نوشتاری با موضوع پاسداشت زبان و خط فارسی در نظام اداری کشور:
نسبت زبان و فرهنگ در نظام فرهنگی کشور مغفول مانده است
احمد توانایی، استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه امام صادق(ع) یادداشتی را درباره دلایل عدم تحقق شایسته اصل 15 قانون اساسی و جایگاه سازمان اداری و استخدامی کشور در صیانت از آن با موضوع پاسداشت زبان و خط فارسی در نظام اداری کشور نوشته و در اختیار ایبنا قرار داده است.
الف؛ عدم فهمِ
شاید بتوان عدم فهمِ نسبِ زبان و فرهنگ و جایگاه حیاتی این رابطه در نظام فرهنگی کشور را که به «ضعف فرهنگی» و «تنزّل شناخت عمومی» از جایگاه زبان فارسی منجر شده است را علتالعلل تحقق نیافتن سیطره زبان و خط فارسی دانست. زبان از مجموعهای از نمادها، مقررات گفتاری و نوشتاری تشکیل شده است که ترکیب آنها بهوجود آورنده معانی و برقرارکننده ارتباط میان انسانها است. به تعبیر اندیشمندان، زبان مخزن و انبار فرهنگ است. به عبارت دیگر، زبان جهان کاملی است که قادر است با ظرفیتهای خود؛ اعم از واژگان و معانی، فرهنگ و جامعه را در خود احاطه کند و از سویی دیگر فرهنگ نیز در فراگیری زبانها مؤثر و اساسا وجود گونههای زبانی تا حد زیادی وابسته به وجود فرهنگ است. با توجه به رابطه راهبردی زبان و تفکر، ذکر این نکته حائز اهمیت است که زبان میتواند سازنده فرهنگ باشد و اساسا جهان پیرامونی ما در بستر زبان معنا پیدا میکند و متقابلا فرهنگها نیز قادر به تأثیرگذاری بر زبانها هستند و در این میان، رابطه استواری وجود دارد که غفلت از یکی، منجر به تقلیل و چه بسا حذف دیگری خواهد شد.
علیرغم رویکردهایی غالبی که اصالت را به فرهنگ داده است، و این مقوله پس از انقلاب اسلامی تاکنون از مهمترین مطالبات نظام حکمرانی کشور بوده است، اهمیت تأثیر و جایگاه گفتمانی زبان و ادبیات فارسی در فرهنگ؛ بهویژه فرهنگ عمومی، بهخوبی تبیین نشده است. به عبارتی دیگر، در مجموعه برنامهها و تصمیمات ناظر به آمایش فرهنگی کشور، بهطرز نگران کنندهای از ظرفیت بیبدیل زبان فارسی و پیوستارهای فرهنگی آن غفلت شده است. باید توجه داشت که عدم فهم کارکردهای پیکره زبان فارسی در جهتدهی فرهنگ عمومی کشور از مهمترین دلایل عدم تحقق قوانین مرتبط با مقوله «پاسداشت زبان و خط فارسی» است.
علاوه بر آنچه بیان شد، با کمی تامّل در اوضاع فرهنگی کشور، فهم این مقوله نیز چندان دشوار نیست که بخش قابل توجهی از وضعیت بغرنج موجود در تحقق نیافتن کامل اصل پانزده قانون اساسی، در ارتباط مستقیم با کیفیت عملکرد دستگاههای متولّی امر فرهنگ در کشور است. صرفنظر از قضاوت درباره دیگر مصادیق از کنشگران این حوزه، بهراستی نقش وزارت آموزش و پرورش کشور در اینباره چیست؟ برای نمونه، چه میزان از کتب درسی دانش آموزان مقاطع گوناگون در ارتباط مستقیم با تبیین و توجیه مقوله «پاسداشت زبان و خط فارسی» است؟ در شرایطی که به تعبیر رهبری معظّم انقلاب، «زبان فارسی در کانون خود فراموش شده است» و «در کار زبان فارسی تقصیر شده است»، در شیوه مدیریتی پیوسته در حال تغییر آموزش و پرورش کشور، کدام ساز و کار منظم و البته هوشمند از عِرق ملّی آینده سازان این مرز و بوم نسبت به یکی از مهمترین عناصر فرهنگی و تمدنی آنها صیانت میکند؟
اگر درباره آنچه گذشت فرض بر این گرفته شود که وزارت آموزش و پرورش به وظایف قانونی خود عمل نموده است، این سؤال بنیادین قابل طرح است که بهراستی کدام برنامه و سیاست مدوّنی وجود دارد که تداوم برنامهها و دغدغههای پیشین را در نظام آموزش عالی کشور ضمانت کند؟ بعضا بهوضوح میتوان مشاهد کرد که همان بضاعت مزجاتِ محصولِ تلاشها و کوششهای معلمان و فرهنگیان کشور نیز پس از مراجعه دانشآموز به دانشگاه در فضای کاملا متفاوت جدید، از بین خواهد رفت. برای مثال، دانشآموزی که در دوران تحصیل با رنج و مشقت، برابر نهادهای فارسی واژگان نامأنوس خارجی را آموخته است، در اولین مواجهه خود با محیط دانشگاه، قادر به کاربرد و استفاده این واژگان نیست. زیرا، نه تنها کتابها و منابع آموزشی دانشگاهها عموما با پیوستارهای فرهنگی نظام پیشین در آموزش و پرورش همخوانی ندارند که منابع انسانی آنها؛ بهویژه هیئت علمی موجود نیز از التزام عملی پایدار نسبت به ارزشهای فرهنگی تثبیت شده پیشین، برخوردار نیستند و گاه نیز چه بسا این موضوع دستمایه طنز و تمسخر آنان نیز خواهد شد!
در کنار کارها و اقدامات فراوانی که بهوسیله متولّیان فرهنگی کشور انجام شده است، به نظر میرسد بازخوانی روشها و شیوههای ترویج و گسترش فرهنگی موجود که عموما از کارآمدی لازم نیز برخوردار نیستند، در کنار مطالعه تجربه زیسته کشورهای موفّق در امر پاسداشت زبان ملّی از ضروریات است. موضوع فوریتداری که میبایست در اسرع وقت در دستور کار سیاستگذاران و مسئولان فرهنگی کشور قرار گیرد. در جبهه فرهنگی پیش رو، با وجود بسترهای ارتباطی گسترده جهان امروز، و بهویژه اقتضائات فرهنگی نسلهای جدید، هرگونه تعلل و تأخیر، خسارتهای جبرانناپذیری را در پی خواهد داشت.
ب؛ فقدان ساز و کار مشخص در ارزیابی عملکرد دستگاهها از منظر اصل پانزدهم قانون اساسی
بررسی کیفیت عملکرد دستگاهها و مؤسسات گوناگون کشور در امر «پاسداشت زبان و خط فارسی» مقوله بسیار مهمی است که ضرورت وجود رویکردهای مرتبط با ارزیابی عملکرد دستگاه را تأیید میکند.
جای بسی شگفتی است که علیرغم تاکیدات مکرر رهبری معظّم انقلاب در سالها و مواضع گوناگون، تاکنون دستگاهها، نهادها و مؤسسات دولتی کشور، از منظر التزام عملی به «پاسداشت زبان و خط فارسی» مورد ارزیابی قرار نگرفتهاند. این موضوع علاوه بر دستگاهها، درباره ارزشیابی عملکرد کارکنان دستگاهها نیز صدق میکند. به این معنی که به طور مشخص در نظام ارزشیابی عملکرد مدیران دولتی نیز هیچ گونه شاخصی مبنی بر «پاسداشت زبان و خط فارسی» وجود ندارد.
بدون تردید فقدان این سنجه ارزیابی، یعنی ارزیابی عملکرد دستگاههای دولتی و ارزشیابی عملکرد مدیران دولتی از منظر میزان التزام عملی به «پاسداشت زبان و خط فارسی» از مهمترین دلایل عدم تحقق شایسته اصل پانزدهم قانون اساسی در نظام اداری است که لزوم کنشگری فعّال سازمان اداری و استخدامی کشور را در بحث ارزیابیهای فوق ایجاب میکند.
بر اساس آنچه ذکر شد ضرورت دارد سازمان اداری و استخدامی کشور در جهت رویکردهای تحولی خود در بحث طراحی شاخصهای اختصاصی هر دستگاه در تعامل با سازمان برنامه و بودجه کشور و همچنین دستگاه متولّی، اقدام مؤثر و معناداری داشته باشد. بدون تردید، این اقدام هوشمندانه سازمان اداری و استخدامی کشور به تقویت اجرای شایسته اصل پانزدهم قانون اساسی خواهد انجامید که ان شاء الله برکات علمی، فرهنگی، اجتماعی و تمدنی فراوانی را در بر خواهد داشت.
در این مأموریت خطیر که یقینا پوششدهنده رویکردهای تحولی بیانیه گام دوم انقلاب نیز خواهد بود، کنشگری فرهنگستان زبان و ادب فارسی و دانشگاههای کشور؛ بهویژه دانشکدههای زبان و ادبیات فارسی از ضروریات است. در مأموریت پیش رو، این دستگاهها و سازمانها میتوانند به مثابه دستگاه معین، یاریگر سازمان اداری و استخدامی کشور باشند. البته امکان میدانداری این دستگاهها نیز وجود دارد. به این معنی که فرهنگستان زبان و ادب فارسی و یا دانشکدههای زبان و ادبیات فارسی دانشگاهها میتوانند با هماهنگی سازمان اداری و استخدامی کشور، متولّی ارزیابی عملکرد دستگاهها از منظر «پاسداشت زبان و خط فارسی» باشند.
بر اساس آنچه ذکر شد یکی از بسترهای مهم در نمود ارزیابیهای فوق، جشنواره شهید رجایی است که بازطراحی ساز و کار آن با هدف تقویت اصل پانزده قانون اساسی در نظام اداری کشور از ضروریات است. بنابراین در موضوع انتخاب دستگاههای اجرایی برگزیده و مدیر موفّق در بخش جوایز اصلی و جانبی موارد انتخاب دستگاه اجرایی حائز بهترین عملکرد در «پاسداشت زبان و خط فارسی» و تقدیر از مدیر موفّق در امر «پاسداشت زبان و خط فارسی» پیشنهاد میشود.
ج؛ عدم اجرای جامع قوانین مصوّب درباره جریمهها و مجازات قانونی در نظام اداری کشور
هر چند در سنوات مختلف خبرها و گزارشهایی همچون «دستور ویژه معاون رئیس جمهور و نامه وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به وزیر صنعت، معدن و تجارت درباره ممنوعیت استفاده از اسامی و اصطلاحات بیگانه بر روی کالاها و تولیدات داخلی و مجازات آن» و مضامین مشابه از دیگر دستگاهها را با استناد به اسناد و قوانین بالادستیای همچون ماده واحده «ممنوعیت بهکارگیری اسامی، عناوین و اصطلاحات بیگانه» مصوّب 14 آذرماه 1375 مجلس شورای اسلامی را شاهد هستیم؛ اما واقعیت این است که آنچه در میدان عمل مشاهده میشود، بیانگر نوعی آشفتگی، بیبرنامگی و بعضا ترک فعل مسئولان امر است.
باید توجه داشت که موارد نقض و تخلّف از این قوانین به حدّی متعدد و متنوع است که لزوم بازنگری در شیوهها و چه بسا سیاستهای اجرایی موجود از ضروریات انکارناپذیر است. در این باره، تلقّی عمومی و حتی نخبگانی جامعه به گونهای است که تقریبا نسبت به ضمانت اجرایی این قوانین نوعی بیاعتمادی مفرط حاکم شده است. گاه در برخی سازمانها و دستگاههای دولتی، یکی از مهمترین دلایل عدم توفیق قوانین موضوعه در «پاسداشت زبان و خط فارسی»، مقوله «تعارض منافع» است. برای نمونه، اگر بخواهیم این ساز و کار انحرافی را در برخی از سازمانها رصد کنیم، به چه نتایجی دست خواهیم یافت؟ با استناد به منابع خبری موثّق، هنگامی که برخی شرکتهای خصوصی حاضر خواهند بود برای تبلیغ و معرفی کالای خود رقمها و اعداد هنگفتی را هزینه کنند و هستند سازمانهایی که برای تمشیت امور و تامین هزینههای خود در شرایط اقتصادی مناسبی نیستند، بهراستی ضمانت اجرای قوانین مرتبط با «پاسداشت زبان و خط فارسی» چیست؟
هر چند طبق قانون، بر اساس کنشگری وزارت فرهنگ و ارشاد و متعاقبا اتاق اصناف وزارت صمت «تمامی واحدهای صنفی؛ اعم از تولیدی و غیر تولیدی از بهکارگیری واژگان بیگانه و یا بهرهگیری از خط غیرفارسی در نامگذاری یا طرح نوشتاری روی کالای و تولیدات داخلی» با توجه به نقش مهمی که این موارد در گسترش فرهنگ زبانی و گفتمان عمومی دارند، منع شدهاند، این سؤال مطرح است که مشابه چنین ساز و کارهایی در دیگر نهادها، سازمانها و دستگاههای دولتی به چه کیفیت است؟ به طور مشخص در مواجهه با انحراف از قوانین و مشخصا تخلّفهای موجود درباره اصل پانزدهم قانون اساسی در دیگر دستگاهها، نهادها و مؤسسات چه ساز و کار روشنی وجود دارد؟ واقعیت این است که علیرغم وجود اصل پانزده قانون اساسی و البته اقدامات و کارهای انجام شده فراوان دستگاههای مسئول، موضوع ساز و کار پیگیری تخلّفها و موارد عدول از این قانون در دستگاههای مختلف کشور از موضوعات تقریبا بر زمین ماندهای است که ضمانت اجرای شایسته و دقیق این اصل قانونی درباره «پاسداشت زبان و خط فارسی» را در هالهای از ابهام فرو برده است.
باید توجه داشت که طرح مباحث فوق به هیچ وجه بیانگر یأس و ناامیدی از اصلاح وضع موجود نیست. بدون تردید با بازطراحی برنامهها و سیاستهای موجود و همافزایی سازنده نهادها و دستگاههای مسئول در امر «پاسداشت زبان و خط فارسی»، اصلاح وضع موجود و تقویت پایدار اصل پانزدهم قانون اساسی امکانپذیر است.
امید است با ورود تحوّلآفرین سازمان اداری و استخدامی کشور با رویکرد بازتعریف شاخصهای ارزیابی عملکرد دستگاهها، نهادها و مؤسسات دولتی، در امر پاسداشت زبان و خط فارسی موجبات تقویت و ضمانت اجرایی بیش از پیش اصل پانزدهم قانون اساسی فراهم شود.
نظر شما