«زندانی کازابلانکا» قصه عشق زنی انگلستانی است که به جرمی نکرده محکوم میشود. مادام لیدیا در دو راهی پذیرش یا نپذیرفتن مجازاتش ظاهرا دست به انتخاب اشتباهی میزند و مجازات را میپذیرد؛ اما لیدیا آرام است؛ چرا که انتخابش نوعی از انسانیت و فداکاری را در خود دارد.
این رمان در مسیر روایی خود از طرفی مخاطب را درگیر تصمیمهای شخصیتها و از طرف دیگر مفاهیم انسانی متضادی مانند انتقام و فداکاری میکند.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
«حکایتی را که میشنوید در ردیف وقایع عادی نیست….البته اگر حکایات مطابق قاعده و ترتیب معینی بودند. همه آنها یکنواخت و مبتذل میشدند. زندگی حقیقی منطق نمیفهمد …..شما حق دارید از دیدن زنی مثل من در این محله آلوده و بدنام تعجب کنید. اما حضور من در اینجا نتیجه یک هوس نیست: نتیجه و انتهای یک سلسله وقایع عجیب است که باید آنها را برای شما حکایت کنم...»
انتشارات امیرکبیر چاپ ششم رمان زندانی کازابلانکا را در ۱۷۰صفحه و بهای ۷۰ هزارتومان عرضه کرده است.
نظر شما