شنبه ۱۹ فروردین ۱۴۰۲ - ۰۹:۵۹
فلک‌ها را بدرّد آه روزه

مولانا جلال‌الدین بلخی از سرآمدان ادبیات عرفانی ایران زمین در گوشه و کنار مثنوی و غزلیات خود از رمضان و روزه‌داری به عنوان فرصتی برای تزکیه نفس و نزدیکی و تقرب به خداوند یاد کرده است.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، مولانا در سیر تکاملی روحی خود از زاهدی که در بند رعایت ظاهر احکام دین است به تدریج به عارفی وارسته که از ظاهر به باطن و حقیقت فرایض دینی نیز توجه دارد رسیده است و در مثنوی معنوی تاکید کرده:
این دهان ب‍‍ستی دهان‍‍ی باز ش‍‍د
تا خورن‍‍ده لق‍‍مه‌های راز ش‍‍د
لب فروب‍‍ند از طعام و از شراب
سوی خوان آسمانی ک‍‍ن شتاب
گر تو ای‍‍ن ان‍‍بان ز نان خالی کن‍‍ی
پر ز گوهرهای اج‍‍لالی کن‍‍ی
طفل جان از شیر شی‍‍طان باز ک‍‍ن
بعد از آن‍‍ش با مل‍‍ک انباز ک‍‍ن
چ‍‍ند خوردی چرب و شی‍‍ری‍‍ن از طعام
امتحان ک‍‍ن چ‍‍ند روزی در صیام
چ‍‍ند شب‌ها خواب را گ‍‍شت‍‍ی اسی‍‍ر
یک شب‍‍ی بی‍‍دار ش‍‍و دول‍‍ت بگی‍‍ر

این شاعر عارف همچنین در غزلیات خود ضمن اشاره به روزه‌ و ماه رمضان در اشعاری و زمزمه «آمد رمضان و عید با ماست/ قفل آمد و آن کلید با ماست/ بربست دهان و دیده بگشاد/ وان نور که دیده دید با ماست/ آمد رمضان به خدمت دل/ وان کش که دل آفرید با ماست...» یا «ماه رمضان آمد ای یار قمر سیما/ بربند سر سفره بگشای ره بالا/ ای یاوه هر جایی وقتست که بازآیی/ بنگر سوی حلوایی تا کی طلبی حلوا...» در دو غزل یکی با مطلع بربند دهان از نان کامد شکر روزه و دیگری با مطلع مبارک باد آمد ماه روزه، واژه «روزه» را ردیف قرار داده است:
مبارک باد آمد ماه روزه
رهت خوش باد ای همراه روزه
شدم بر بام تا مه را ببینم
که بودم من به جان دلخواه روزه
نظر کردم کلاه از سر بیفتاد
سرم را مست کرد آن شاه روزه
مسلمانان سرم مست است از آن روز
زهی اقبال و بخت و جاه روزه
بجز این ماه ماهی هست پنهان
نهان چون ترک در خرگاه روزه
بدان مه ره برد آن کس که آید
در این مه خوش به خرمنگاه روزه
رخ چون اطلسش گر زرد گردد
بپوشد خلعت از دیباه روزه
دعاها اندر این مه مستجاب است
فلک‌ها را بدرد آه روزه
 
به این گونه مولانا ماه رمضان را فرصتی برای بهره‌گیری انسان متقی و پرهیزگار از عشق الهی برای تمرین بندگی و تحمل رنجی شیرین دانسته است.

نگاه مولانای عارف به رمضان و روزه نگاهی منحصر به فرد و متفاوت از سایر شاعران است و می‌توان گفت هر شاعری به فراخور شخصیت و اندیشه خود به این مفهوم نظر دارد و به عنوان نمونه حافظ با نگاهی رندانه به آن می‌نگرد: 
ساقی بیار باده که ماه صیام رفت
در ده قدح که موسم ناموس و نام رفت
 وقت عزیز رفت بیا تا قضا کنیم
عمری که بی حضور صراحی و جام رفت
 زاهد غرور داشت سلامت نبرد راه
رند از ره نیاز به دارالسلام رفت

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها