رمان «گوبسک رباخوار» نوشته اونوره دو بالزاک، نابغه ادبیات جهان با ترجمه مرحوم محمدجعفر پوینده منتشر شد.
دوریل با کُنت جوانی به نام ماکسیم آشنا میشود که آوازه شادنوشی و خوشپوشی او همه پاریسیها را متوجه خودش کرده است. این جوان دوریل را وادار میکند که او را به دیدن گوبسک ببرد تا هم آنها را آشتی بدهد و هم ماکسیم بتواند 100هزار فرانک از گوبسک قرض کند، اما گوبسک راضی نمیشود و ماکسیم، آناستازیا را وادار میکند تا الماسهایش را، به گرو، نزد گوبسک بگذارد؛ اما پیرمرد رباخوار آنها را مجبور میکند تا الماس را به او بفروشند.
چیزی نمیگذرد که کُنت دورستو، شوهر آناستازیا، به منزل گوبسک میآید و وقتی قصد دارد از او به خاطر خرید الماسها شکایت کند، با پادرمیانی دوریل همه چیز حل میشود. کنت دورستو بهظاهر همه اموالش را در قبال طلبهای گوبسک به او میدهد و گوبسک هم طبق قراردادی متعهد میشود که وقتی کنت دورستو مرد و پسر کنت به سن قانونی رسید، اموال را به پسر کنت برگرداند....
اونوره دو بالزاک، نویسنده این رمان حاصل عمر خود را که شامل نزدیک به 90 رمان و داستان کوتاه است، «کمدی انسانی» نامیده و تعداد قابل توجهی از مهمترین رمانهای بالزاک را مترجمان مختلف به فارسی برگردانده و منتشر کردهاند.
«گوبسک رباخوار» با اینکه از کارهای اولیه بالزاک است و حجم زیادی هم ندارد، رمانی قابل توجه و خواندنی است. در صفحات ابتدایی رمان، تصویر دقیقی از چهره، گذشته و نحوهی زندگی کنونی «گوبسک» ارائه شده است. این پیرمرد ربا خوار، زندهگی پر فراز و نشیبی پشت سر گذاشته و بعد از سالها تلاش برای مالاندوزی، از طریق ربا خواری و انواع و اشکال حیلهگری و رذالت، ثروت بی حد و حصری به چنگ آورده است. مشتریان گوبسک را بیشتر، زنان اشرافی که مجبورند به نوعی ولخرجیهایشان را از چشم شوهرانشان نهان دارند و بهطور کلی هر کس که به پول نیازمند است، تشکیل میدهند.
نشر نو اخیرا «گوبسک رباخوار» را با ترجمه مرحوم محمدجعفر پوینده در 164 صفحه با قیمت 130 هزار تومان عرضه کرده است.
نظر شما