هادی خورشاهیان، نویسنده «موریانهها نمیخوابند» در برنامه جلد دوم از تلویزیون اینترنتی کتاب گفت: در کتاب «موریانهها نمیخوابند» داستان واقعی زندگی، کابوسها و رویاهای زندگی خود را نوشتم که اگر یک مقدار بیشتر از زندگی خود مینوشتم، شخصیت دانیال می توانستم خودم باشم.
خورشاهیان درباره اسم کتاب خود، بیان کرد: موریانه از کودکی در ذهن من بوده است و اینکه موریانهها همیشه بیدار هستند و در حال خوردن چوب هستند. موریانه بخش جداییناپذیر از زندگی من در دوران کودکی بوده است چه موریانه هایی که در چوب بودهاند و چه موریانههایی که در مغز وجود دارند. ما در خواب مدام در حال فکر و خیال و کابوس دیدن هستیم که ما را تنها نمیگذارند. اتفاقاتی که در فضای بیرون رخ میدهد بخشی از آنها در خوابهای ما دیده میشود و انگار در هر زمان در حال زندگی کردن و فکر کردن هستیم که دغدغه آن را داریم.
وی در ادامه، گفت: در این کتاب شخصیتهایی را که دوست داشتم در زندگی من وجود داشته باشند خلق کردم و شخصیتهایی که در زندگیم دوست داشتم به گونهای باشند که من میخواهم و نبودند را آن گونه که خود دوست داشتم، خلق کردم. شخصیتی هم در میانه قرار دارد که دانیال در آنجا بود و آن خودم بودم. کاملا آن نیستم چون زندگی من به این شکل نبود و دانیال بچه نداشت و با مسائلی روبرو بود که من آنها را تجربه نکرده بودم. بخشی از شخصیت کتاب خودم هستم و دغدغههای خودم است و هر چقدر هم بخواهم از این زندگی فرار کنم باز خودم هستم و این رویاها آن جایی بود که قصد داشتم از این زندگی فرار کنم.
این نویسنده درباره شغل نویسندگی و سبک زندگی خود، افزود: نویسندگی شغل محسوب نمیشود چون من به خواندن علاقه داشتم و بسیار کتاب میخواندم خودبهخود به نوشتن علاقهمند شدم و فکر نمیکردم روزی نویسنده شوم. اگر بخش زندگی کارمندیام را کنار بگذارم مهمترین دغدغه من نوشتن است. با توجه به اینکه به صورت مداوم در حال نوشتن هستم و در یک فاصله زمانی 21 ساله، 120 عنوان کتاب از من چاپ شد اگر قرار بود نویسندگی یک منبع درآمد باشد میتوانست یک حرفه و یا یک شغل باشد. نویسندگی در ایران هم کلاً شغل محسوب نمیشود فقط در دهههای 40 و 50 که پاورقینویسی در مجلات بهویژه هفتهای متداول بود آن زمان نویسندگی شغل به شمار میآمد. به عنوان علاقه، مهمترین علاقه من بوده است و برای من شغل نشد. شاید روزی نوشتن به شغل برای من تبدیل شود.
وی درباره اینکه نوشتن یک کار بلند، مزیت است یا خیر، اظهار کرد: من بعد از نوشتن 120 کتاب که 10 جلد از آنها رمان بود به این فکر افتادم که این رمان را بنویسم که با دوران کرونا روبهرو شدیم و برای خودم هم کاملاً مشخص بود برای رمان به این مفصلی به راحتی نمیتوانم ناشر پیدا کنم درنتیجه به تصمیم خود اهتمام ورزیدم و مدت هفت ماه برای نوشتن آن وقت گذاشتم. در کتاب موریانهها نمیخوابند داستان واقعی زندگی، کابوسها و رویاهای زندگی خود را نوشتم که اگر یک مقدار بیشتر از زندگی خود مینوشتم، شخصیت دانیال می توانستم خودم باشم.
خورشاهیان افزود: من بابت این کتاب بدون اینکه درباره حجم آن به کسی چیزی بگویم با 10 ناشر که شش نفر از آنها آثار من را چاپ کرده بودند تماس گرفتم و گفتند که ما رمان تألیفی چاپ نمیکنیم و اگر کار ترجمه داری در خدمت هستیم. انتشارات کتابسرای تندیس با من همکاری کردند و روی کتاب 1100 صفحهای من با توجه به افزایش قیمت کاغذ سرمایهگذاری کردند که بسیار ریسک بوده است و در حق من برادری کردند.
وی بیان کرد: این کتاب عصاره تمام چیزهایی بود که در این 50 سال از زندگیم جمع شده بود و میخواستم آنها را در یک جا به زبان بیاورم و اگر من از امروز دیگر رمانی ننویسم دلیلش ترس از نبود مخاطب، حق تألیف و جدی گرفته نشدن نویسنده نیست، بلکه احساس میکنم گفتنیها را گفتم و در نوشتن نمیخواهم این تکرار زندگی را داشته باشم. قصد دارم که بین سبک نوشتن و سبک زندگی تفاوتی وجود داشته باشد.
نظر شما