جمعه ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۲ - ۱۳:۳۲
فعالیت‌های ابوالفضل زرویی باعث شد طنز جدی گرفته شود

اسماعیل امینی در صدوهفتادمین نشست «دگرخند» فعالیت‌های زنده‌یاد زرویی نصرآباد را عامل ایجاد حیثیتی به لحاظ معنایی، زبانی و بلاغی برای طنز دانست که باعث شد طنز جدی گرفته شود.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، دفتر طنز حوزه هنری صد و هفتادمین نشست «دگرخند» را به یاد ابوالفضل زرویی نصرآباد و با حضور عفت مستشارنیا، استاد ادبیات فارسی، سیدعلی میرفتاح، نویسنده و سردبیر مجله کرگدن، اسماعیل امینی، شاعرطنزپرداز، نویسنده، پژوهشگر، منتقد، مدرس و داور جشنواره‌های ادبی، امیر اسماعیلی، سرپرست روابط عمومی حوزه هنری و عباس حسین‌نژاد، مدیر دفتر طنز عصر پنجشنبه، ۱۴ اردیبهشت در تماشاخانه مهر برگزار کرد.

در این نشست، عفت مستشارنیا، خاطره‌ای از حضور و همکاری این شاعر طنزپرداز در خرید کتابخانه فلزی دانشگاه آزاد را بازگو و زرویی نصرآباد را پسری قدبلند، سیبیلو و به لحاظ تربیتی بسیار مؤدب معرفی کرد که به‌خاطر شرایط زندگی‌اش چندان شیک‌پوش نبود.

به گفته مستشارنیا از آنجا که زرویی نصرآباد قد بلندی داشته همیشه ته کلاس می‌نشسته و وقتی سوالی برایش پیش می‌آمده آن را با یک مصرع شعر مطرح می‌کرده است و همین عاملی بوده که متتشارنیا به عنوان مدرس او متوجه شود که زرویی نصرآباد از آبشخور دیگری آب می‌خورد و متفاوت از دیگر دانشجویانش است.

مستشارنیا که دربازگویی بخشی از خاطراتش ابوالفضل زرویی را با اصطلاح «پسرم» خطاب قرار می‌داد، با اشاره به اینکه همواره به واسطه دانشجویان و استادان محشور می‌شود گفت: ابوالفضل زرویی در هر زمینه که چیزی می‌خواند یک شعر برایم می‌آورد تا اینکه مریض شد و به احمدآباد مستوفی رفت. من تا زمانی که از دانشگاه آزاد به دانشگاه کلمبیا بروم با او حشر و نشر داشتم. در دوره‌ای دیگر که حالش وخیم شده بود کسی را پذیرا نبود و تنها با تلفن ارتباط داشتیم اما مدتی بعد دیگر تلفن را هم جواب نداد و به همین دلیل هم ارتباط با زرویی مدتها قطع نشد تا روزی که امیر صدرنیا که از شاگردانم بود اطلاع داد که وی در فرهنگسرای نیاوران سخنرانی دارد و بسیاری از طنزپردازان دورش جمع می‌شوند. بنابراین به فرهنگسرا رفتم، وقتی چشمانش به من افتاد بسیار خوشحال شد و به استقبالم آمد. او من را معلم خود معرفی کرد و برایم احترام قائل بود.

همچنین سیدعلی میرفتاح، نویسنده و سردبیر مجله کرگدن در سخنانی خوش‌ذوقی ابوالفضل زرویی نصرآباد در وادی طنز و ادبیات را عامل اعجاب طنزپردازان، شاعران و مخاطبانش دانست و با اشاره به سرعت و سلیس و روان بودن بیان زرویی ادامه داد: به همان سرعت که یک آدم نامه می‌نویسد، رباعی می‌نوشت. تعابیر سخت و نقیضه‌گویی که خیلی کار دشواری است را بسیار راحت می‌نوشت. در محاوره بعید می‌دانم کسی با این سلاست، محتوا و زیبایی شعر بگوید. وقتی مجله مهر را منتشر می‌کردیم وی نوشته‌هایش را که اغلب پاکنویس و چرکنویس‌هایش بودند برایم می‌فرستاد که نشان می‌داد شعرهایش داغ داغ است. شعرهایش مثل آب، روان، شیرین و ملیح بود.

سردبیر مجله کرگدن بهترین لحظات عمرش را لحظه کتاب‌خواندن با ابوالفضل زرویی خوش ذوق دانست و به دو ویژگی زرویی اشاره کرد که در ابوالفضل زرویی شدن وی مؤثر بود.

وی گفت: یکی از آن ویژگی‌ها ناشی از جبر موقعیت بود؛ چراکه فقر و نداری‌اش به وی بینش و دردمندی خاص داده بود. مردم را خوب می‌شناخت و همین ویژگی را در آثارش نیز می‌توان دید.

میرفتاح،«مشدی حسن»، شعر زنده‌یاد زرویی را که سال ۱۳۸۸ در محضرمقام معظم رهبری خوانده بود نمونه‌ای از شخصیت‌های واقعی این شاعر طنزپرداز دانست که برای همه مخاطبان آشناست و گویی همه افراد چنین شخصیتی را در همسایگی یا محیط پیرامونشان دیده‌اند و می‌شناسند.

میرفتاح با اشاره به اینکه به واسطه شناختی که زرویی از درد مردم داشت، شوخی‌های این شاعر هم دارای وزانتی خاص است، به ضرورت شناخت و آشنایی اهالی ادبیات با دین و مذهب اشاره کرد و لازمه کار ادبی را آگاهی از بحث‌های کلامی دانست.

نویسنده و سردبیر مجله کرگدن، ابوالفضل زرویی نصرآباد را به عنوان شخصیتی که تاریخ اسلام را خوب می‌دانست، مردم ایران را به خوبی می‌شناخت و به ادبیات کلاسیک تسلط داشت یک نمونه عالی معرفی کرد و در سخنانش توانایی وی را به مثابه معماری دانست که متریال و مقاومت هر یک از مصالح را می‌داند.

همچنین، اسماعیل امینی، شاعرطنزپرداز، نویسنده، پژوهشگر، منتقد، مدرس و داور جشنواره‌های ادبی در این برنامه گفت: آدم‌های بزرگ وقتی به جایی می‌روند یک چیزی را با همان امکانات محدودشان پایه‌گذاری و تأسیس می‌کنند، آنها معمولاً به نفع خود کاری نمی‌کنند و در این میان، زنده‌یاد زرویی نصرآباد حیثیتی به لحاظ معنایی، زبانی و بلاغی برای طنز ایجاد کرد که باعث شد طنز جدی گرفته شود و از حالت زنگ تفریح، مضحکه و مسخره بازی خارج شود. زرویی کارهای بزگی مثل راه‌اندازی شب شعر طنز، دفتر طنز و جشنواره طنز را انجام داد و شکل تذکره نویسی را راه انداخت. وی در شعر گفتاری و محاوره اصالت، روانی و سلاست را گنجاند.

وی بزرگی افرادی چون زنده‌یاد زرویی نصرآباد را در این نکته معنا کرد که وقتی در کاری موفق می‌شوند دیگر سه‌گانه و چهارگانه و پنج‌گانه نمی‌سازند و آن را ادامه نمی‌دهند بلکه با همه توفیقات سراغ کار دیگری می‌روند، آنها یک راه را باز می‌کنند و به عنوان اولین نفر سراغ راه دیگر می‌روند.

امینی با اشاره به شرایط سخت زرویی در سال‌هایی که ساکن خانه پدری در احمدآباد مستوفی بود و هیچ‌کس سراغش را نمی‌گرفت، به حاضران در تماشاخانه مهر یادآور شد که قدردانی از انسان‌ها مهمتر از قدر و ارزش صندلی‌هاست.

در این برنامه همچنین امیر اسماعیلی، مدیر روابط عمومی حوزه هنری گفت: زرویی ما را در فضای حوزه هنری و ادبیات، اهلی کرد. ۲۶ بهمن ۱۳۷۸ در محفل بزرگداشتی که برای منوچهر احترامی در هفت تیر برگزار شد. مجری می‌خواست برای سخنرانی از ابوالفضل زرویی دعوت کند؛ او سخنانش را با این جمله که ما می‌خواهیم با بزرگ طایفه طنز بیعت کنیم، آغاز کرد.

زرویی مرشدی و بزرگ‌تری کردن، بلد بود
اسماعیلی با تاکید بر اینکه زنده‌یاد زرویی نصرآباد مرشدی و بزرگی و بزرگ‌تری کردن را بلد بود خاطره‌اش از دوره دانشجویی در سال ۱۳۷۹ را بازگو کرد.

وی همچنین در بخشی از سخنانش به تاکید ابوالفضل زرویی بر نگاه منصفانه در طنز اشاره کرد به شاگرانش توصیه می‌کرد که وقتی مطلبی می‌نویسند فکر کنند یک نفر روی شانه‌هایشان ایستاده و در حال خواندن متن آنهاست.

اسماعیلی یکی از خصوصیت‌های ابوالفضل زرویی را ذره‌پروی و توجه به جوانان به واسطه رفتارهایی مثل فاصله‌گذاری میان کلمات دانست که جوانترها، شاگردان و دانشجویان فرصتی برای مطرح کردن نظرات یا آنچه که مطالعه کرده بودند، داشته باشند.

در ادامه، عباس حسین‌نژاد ،مدیر دفتر طنز حوزه هنری در سخنانی گفت: خیلی جفا دید؛ از آدم‌هایی که الان برایش به‌به می‌کنند ولی در زمان حیات وی به او خیلی ظلم کردند. گریز وی به احمدآباد مستوفی حاصل ناجوانمردی‌ها در حق او بود، چه آنها که سبب شدند زندگی ابوالفضل زرویی دوپاره شود و چه کسانی که به او تهمت می‌زدند و چه کسانی که در حوزه هنری اذیتش کردند. ما به او خیلی بدهکاریم. ما انسان خوب و عجیبی را از دست دادیم. شاید خیلی از ما درکی از این فقر نداریم که آدمی که می‌خواست سرکلاس دانشگاه برود، آنقدر زود یا آنقدر دیرتر از دیگران سر کلاس رود که کسی نبیند که کفش‌های پاره است.

وی افزود: زرویی تا روزی که دستش به دهانش برسد، به مرارت کتاب می‌خرید. یکی از علاقه‎مندی‌هایش کتاب‌های مؤسسه میراث مکتوب بود و ما مجموعه‌ای کامل از این کتاب‌ها را برایش گرفتیم. وی می‌گفت هر زمان که حالش بد می‌شود یک کارتن از آن کتاب‌ها را باز می‌کند و یک کارتن را برای روزی گذاشته که خیلی حالش بد است و من دیگر نمی‌دانم که به کارتن آخر رسید یا نرسید.

حسین‌نژاد با بیان اینکه ابوالفضل زرویی نصرآباد خود را کتاب درمانی می‌کرد، گفت: ما انسان خیلی بزرگی را از دست داده‌ایم. به یاد دارم که اوایل ازدواجم به شدت تحت فشار اقتصادی بودم که بسته‌ای از ابوالفضل زرویی به من رسید. در آن بسته یک چک ۵۰۰ هزار تومان و یک نامه بود که در آن نوشته بود «این پول از حلال‌ترین پول‌هایی است که در زندگی در آورده‌ام و من دوست داشتم تو را در آن شریک و سهیم کنم.»
وی در ادامه به اعتقاد زرویی بر مقبولیت مردمی داشتن طنز اشاره کرد و افزود: در جایی گفته بود که من حاضرم یکی از جوک‌های مردمی مال من باشد و من تمام آنچه را که به عنوان طنز نوشته‌ام در ازای آن بدهم.

حسین‌نژاد با معرفی زرویی به عنوان هنرمندی صاحب سبک، به تذکره‌المقامات (عنوان ستون وی در هفته نامه گل آقا) اشاره کرد و در ادامه خواندن کتاب «غلاغه به خونش نرسید» را که بنیان آن از افسانه‌ها و داستان‌های کهن است برای قصه‌گویی‌های شبانه برای کودکان و نوجوانان به والدین پیشنهاد داد.
 
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها