سه‌شنبه ۳۰ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۵:۴۷
شجاعی: بی‌طرفی روشی در  کتاب «دوران داوری» رعایت نشده است/ تأکید زائری بر تبدیل زندگی داوری به یک متن روایی در این کتاب

مالک شجاعی عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی گفت: از تعداد ارجاعات به اسامی موجود در کتاب «دوران داوری» می‌توان فهمید که نویسنده جانبدارانه زندگینامه داوری را شرح می‌کند درحالیکه ما در نوشتن بیوگرافی و اتوبیوگرافی باید بی‌طرفی متدیک را رعایت کنیم.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، نشست نقد کتاب «دوران داوری» امروز سه‌شنبه 30 خرداد، با حضور محمدرضا زائری، رئیس اندیشگاه کتابخانه ملی، مالک شجاعی جشوقانی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، عبدالجواد موسوی شاعر و روزنامه‌نگار و همچنین حامد زارع، نویسنده کتاب برگزار شد.

حامد زارع نویسنده کتاب با اشاره به اینکه اگر بخواهی زندگی یک فیلسوف را براساس خاطرات نگفته‌اش کتاب کنی، کار سختی است عنوان کرد: این کتاب به دلیل موضوعش چندوجهی و بین رشته‌ای است. داوری به گفته خودش سالها در مرز بین روزنامه‌نگاری و فلسفه حرکت کرده است و به همان اندازه که به نظریه اهمیت می‌دهد به آنچه در جامعه رخ می‌دهد نیز توجه می‌کند. به همین دلیل این کتاب سرشار از داده‌های تاریخی منبعث از زندگی دکتر داوری است، اما کتابی تاریخی نیست، بلکه تفسیری از تاریخ است.

او افزود: کتاب یک تز اصلی دارد و آن اینکه انبوهی از چهره‌های روشنفکری ایران در دهه‌های چهل و پنجاه در برابر خرد فلسفی ایستادند و مانعی برای توسعه شدند. دکتر داوری مجزا از این موج است. همچنین این کتاب نثر فلسفی ندارد، بلکه نثری عمومی دارد، اما در عین حال نثر آن منحصربه‌فرد است.

در ادامه زائری به عنوان اولین سخنران این نشست در ابتدای سخنانش بیان کرد: نقد ارزش دارد اما یکی از مشکلات ما این است که تعارف نقد می‌‌کنیم اما نقد را نمی‌پذیریم. به عنوان مثال بسیاری از فرزانگان ما در جلسات خصوصی نکات دقیق و ظریفی را مطرح می‌کنند که در جلسات عمومی آن نقدها رو مطرح نمی‌کنند تا مناسبات و روابط اجتماعیشان با صاحب اثر از بین نرود.

او افزود: اینکه سیستم آکادمیک کشور هرچه می‌گذرد به جای اینکه ارتقا پیدا کند افت می‌کند، به این دلیل است فضای نقد وجود ندارد و رونق نقد سکه خود را پیدا نمی‌کند.

زائری اظهار کرد: این کتاب تبیین می‌کند که داوری چگونه از مرحله روشنفکری گذر کرد و به خدمت نظام آکادمیک درآمد و چطور مسئله تجدد را درک کرده است. 

او درباره کتاب بیان کرد: شروع و پایان کتاب بسیار خوب است، فصل‌بندی‌ها خوب است و نویسنده زحمت زیادی برای تبدیل زندگی داوری به یک متن روایی کشیده است. این درحالیست که ما در تبدیل دانش به یک محصول کامل مورد استفاده خبره نیستیم ولی زارع در کتابش این کار را کرده است. 

او ادامه داد: یکی از دلایلی که ما دارای یک گسل بزرگ بین نسل جدید و نسل گذشته هستیم این است که الگویی برای آشنایی نسل جدید با بزرگان دوره قبل نداریم و باید این الگوی اولیه را تولید کنیم و کتاب دوران داوری این ویژگی را دارد.

او همچنین عنوان کرد: در کتاب حجم زیادی از اطلاعات درباره اشخاص، مکاتب و... ارائه می‌شود و مؤلف تلاش بسیار توانمندی برای تبیین چالش‌های موجود کرده است اما نیاز به یک ویرایش جدی دارد و ابهاماتی در کتاب وجود دارد که باید برطرف شود.

مالک شجاعی جشوقانی سخنران دیگر این نشست بود که پس از تقسیم فلاسفه به 2 نسل قبل از انقلاب و 2 نسل بعد از انقلاب گفت: من فروغی و مهدوی را از فلاسفه نسل قبل از انقلاب و اردکانی و مجتهدی را از فیلسوفان دوره بعد از انقلاب می‌دانم.

او تأکید کرد: اگر ما اینجا جمع شده‌ایم نقد دوران داوری را نمی‌کنیم چراکه اینکار از توان ما خارج است، بلکه کتاب «دوران داوری» را نقد می‌کنیم. کتاب دوران داوری یک اتوبیوگرافی است و در سنت آلمانی‌ها اتوبیوگرافی اینگونه است که به زیست جهان فکری فردی که کتاب درباره‌اش نوشته شده است توجه می‌کند.

او افزود: داوری به سنت آلمانی‌ها خیلی تعلق خاطر فکری دارد و در آن بین به هگل، نیچه و فضای گفتمانی هایدگر  توجه ویژه‌ای دارد. هایدگر در درسگفتارهایش تعبیری دارد که زارع هم در مقدمه کتابش از آن استفاده کرده است و آن این است که ارسطو متولد شد، کار کرد و مرد.

شجاعی ادامه داد: هانا آرنت و گادامر هم همین تعبیر را از ارسطو دارند و معتقدند اگر می‌خواهید به آراء و نظر فیلسوفی بپردازید خیلی دربند این نباشید که در زندگی آن فیلسوف چه گذشت بلکه به کار و آثارش توجه کنید.

او تأکید کرد: اما اتفاقا مهم است که فیلسوف در کجا علمش را آموخته؟ در محضر کدام اساتید؟ نسبت به چه کسانی حب و نسبت به افرادی بغض داشته؟ چه کتاب‌هایی خوانده و از چه کتاب‌هایی الگو گرفته؟ از هم نسلانش چه آموخته و به آنها چه یاد داده؟ و درباره داوری باید این کارها انجام شود. 

او گفت: داوری در کتاب «فلسفه چیست» ایجابی برخورد می‌کند و اتفاقا بیان می‌کند که فلسفه چه چیز نیست؟ درباره نسبت فلسفه با تاریخ، نسبت فلسفه با نفسانیات فیلسوف، با مناسبات قدرت و معرفت و اوضاع فرهنگی اجتماعی بحث می‌کند چون برای تفکر فیلسوف احترام قائل است و معتقد است درخت فلسفه، ریشه، تنه و ثمراتی دارد.

او درباره کتاب «دوران داوری» بیان کرد: از تعداد ارجاعات به اسامی موجود در کتاب می‌توان فهمید که نویسنده جانبدارانه زندگینامه داوری را شرح می‌کند درحالیکه ما در نوشتن بیوگرافی و اتوبیوگرافی باید بی‌طرفی متدیک را رعایت کنیم.

او اظهار کرد: درباره بسیاری مقاطع زندگی داوری ابهاماتی وجود دارد که به آنها پرداخته نشده است، همچنین داوری با جریانات فکری نسبتی داشت که آنها نیز در کتاب بیان نشده است، آیا همه دعواهای داوری و سروش فکری است؟ یک جاهایی گفتمانی است. بنابراین به عقیده من به سه فراز مهم زندگی داوری در این کتاب پرداخته نشده است.

شجاعی با بیان اینکه بحث امروز بر سر این است که تاریخ بیشتر یک هنر است یا علم؟ گفت: تعداد کثیری معتقدند که تاریخ یک هنر است تا علم، زیرا تاریخ بیشتر تخیل تاریخ‌نگار است. بنابراین ما تکلیفمان با ژانر کتاب «دوران داوری» مشخص نیست. آیا این کتاب یک بیوگرافی تاریخی است؟ یک داستان است؟ درام مستند است؟ یا...و این مسئله باید در مقدمه مشخص می‌شد. تخیل آقای زارع در این کتاب، آمیخته با حب زیاد نسبت به دکتر داوری است.

او تأکید کرد:‌ در صفحه ۱۶۲ این کتاب کتاب آمده است «هنوز چند ماه از ریاست دکتر داوری بر فرهنگستان علوم نگذشته بود که کتاب «روشنفکران ایرانی و غرب» اثر مهرزاد بروجردی منتشر شد، کتاب قبل از انتشار از طریق یکی از دوستان دکتر داوری که در دفتر نمایندگی ایران در سازمان ملل کار می‌‌کرد به دستش رسید و او فصلی که متعلق به خودش بود را خواند و نامه‌ای مفصل به بروجردی نوشت و او هم در کتاب خود، نقل قول کرده بود که همه مسائل را باید با فقه حل کرد.» بروجردی در بخش دیگری از کتاب جدولی ترسیم و مطالبی به داوری نسبت داده بود که داوری برای وی نوشت که این مسائل درست نیست و لازم است بگویید در کجا گفته‌ام و اگر گفته‌ام از آن تبری می‌جویم. فرض کنیم این استنادات آقای زارع درست باشد اما وقتی به کتاب آقای بروجردی مراجعه کنیم چنین چیزی پیدا نمی‌کنیم که دکتر داوری گفته باشند باید همه مسائل را با فقه حل کرد بنابراین مشخص نیست این جمله از کجا آمده است.

عبدالجواد موسوی، شاعر و روزنامه‌نگاری، نیز در سخنانی گفت: از توفیقات خودم می‌دانم که سالیان متمادی در جلساتی به مناسبت تولد آقای دکتر داوری یا بزرگداشت ایشان حضور می‌یابم. باید به چند نکته اشاره کنم؛ اول اینکه بارها از زبان دکتر داوری داستان‌هایی درباره باقر پرهام و بزرگان معاصر شنیده بودم و از ایشان درخواست کردم آنها را بنویسند که امتناع کردند و گفتند بهتر است کسانی دیگر چنین کاری انجام دهند. بنده دوست داشتم اینها را در کتاب آقای زارع بخوانم، اما این داستان‌های جذاب در کتاب وجود نداشتند، در حالی‌ که این داستان‌ها می‌توانستند به برخی از ابهامات تاریخ روشنفکری معاصر پاسخ دهند.

او گفت: زندگی‌نامه متفکر خیلی مهم است، اما متأسفانه در روزگار ما برخی از نشریات همه تفکر یک متفکر را به زندگی وی ربط می‌دهند. هرچند موضوعی مهم است، اما نباید همه تفکرات فرد را به زندگی وی ربط دهیم، چون زندگی‌نامه یک فرد این‌قدر برای عامه مردم مهم نیست و این یکی از آفاتی است که باعث می‌شود توجه چندانی به تفکر نشود و قضاوت‌های سطحی در مورد متفکران مطرح شود، بدون اینکه آثار یا مقالات آن متفکر را بخوانیم. 

علی‌اکبر صالحی، قائم مقام رئیس فرهنگستان علوم در این نشست سخنرانی کرد و گفت: ابتدا لازم است اشاره کنم که وجود استاد بنده یعنی دکتر داوری، افتخاری برای کشور است و وزن دارد و سایه پربرکت ایشان برای ما واقعاً ارزشمند است. بنده داشتم نقدی را بر پیش‌نویس الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت می‌نوشتم که دیدم عبارتی با عنوان «علم اصیل» در آنجا وجود دارد و با خود گفتم مگر علم، غیر اصیل هم دارد؟ در قرآن هم علم به معنای عام آمده است. مشکل ما از آنجا شروع شد که چیزی با عنوان علم اصیل ایجاد کردیم و گفتیم هرچه راجع به دین باشد اصیل و هرچه راجع به غیر دین باشد غیر اصیل است. 

او ادامه داد: زمان عباسیان، یک عالِم هم فیلسوف، هم ریاضیدان و هم فقیه بود که بعدها این علوم از هم جدا شد. اگر در اسلام از علم الادیان و علم الابدان سخن گفته شده منظور این است که علم دو قسمت است و هرچه به جسم مربوط است علم ابدان و هرچه ما فوق جسم است علم ادیان است.

صالحی تأکید کرد: در هر ایستگاهی از سیر تحولات اجتماعی ما، بخشی مهم بوده است. مثلا برای تحقق انقلاب اسلام، بخش مسائل سیاسی مهم بوده است. تثبیت انقلاب در بُعد معرفت‌شناسی امام(ره) بود یعنی حضرت امام، عشق به خداباوری را جا انداختند اما اکنون جوانان ما دیگر دنبال چرایی‌ها هستند نه دنبال چگونگی‌ها. فقه بسیار خوب است اما فقه، علم چگونگی‌هاست از جمله اینکه چگونه تجارت کنیم یا چگونه وضو بگیریم؟ اما ما از چرایی‌ها غفلت کرده‌ایم و اینجاست که ارزش فلسفه و بزرگانی همانند دکتر داوری مشخص می‌شود لذا باید آنها را بشناسیم و پاسخ سؤالات جوانان را از اندیشه‌های آنان استخراج کنیم.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها