عملیات فتحالمبین موفقیتی بزرگ و قدمی در مسیر بیرون راندن دشمن از خاک ایران بود. پیروزی ما در این نبرد بود که به دشمنمان نشان داد در جنگآزمایی با ما چه خطای بزرگی را مرتکب شدهاند.
تحلیل سردار علایی در این کتاب این است که «در مجموع شناخت دقیق یگانهای خودی از مسیرهای رسیدن به خطوط تماس دشمن و آشنایی با زمین منطقه عملیات از نقاط قوت عملیات فتحالمبین است. در حین اجرای طرح مانور عملیات فتحالمبین، این طرح با توجه به واقعیتهای صحنه جنگ دچار تغییراتی شد و فرماندهان قرارگاه کربلا انعطاف لازم را در هدایت عملیات از خود نشان میدادند که در نهایت باعث موفقیت عملیات شد؛ همچنین حمله از جناحهای منطقه مانور موجب شد تا قدرت رزمی قوای ایران در حدود دو و نیم برابر افزایش یابد. قبل از اجرای عملیات تصور بر این نبود که عملیات فتحالمبین ظرف یک هفته تمام میشود و احتمال طولانیتر شدن آن با پاتکهای ارتش عراق میرفت. ولی شکست روحیه نظامیان عراقی موجب شد تا ارتش عراق به فکر حفظ سایر مناطق اشغالی بهویژه در جنوب اهواز و اطراف خرمشهر باشد و از بازپسگیری منطقه فتحالمبین مأیوس شود.»
عملیات فتحالمبین و پیامدهای آن
پیروزی ما در نبرد فتحالمبین چنان کامل و آشکار بود که حتی دستگاه تبلیغات جنگی رژیم بعث نیز کوشش چندانی برای انکار آن نکرد. خود صدام در یکی از جلسات حزب بعث، که تقریباً همه سران این حزب در آن حضور داشتند گفت: «ما برای چنین جنگی اصلاً آماده نبودیم.» معنای حرفش این بود که قدرت نظامی ایران و توان این کشور در دفاع از خودش را درست محاسبه نکردیم و انتظار نداشتیم واکنش ایرانیها به حمله ما، چنین ضدحملات سنگینی باشد. حتی از لاف و ادعاهای روزهای نخست شروع جنگ درباره خوزستان و خلیج فارس عقب نشست و رسماً اعلام کرد هرگز دنبال جنگ نبوده و حتی حاضر است یکروزه، تمام نیروهای باقیماندهاش را از خاک ایران بیرون بکشد، به شرطی که تضمینی برای توقف حملات بعدی ایران وجود داشته باشد و مطمئن شود که نیروهای ایرانی وارد مرزهای عراق نمیشوند و استان العماره را نمیگیرند.
فقط صدام نبود که تغییر رویه میداد. بعد از پیروزی ما در فتحالمبین چند کشور عربی و اروپایی تلاشهای پیدا و پنهانی را در تقویت و تجهیز بیشتر نیروهای عراقی شروع کردند، چه آنکه به نظرشان میرسید با ادامه روند حاکم بر جنگ، شکستهای سختتری در انتظار عراق است و حکومت بعث قطعاً در تنگناهای بدتری گرفتار میشود. بیشتر از همه آمریکاییها ترسیده بودند و اطمینان داشتند که اگر هرچه زودتر کاری برای عراق نکنند، صدام شکست میخورد و احتمالاً حکومتش نیز ساقط میشود. ریچارد مورفی، سفیر وقت آمریکا در عربستان سعودی هم بعد از نبرد فتحالمبین – که یک پیروزی در زنجیره پیروزیهای میدانی ما در آن مقطع از جنگ تحمیلی بود – گفت ایالات متحده مصمم به ختم هرچه سریعتر جنگ است، زیرا با تداوم درگیریها، احتمال پیروزی ایران نیز بیشتر میشود و «خطر» خیزش شیعیان در سراسر خاورمیانه به حمایت از ایران افزایش مییابد.
پس در نخستین گام، اسم دولت عراق را از فهرست دولتهای حامی تروریسم پاک کردند تا مسیر کمکرسانی به صدام و پشتیبانی مالی و نظامی از رژیم بعث عراق را هموار کنند. به نوشته کنت تیمرمن در کتاب «سوداگری مرگ» (ترجمه احمد تدین، انتشارات رسا) کشورهایی که نامشان در این فهرست آمریکایی وجود داشت، مشمول قانون کنترل سیاست خارجی میشدند و دولت ایالات متحده یا اتباع آن نمیتوانستند به راحتی و بیمانع با آنان مبادلات بازرگانی داشته باشند یا به آنان کمک مالی کنند. پس آمریکا به هدف تسهیل پشتیبانی از عراق، برچسب تروریست بودن را از پیشانی رژیم بعث برداشت.
کتابهایی درباره عملیات فتحالمبین
نبرد فتحالمبین در نخستین روزهای سال 1361 به اجرا درآمد و به تعبیری، پیروزی در آن، عیدی آن سال رزمندگان به مردم ایران بود. درباره این عملیات، گفتنی بسیار است. اینکه چگونه طراحی شد، چه مشکلاتی پیش از آن بهوجود آمد و چه موانعی سر راه ما قرار گرفت، چگونه شروع شد و چطور ادامه یافت و به چه شکلی به انتها رسید و کدام فرماندهان در آن حضور داشتند. مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس کتابی با عنوان «عملیات فتحالمبین» منتشر کرده است که اطلاعات اصلی درباره این نبرد را در اختیار خواننده علاقهمند قرار میدهد. اما کتابهای دیگری هم وجود دارند که مطالعه آنها، برای شناخت بهتر این عملیات بسیار مفید است.
از میان این کتابها، میتوان از کتاب «لشکر 9 نفره» کاری از علیرضا پوربزرگ وافی و مرکز اسناد انقلاب اسلامی نام برد که بازخوانی گوشهای از مجاهدتهای شماری از فرماندهان ارتش در روزهای پیش و حین عملیات فتحالمبین است. خاطراتی که در این کتاب مرور میشوند صریح و صادق و صمیمیاند و تصاویری که در ذهن خواننده شکل میدهند بسیار زنده و گیرا، و البته بخشی از آن بسیار حزنانگیز و تلخ. تصاویری از شهرهای جنگزده – شوش و دزفول - و خانههای رها شده و خیابانهایی که زمانی شلوغ بودند و زندگی در آنها جریان داشت اما در سایه شوم تجاوز دشمن خالی و متروک شده بودند. ما در آن نبرد پیروز شدیم و دشمن را عقب راندیم، اما این پیروزی که با مجاهدت و پایمردی نیروهای ما به دست آمد، آن جنایتها و زشتیها را که دشمن مرتکب شد کمرنگ نمیکند. اتفاقا زیبایی حماسه مقاومت ما، در رویارویی با زشتی تجاوز دشمن است که بیشتر و بهتر به چشم میآید.
همچنین در کتاب «از سنندج تا خرمشهر» نیز ناگفتههای بسیاری درباره عملیات فتحالمبین گفته میشود. این کتاب، مرور خاطرات سردار یحیی صفوی است که به کوشش حسین اردستانی (مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس) تدوین شده و بخشی از تاریخ شفاهی دفاع مقدس محسوب میشود. در همین چارچوب، کتاب «در مسیر پیروزی» را هم داریم که بازخوانی خاطرات سردار مرتضی قربانی است و امیر رزاقزاده کار ثبت و ضبط آن را انجام داده است. در این دو کتاب، لابهلای خاطرات دو راوی، نکاتی وجود دارد که احتمالا در هیچ کتاب دیگری دیده نمیشوند و همین امر، اهمیت این دو کتاب را بیشتر میکند.
نظر شما