جمعه ۱۴ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۳:۴۲
مرگ تدریجی مخاطب

فیلم «آه سرد» یکی از فیلم‌های جشنواره چهل‌و‌یکمین جشنواره فیلم فجر است که به نظر می‌رسد مرگ تدریجی مخاطب برای دانستن قصه را در دستور کار خود دارد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)؛ مریم محمدی: «آه سرد» مرگ تدریجی مخاطب برای دانستن قصه
«آه سرد» به کارگردانی ناهید صدیق و تهیه کنندگی سید رضا محقق فیلمی است با ریتمی کند و کسالت آور جایی خوانده بودم فیلمی که نتواند در ده دقیقه اول مخاطب را جذب کند فیلم موفقی نیست. شاید این نسخه برای همه فیلم‌ها پیچیده نشود ولی برای آه سرد که تا نیمه نخست هیچ خطی از قصه برای مخاطب تعریف نکرده و او را در سردرگمی نگه داشته است، درست به نظر می‌رسد. فیلم با داستانی قابل حدس و نه چندان جذاب قصد دارد رابطه سرد یک پدر و پسر را به تصویر بکشد اما به واقع چه لزومی به صرف هزینه‌ای سنگین و انتخاب قالب سینمایی برای یک چنین داستانی است. این روایت در قالب فیلم کوتاه هم قابل ساخت بود.
کار کارگردان اما بیشتر در قالب بازیگیری از بازیگران فیلمش به چشم می‌آید. او با بستن قاب‌های مناسب و با استفاده از فضای سرد و برفی توانسته رابطه سرد پدر و پسر را به تصویر بکشد.
آنچه بیش از همه ناراحت کننده است این است که «آه سرد» نمی‌تواند مخاطب را راضی از سینما بیرون بفرستد و آه از نهاد مخاطب برمی‌خیزد.
 فیلمبرداری در فضای زمستان و برفی یکی از مشکل ترین کارهاست که فیلمبردار این فیلم به خوبی توانست از عهده آن برآید صداها و صداگذاری فیلم با دقت انجام شده است آنچه بیش از هر چیز مخاطب این فیلم را ناراحت می‌کند تأمل در تعریف قصه است قصه‌ای که در دقیقه ۴۰ فیلم آغاز می‌شود. شاید بهتر بود برای این که داستان و روایت آن طولانی کسالت‌آور و خفقان آور نباشد از داستانک‌های بیشتری از این در این فیلم استفاده می‌شد تا روایت روان‌تر و به سرعت بیشتری پیش برود. کارگردان گاهی با استفاده از قاب‌های هوشمندانه مانند جایی که پسر علت اختلاف با پدر را در ماشین می‌گوید و ما با یک حرکت دوربین متوجه می‌شویم پدر در ماشین حضور ندارد و او در واقع مخاطبی ندارد سواد خود را در کارگردانی و انتخاب قاب‌های درست و شناخت از میزانسن به مخاطب نشان می‌دهد. نابلدی نویسنده و کارگردان در روایت قصه و پرداخت مناسب آن چیزی است که شاید از بی‌تجربگی ناهید عزیزی صدیق سرچشمه بگیرد. آنچه یک فیلم اولی را از یک فیلمساز کارکشته متمایز می‌کند همین تجاربی است که کم‌کم به دست می‌آید. نرگس آبیار نیز در «اشیا در آینه از آنچه که می‌بینیم به ما نزدیک ترند» بی‌تجربه محسوب می‌شد یک فیلم اولی که سال‌های بعد بافیلم‌های بعدی نشان داد تجربه تاثیر شگرفی در کار کارگردان می‌گذارد. امید که ناهید عزیزی صدیق در فیلم‌های بعدی با استعدادی که در قاب بندی، دکوپاژ و میزانسن درست دارد؛ بتواند در روایت نیز پیشرفت کرده و فیلم های بهتری برای سینمای ایران بسازد.
 «آه سرد» فیلمی است که در صحنه‌هایی ما را به یاد فیلم جاده اثر شریف گورن و یولماز گونی فیلمساز معروف ترک می اندازد. صحنه‌هایی که مرد زن را کتک می‌زند یا او را رها می‌کند تا در برف بماند. صحنه‌هایی که کاملاً در برف و در روز فیلمبرداری شده است. به نظر می‌رسد اگر صحنه پیدا شدن پدر توسط پسر در فیلم «آه سرد» در روز اتفاق می‌افتاد فیلم آه سرد فیلم بهتری می‌شد چرا که برای مخاطب باورپذیرتر می‌شد. اینکه پدر با آنکه لخت است اما در فاصله بین روز تا شب یخ نزده است جای سوال دارد. پایانی که باز گذاشته شده تا مخاطب را به چالش بکشد اما اگر یقینا فیلمساز پایان خوش برایش می‌گذاشت مخاطب راضی تر از سالن سینما بیرون می‌رفت.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها