-کتابی که بر اساس شاهنامه فردوسی دارید بر اساس کدام نسخه نوشته شده است؟
نسخه اصلی که دستم است نسخه مسکو است اما بعضی وقتها پیش میآید به چیزی شک میکنم که آیا این موضوع درست است یا نه؛ به نسخههای گوناگون از جمله به نسخه کزازی هم مراجعه میکنم یا یک ۴ جلدی دارم که به کوشش علیاکبر نقیپور منتشر شده است. ضمن اینکه کمک بزرگی که به من شده این است که نسخه شنیداری و رایانهای شاهنامه هم دارم و بر اساس این نسخه هم تحقیق میکنم که به کارم سرعت بخشیده است.
-موضوع این کتاب چه دورههای تاریخی را در بر میگیرد؟
تِم این کار از جمله آثاری است که کسی کار نکرده است. اکنون در حال خواندن با دقت شاهنامه هستم و آن نکاتی که مربوط به موضوع مورد نظرم است را استخراج میکنم و تصمیم دارم کتاب را بر اساس این موضوع که در پایان شاهنامه چرا ایران شکست خورد؛ به سرانجام برسانم.
- بپردازیم به کتاب «دروازههای زبان»؛ این اثر چه موضوعی را دنبال میکند؟
«بگذارید گوشی به دستتان بدهم»، «امیدوارم دوزاری تان زود بیافتد!» «حتی اگر در دقیقه نود باشد». با توجه به همین عبارت متوجه میشوید که کنایهها و عبارتهایی تازه در عرصه زبان فارسی پدید آمده که پیشینهای در زبان ندارد. این اصطلاحات حاصل آشنایی با تمدن مدرن و تکنولوژی و رسم و رفتارهایی است که امروزه تمامی اندامهای زندگی اجتماعی ما را فرا گرفته است. به دیگر سخن ورود ابزار و آلات فنی به زندگی امروز و نیز آشنایی ایرانیان با فرهنگ و آداب کشورهای صاحب فناوری بر زبان اثر گذاشته است. این پروسه در ذهن خلاق ایرانیان کنایهها و عبارتهایی پدید آورده که از جنبههای گوناگون حائز اهمیت و شایسته واکاوی زبان شناختی و جامعهشناسی و حتی روانشناسی جمعی است و تلاش حاضر در این راستاست.
-پژوهش شما کدام جنبه از این موارد را در بر میگیرد؟
من نه زبانشناس و نه جامعهشناس و نه روانشناس هستم. تنها از سر شیفتگی به زبان فارسی و برخورد به این برساختهها بیاعتنا نبوده و حساسیت به خرج دادم. به ویژه جنبه زایایی و نرمش زبان فارسی در برخورد با ابژههای تازه و صور و اسباب مدرن مرا واداشته است که به گردآوری آن پرداخته و چون آینهای در برابر فارسیزبانان، صاحبان اندیشه و تخصص در حوزه زبان فارسی قرار دهم.
-تاثیر این فرایند بر ساختار نثر و گفتار فارسی را چگونه ارزیابی میکنید؟
در بخشی از مقدمه کتاب به همین مطلب پرداختم. نوعی نثر تازه در زبان فارسی پدید آمده که در خور تأمل و بایسته پژوهش و واکاوی اندیشمندانه است. نویسندگان با تأثیرپذیری از عناصر و عوامل زندگی امروز به آفرینش کنایههای تازه دست یافتند که از جهات گوناگون تازه و نو و گویای زنده بودن و بالندگی زبان فارسی است. منظور از اصطلاحات، واژهها و عباراتی است که از زبان دیگری به فارسی وارد شده و حاصل فناوری و زندگی مدرن غربی است. این واژهها، مفهومی را با خود آورده که یا در زبان فارسی برابری نداشته و یا اگر هم برابر واژهای در زبان فارسی برای آن یافت شود، بر اثر سهلانگاری و غفلت و .... جایش خالی مانده و نویسندگان بهتر دیدند تا همان واژه زبان اصلی را به کار ببرند.
- تفاوت این اصطلاحات یا کنایهها در کجاست؟
این است که از مرحله خلق نگذشته و به ابژهای ادبی تبدیل نشده است. گرچه تلاش و دقت من آن بود که از واژههای صرف چشمپوشی کنم و از اصطلاحات و واژههایی که در حوزه تخصصی به کار میروند نیز در جریان کار، گاه پیش میآمد که از یادآوری برخی اصطلاحات گریزی و گزیری نبود.
-نسبت اثر شما با دو کتاب «فرهنگ زبان مخفی» از سید مهدی سمائی و «مردمشناسی اصطلاحات خودمانی» از محمود اکرامی چیست؟
من این دو کتاب را با دقت خواندم، اما به هیج وجه کار آنها با این کتاب قابل مقایسه نیست. در مقدمه کتاب درباره آن دو کتاب سخن گفتم. حوزه مطالعه من نثر زبان فارسی امروز چه در میان نخبگان و چه در میان اهالی معمولی زبان بوده است. گاه مقالههایی را دیدم که یکسره از این گونه کنایهها پر است و از همان جمله و عبارتهای نخستین تا پایان مقاله، نویسنده با فراخ دستی به ساخت و آفرینش پرداخته، نوعی نثر جدید را در زبان فارسی وارد کرده است که پیشینه چندانی ندارد و گاه به گفتار شخصی معمولی نیز توجه نشان دادم.
درباره زمان هم باید بگویم که دوره تاریخی و زمانی خاصی برای کف یا سقف زمانی ساخت، ورود و کاربرد این کنایهها و اصطلاحات و ترکیبها مورد نظر نبوده است. فقط ماهیت آنچه از رهگذر زندگی نوین و ورود ابزارو آلات مدرن به گستره زندگی ایرانی ساخته و وارد زبان شده در نظر گرفته شده است که میتواند حتی بسیار فراگیر و عظیم و شگفتانگیز باشد. گاه کنایه یا اصطلاحی از داخل متنی منزه و ادبی و .... شکار شده و گاه ممکن است متنی را که برای نشان دادن نمونهای آوردم خالی از هر شیوایی یا ارزشهای ادبی باشد.
-تهیه این کتاب چه تجربههایی درپی داشت؟
در تمام مدت گردآوری، با گوشهای تیز و حساس هرچه میشنیدم که با خواستهام در این مورد سازگار بود یادداشت کردم، گاهی ممکن است از زبان شخصی معمولی یا حتی لات و لمپن که در بند آداب و اصول اجتماعی نباشد چیزی به درد بخور شنیده و به همان صورت یاداشت کردم و در تدوین نهایی کتاب نخواسته یا نتوانستهام چیز دیگری را جانشین آن کنم. برای نمونه از روستای ناکجاآباد به من زنگ زدند که فلانی در ده ما یک مضمون درباره تراکتور ساخته که از وقتی تراکتور آمده بزرگ و کوچکی از بین رفته چون دو تایر کوچک جلو و دو تایر بزرگ پشت سر او حرکت می کنند!
میبینید که اهالی زبان به جز در موارد رسمی و جدی، در برخورد با پدیدههای روز که چندان جنبه جدی هم نداشته باشد به سرعت دست به کار میشوند و برای آن مضمونی کوک میکنند که بسته به تعلق خاطر یا نپذیرفتنی بودن مطلب، به خوبی از پس آن بر میآیند. آنان در کارگاه ذهن آفرینشگرشان دست به چنان صناعتی میزنند که حاصل کار سخت حیرتآور است و از آنجا که برخوردار از فصاحتی باور نکردنی است، مایه آن میشود تا از سوی اهالی زبان با آغوش پذیرفته شده و در زبان جا بیفتد و بماند.
- آنچه این کتاب را ویژه میسازد، چیست؟
کتاب رگههای طنز هم دارد. ممکن است این اصطلاحات به گوش همه بخورد اما من آنرا شکار کردم. آن لحظه تولد فلان کنایه را که شاهد بودم در این پژوهش آوردم.
یک مقاله هم در ابتدای این کتاب درباره ویژگی زبان فارسی نوشتم و پرسش مطرح کردم که با این اصطلاحات چه میتوان کرد؟ و روزبهروز هم اینها زاده میشوند. این کار من پایان ندارد و دارای قابلیت بهروزرسانی است زیرا در فرهنگ مردم قرار دارد و زبان فارسی دارای قدرت زایش است.
نظر شما