر پژمردگی کسانی چون صادق چوبک به نوشتن داستانهای خام و گریزان از امید گذراند اما پس از نوشتن رمان نام و نشاندار «همسایهها» در جایگاهی به پا ایستاد که بتواند ویرانههای به جای مانده از کودتا را بیشتر و بهتر بازنگری کند. در دیگر نویسندگان هم بیتابیهایی برای بازبینی آن ویرانهها به جنبش درآمد اما بازگفت میکنم که سرکوب در پی سرکوب و تلخکامی مردمان ما در پس و پیش هر جنبش سیاسی -اجتماعی مانع گسترش و ژرفا یافتن کار ادبی سنگین و رنگین در باره کودتا شد. به درشتی بگویم گویی کودتاها را برای انسان ایرانی و حتی نویسنده و هنرمند چندین دهههای پس از شکست مشروطیت، یک پایانبندی فرود آمده از سوی مشیت آسمانی معنا و ترجمه کردهاند و هنوز هم نویسنده و هنرمند ایرانی میترسد و یا نمیتواند به آن کودتای شرمآور، نزدیک و پردازنده ادبی و هنریاش بشود.
در سالهای بعد از انقلاب نوشتن از کودتای 28 مرداد چگونه بوده است؟
در هیچ روزگاری به اندازه سالهای پس از کودتای بیستوهشتم مرداد، هراس از نوشتن در میان اهل ادب نمود نداشته است. روی آوردن شاعران و نویسندگان به استعاره و پنهان کردن معناهای تاریخی در زبان بازی و سمبل و دیگر پوششهای گفتاری، در دهههای پس از کودتا بیداد کرد و هر استعدادی در شعر و داستان، بیش از آن که برای آفرینش آثار جهان واره برانگیخته شود، در چرخهای افتاد که پیش از این گفتم. هراس و پژمردگی و خودزنی و نگرانی از آیندهای که بیافق نشان میداد. چنین گذشت و به مبارزه نیروهای انقلابی برآمده در پایانه دهه چهل آن سده خورشیدی رسیدیم که پشتوانهای چون قیام پانزدهم خرداد چهلودو را هم داشت. نبردهای چریکی با رژیمی که همه ایران زمین را با ساواک میپایید، دگرگونی ویژهای در شعر و داستان و نمایش و سینما و موسیقی ایرانی آفرید .در آستانه انقلاب و پس از آن هم کارهای کوتاه و بلندی درباره سرکوبهای پس از آن کودتا نوشته و منتشر شد اما باز هم هنوز نتوانستهایم کاری کارستان بکنیم در بازشناسی ادبی و هنری آن رخداد ویرانکننده و باز هم باید بگویم که زخم آن کودتا کاریتر از آن بوده است که انسان ادیب و هنرمند ایرانی به این زودیها بتواند لکنت زبان را درمان کند و زبانآوری کند برای شناساندن چنان روزی تاریک در سرزمینی که روزهای تاریکش، به گونهای قضا و قدر و عقوبت آسمانی معنا و ترجمه شده است. نه تنها در داستاننویسی بلکه در سینما و نمایش هم کاری نکردهایم برای بازنمایی آن و لکنت زبان سنگینتر از آن بود که حتی با هوای تازه انقلاب 57 درمان بشود. درباره کودتای پینوشه در شیلی یا کودتاهای آرژانتین و ترکیه و جاهای دیگر، داستان و منظومه و نمایش و فیلمهای گزنده و بیدارکنندهای ساخته شده است اما چرا درباره کودتای بسیار سرنوشت ساز در ایران زمین، چنین آفرینشهایی رخنمایی نمیکند؟
نظر شما