قم- عزاداران آن امام عارفان و پیشوای عابدان جهان، باید بیش از پیش به سیره توحیدی آن حضرت تمسّک کنند؛ ریشههای خداباوری و توحید را در جان خویشتن تقویت نمایند و راه و رسم بندگی پیش گیرند.
آن چیزی که توانست امام خوبیها، حضرت سید الشهدا علیهالسلام و آن اولاد و اصحاب ایثارگر و فداکار را با علم به شهادت و کشته شدن توسط شیطانیان و ابلیس صفتان و آگاهی از آن همه رنج و آزار و اذیت و اسارت، به صحرای کربلا بیاورد، خداباوری و یقین به ذات اقدس الله بود.
از همان لحظهای که آن نماد توحید و خداپرستی، بر حسب مأموریت الهی، عزم عراق کرد، خداباورانه، رضای حق تعالی را عین رضای خود خواند و فرمود: «رِضَا الله رضانا أهلَ البَیتِ، نَصبِرُ عَلی بَلائِهِ؛ رضای خدا رضای ما اهل بیت است؛ بر بلا و امتحانش صبر می کنیم.»
آن حضرت در جلوه دیگری، تسلیم و رضای خود در برابر ذات اقدس اله را به نمایش گذاشت و در پاسخ به امسلمه فرمود: «یا أمّاه قد شاء الله عزّو جلّ أن یرانی مقتولاً مذبوحاً ظلماً و عدواناً و قد شاء أن یری حرمی و رهطی و نسائی مشردین و أطفالی مذبوحین مظلومین ماسورین و مقیدین و هم یستغیثون فلا یجدون ناصراً و لامعیناً؛ ای مادرم! خداوند بزرگ چنین خواسته است که من کشته و ذبح شوم از روی ظلم و دشمنی و اهلبیت من آواره و فرزندانم شهید و به زنجیر اسارت کشیده شوند و استغاثه آنان طنینانداز شود؛ ولی فریادرسی نیابند.»
استعانت و یاریجستن حضرت سیدالشهدا علیهالسلام از پروردگار متعال حتی در سختترین لحظات، نشانگر باور توحیدی و خداباوری در وجود ربّانی آن حضرت است.
آن دُردانه خدا و عزیز پیامبر و فاطمه علیهمالسلام، در بامدادان عاشورا، وقتی سپاه دشمن رخ مینماید؛ دست نیاز به سوی معبود بی نیاز برمیدارد و چنین زیبا و دلنشین با خدای خود مناجات میکند: «اَللهُمَّ أَنتَ ثِقَتِی فَی کُلِّ کَربٍ وَ أَنتَ رَجَائی فِی کُلِّ شَدیدَهٍ وَ أَنتَ لِی فِی کُلِّ أَمرٍ نَزَلَ بِی ثِقَهٌ وَعُدَّهٌ؛ بار خدایا! تو تکیهگاه من در هر اندوه و امید من در هر دشواری هستی و در هر مشکلی که برایم پیش آید، مورد اعتماد و آماده کننده نیروی من هستی.»
آن نمونه کامل خداباوری و حقپرستی، در اوج توحید و آنگاه که به قلّه بندگی نایل میشود، در روز عاشورا و در صحنه کارزار با جبهه باطل، خود را فقیر محض معرفی میکند و یگانهملجأ و پناه خود را ذات باریتعالی میشمارد و از عمق جان ندا میدهد: «اللَّهُمَّ أَنْتَ مُتَعَالِی الْمَکَانِ عَظِیمُ الْجَبَرُوتِ ... أَدْعُوکَ مُحْتَاجاً وَ أَرْغَبُ إِلَیْکَ فَقِیراً وَ أَفْزَعُ إِلَیْکَ خَائِفاً؛ پروردگارا! ای دارای مقام و جایگاه والا! ای بزرگجبروت! ... حاجتمندانه تو را میخوانم و با تمام فقر و مسکنت به تو مشتاقم و از روی خوف و هراس به تو پناه میبرم.»
و این تجلّی توحید و خداباوری در آخرین لحظات عمر مبارک حضرت آن گاه که نفس نفیس خویش را به حضرت دوست تقدیم میکرد، به اوج رسیده آنگاه که فرمود: إلهِى رضاً بِقَضائِکَ (بارخدایا! راضیام به رضای تو) و تَسلِیمًا لأمْرِکَ (و تسلیم امر تو هستم) و لا مَعبودَ سِواکَ (هیچ معبودى جز تو نیست) یا غِیاثَ المُستَغیثینَ ( ای فریاد رس فریادخواهان).
آری، حسین علیهالسلام نمونه کامل خداشناسی و حقباوری و بندگی است که در لحظه به لحظه حیات طیبهاش، این مطلب آشکار و روشن است.
حاصل اینکه مهمترین درسی که از نهضت فراموش نشدنی و جاودان کربلا میتوان آموخت، درس خداباوری و یقین است که هدف را برای انسان روشن میسازد؛ راه را بر او هموار میکند و دشواریها و سختیها را بر او شیرین و رضایتبخش میسازد.
عزاداران آن امام عارفان و پیشوای عابدان جهان، باید بیش از پیش به سیره توحیدی آن حضرت تمسّک کنند؛ ریشههای خداباوری و توحید را در جان خویشتن تقویت نمایند و راه و رسم بندگی پیش گیرند که اگر چنان شد، از کسانی میشوند که در راه حسین علیهالسلام، جانهایشان را تقدیم کردهاند؛ صلّیالله علی الحسین و علی الأرواح الّتی حلّت بفنائه.
نظر شما