«سالهای عقرب» نوشته محمد بهارلو پس از سه دهه دوباره منتشر شد.
چاپ جدید رمان «سالهای عقرب» در تیر ۱۴۰۲ منتشر شده و به نوشته بهارلو کتاب حاضر ویراست جدید یا روایت صیقلیافته آن است که شاید تفاوت و امتیاز آن بیش از هر چیز در نحوه تالیف کلام یا سبک رمان باشد.
محمد بهارلو نخستین داستان خود را در سال ۱۳۵۲ با عنوان «گاومیش» نوشت؛ مدتها با نشریاتی از جمله آدینه، دنیای سخن و چیستا همکاری داشت و سالها مدرس کارگاه داستاننویسی بود. مقالات بسیاری از بهارلو در زمینه داستاننویسی و فرهنگ عامیانه و قصههای هزارویک شب منتشر شده و از جمله داستانهای منتشرشده محمد بهارلو میتوان به «بانوی لیل»، «عروس نیل»، «شهرزاد قصه بگو» و «عشقکشی» اشاره کرد.
در بخشی از این رمان آمده است:
« قفس قناری تو سایه از دیوار آشپزخانه آویزان بود. گفت: نمیدانم چرا دو روز است صداش درنمیآید. مال هواست. پاییز دارد از راه میرسد. پارسال از خواندن نیفتاد. تو قفس چهطور میتوانند از فصلها سردربیاورند؟ پرندهها تو پاییز غذای کمتری نصیبشان میشود. پرنده مهاجر است که گرسنه میماند نه پرنده تو قفس. پرنده گرسنه گرسنه است، چه مهاجر باشد چه تو قفس. اسحاق آمد چیزی بگوید که صدای کوبه در بلند شد...»
نظر شما