در نشست نقد و بررسی کتاب «صباح» مطرح شد:
ردپای نامهای بزرگ در خاطرات یک زن از جنگ قابل توجه است/ تأکید بر قهرمانهای زن ایرانی
فاطمه دوستکامی گفت: شهید ابوالمهدی المهندس کتاب را بهعنوان یک هدیه فرهنگی برای عقد، تقدیم به دخترش، کوثر کرده و یک یادداشت مفصل هم برای او نوشته بود. شهید در یادداشت از دخترش خواسته بود که کتاب را بخواند و این زن صابره و مجاهده را الگوی زندگی خودش قرار بدهد.
فاطمه دوستکامی اصلیترین انگیزه خود از خلق اثر را، یکی اهمیت ضبط و ثبت خاطرات و روایات دفاع مقدس و دیگری شخصیت خانم وطنخواه دانست و عنوان کرد: متأسفانه در سالهای ابتدایی انقلاب اسلامی بهخاطر جریانهایی که کشور درگیر آن بود و جهاد سازندگی خیلی فرصت شناخت و پردازش نسبت به این موضوع نبود اما خوشبختانه چند سالی هست که بحث جریان دفاع مقدس و پرداختن به زیباییها و اتفاقهایی که در آن سالها افتاده، مورد توجه قرار گرفته است. چرا که ضبط و ثبت خاطرات دفاع مقدس بهعنوان تاریخ پر افتخار این سرزمین خصوصا بعد از انقلاب اسلامی اتفاق ارزشمندی است که با گذشت سالها بیشتر به اِلِمانهای مهم و تاثیرگذار این وقایع بتوانیم پی ببریم.
وی اضافه کرد: شاید بهترین خاطرات دوران نوجوانی من، به لحظاتی گره خورد که با آثار منتشر شده در این حوزه آشنا و مأنوس شدم. همانطور که در مقدمه نوشتم، در کتاب «دا» با شخصیت خانم وطنخواه آشنا شدم و حضور او در موقعیتهای حساس، تعیینکننده و جسارت و شجاعتشان، این شخصیت را برای من جذاب کرد. بهطوری که جویا شدم و دیدم که حدود 60 بار اسم ایشان در کتاب «دا» برده شده است. در نهایت با تلاشهای خانم سیده اعظم حسینی، وطنخواه حاضر به مصاحبه شد و من با وجود اینکه در آن زمان مشغول کار دیگری بودم، اما به دلیل علاقه شخصیام کار را با وطنخواه آغاز کردم.
نویسنده در مورد شخصیت اصلی و قهرمان بودن وطنخواه در این اثر اظهار کرد: چون راوی وطنخواه است و از قاب نگاه او جریان روایت شده، میشود گفت که شخصیت اصلی و قهرمان این روایات خانم وطنخواه هست. آن هم در یک فریمی از خرمشهر بزرگ قبل و بعد از اشغال. هرچند که او با وجود سن کم (19 سال) یک شخصیت متین و مستندی نسبت به اتفاقات خرمشهر است؛ یعنی خیلی از عزیزانی که همرزم او و امدادگر بودند، وطنخواه را یک منبعی میدانند برای چک کردن مسایل مهمی که در جنگ اتفاق افتاده است.
دوستکامی درباره شجاعت راوی گفت: سالهای زیادی زمان برد تا من قانع بشوم که چرا وطنخواه در آن برهه از جنگ در خط مقدم بود؟ مدام به او میگفتم که شما آنجا که در تیررس دشمن هست، چه کار میکردید؟ این سؤال شاید به این خاطر بود که من در آن لحظه حضور نداشتم و موقعیت و فضا را درک نکردم و او تلاش میکرد که برای علت حضورش، توضیحات و توصیفاتی به من بدهد و مثالهایی بزند.
او چندین عامل را برای دیر نوشته شدن روایت وطنخواه دخیل دانست و بیان کرد: اولا بعد از جنگ وطنخواه جزو جنگزدهها بود، شناسنامه و حتی عکسی از کودکی و ... نداشت. دیگر اینکه تا سالها درگیر مشکلات عدیدهای چون بیماری پدر، کمبود درآمد و ... بود. علت دیگر اینکه از طرف کسانی که باید به این خانوادهها توجه میکردند، مورد بیمهری قرار گرفت که موجب تکدر خاطرش شد. همچنین موجی که به بحث روایت روایها میپرداخت، موج طولانی و مدتداری نبود و از مهمترین علت تمایل نداشتن وطنخواه به مصاحبه بود تا اینکه در سال 88 او اظهار داشت که اتفاقاتی را میبینند که منجر به برعکس جلوه دادن روایات شده و به قول حضرت آقا دارد جای جلاد و شهید عوض میشود، پس سکوت را جایز ندانست.
نویسنده درباره مشکلات و دشواریهای کار کتاب عنوان کرد: من بهلحاظ زمانی تحت فشار نبودم و نوشتن اثر 10 سال طول کشید. متأسفانه در دیدگاه اکثر ناشران ساعات طولانی مصاحبهها معنایی ندارد و ضدارزش محسوب میشود. بهطوری که در برخی از جاها به من خرده میگرفتند. در صورتی که انجام مصاحبههای طولانی اولا انسی بین نویسنده و راوی ایجاد میکند و دوما شیوه پرسش نویسنده برای راوی و ادبیاتش برای نویسنده جا میافتد.
دوستکامی در خاتمه سخنانش به توجه شهید ابومهدی المهندس به کتاب «صباح» اشاره کرد و گفت: با شهادت شهید سلیمانی دچار خسران شدیدی شدم. صبح روز بعد از شهادت، همراه با سید اعظم حسینی، به منزل شهید ابومهدی المهندس رفتیم. من بهعنوان هدیه، کتاب «صباح» را بردم. بهمحض ورود دیدم که دختر کوچک شهید، کوثر، کت شهید را پوشیدند و کتاب «صباح» به دست در گوشه پذیرایی خوابیدند. خواهر بزرگتر، او را بیدار کرد و گفت تا صبح کتاب را بغل کردی و اشک ریختی، حالا بلند شو که بابا برات مهمون فرستاده. (خانواده نمیدانستند که من نویسنده کتاب هستم.) جالب بود که در نمایشگاه کتاب خود شهید کتاب را تهیه کرده تا نیمه خوانده بود و کتاب را بهعنوان یک هدیه فرهنگی برای عقد، تقدیم دخترش کوثر کرده بود و یک یادداشت مفصل هم برای او نوشته بود. شهید در یادداشت از دخترشان خواسته بود که کتاب را بخواند و این زن صابره و مجاهده را الگوی زندگی خودت قرار بدهد.
«صباح»؛ تصویر خوبی از زن ایرانی ارائه میدهد
قاسمیپور در ادامه این نشست با بیان اینکه «صباح» بهسراغ نقشآفرینی یک دختر جوان غیرنظامی رفت است، بیان کرد: یکی از ویژگیهای خوب کتاب پرداختن به نقشآفرینی افرادی است که در حوزه دفاع مقدس در معیارهای جهانی به آنها میگویند غیرنظامی. در استانداردهای نظامی جهان یک زن جوان غیرنظامی هیچ مسئولیتی در جنگ ندارد. اثر از آن لحاظ که بهسمت نقشآفرینی دختر جوان غیرنظامی رفته، کار ارزندهای است.
وی افزود: دومین ویژگی اثر، صداقت راوی است که به نقشآفرینان و همراهان همسن خودش پرداخته است. ویژگی دیگر اینکه ما به کرات و به وفور در متن آدمهایی را میبینیم که آنها در واقع ستارههای آسمان گمنامی و شهادتطلبی و ایثارگری ما هستند و بسیاری از مردها و زنانی که به شهادت رسیدند، در این کتاب هستند و با راوی رابطه دارند از جمله؛ شهید جهانآرا، شهید سیدمجتبی هاشمی، و ... که ما آنها را خوب نشناختیم و کتاب باب آشنایی با این بزرگواران را برای ما فراهم کرده است. امتیاز دیگر کار فراوانی خاطرات، برشها و فرازهایی است که این ارزش مستقل را دارند که در فرآوردههای ادبی و هنری مثل سینما و تلویزیون و حتی رمان مورد استفاده قرار بگیرند.
این منتقد با بیان اینکه یک اثر میتواند تصویر خوبی از زن ایرانی را به مخاطب ارائه بدهد، گفت: ما متأسفانه در سالهای آغازین و نسلی که نهضت انقلاب اسلامی را در سال 57 به نتیجه رساند، به فاصله کوتاهی بعد از آن در دفاع مقدس نقشآفرین شدند، لذا در انتقال تجربیات فرهنگی چندان قوی عمل نکردیم. در جنگ پشتیبانی عمدتا بر دوش بانوان بود. اعم از مادران و همسرانی که فرزندان و شوهران خود را راهی جبهه کردند و آنهایی که در حوزه جهادگری و پشتیبانیهای مختلف امدادرسانی و پرستاری کردند و.... اینها دقیق روایت نشده و تجربیات بین نسلی هم در انتقال نسل به نسل کمرنگ شد. تکنولوژی امروز باعث شد که نقل سینه به سینه اتفاق نیفتد. حال با گذشت چند نسل طبیعتا کتاب میتواند مؤثر و شناسا باشد.
قاسمیپور با اشاره به تربیت خانوادگی راوی بیان کرد: ویژگی خاصی در وجود وطنخواه بهعنوان قهرمان اصلی داستان وجود داشت که میتوانست صحنههای جنگ را درک و لمس کند. این امر ریشه در نوع تربیت خانوادگی او دارد به ویژه دوره کودکی و نوجوانی راوی که بخش قابل توجهی و او سیر آفاق و انفسی خوبی داشته است چرا که علاوه بر تجربه زندگی در اقصی نقاط کشور فضای مطالعاتی و کارهای جمعی در برهه انقلاب داشتند.
این پژوهشگر حوزه مقاومت درباره پیشنهاد مدیریتی در تولید آثار حوزه پایداری، «صباح» را در ذات خود کاری گروهی معرفی کرد و گفت: اگر هر سازمان و ناشری بخواهد به این عرصه ورود کند باید دنبال ساختن یک کار گروه قوی و تخصصی باشد.
وی افزود: یک محقق تنها نمیتواند به همه ابعاد وقوف پیدا کند. پس پیشنهادم تربیت افراد متخصص برای این کار است. کار موسمی نیست بلکه بلند مدت هست. به تعبیر مقام معظم رهبری ما باید خودمان را برای یک کار 50 ساله آماده کنیم. در این مدت فرد پژوهشگر باید به صورت تیمی و مشاورهای در طیفهای مختلف نظامی، جغرافیایی و ... پشتیبانی بشود.
قاسمیپور درباره پر مخاطب شدن کتاب بیان کرد: یکی از مراحل جدی شکوفایی و تولد بهینه و درست یک کتاب، مرحله بعد از انتشار است که تا حدود زیادی از دست نویسنده خارج و این امر مربوط به کارفرما و ناشر کتاب است. متأسفانه ما در ایران همه جوش و خروشمان تا زمان رونمایی کتاب است و بعدش تلاشی از سوی نهادها برای شناساندن اثر به مخاطب صورت نمیگیرد.
وی افزود: از بدشانسیهای کتاب همراه بودن آن با چند اثر دیگر در روز رونمایی در حوزه هنری بود که سبب شد کتاب آن طور که باید، دیده نشود و مهمتر از آن نبود نمایشگاه کتاب در سالهای کرونا بود که عامل دیگری برای دیده نشدن کتاب بود.
در پایان قاسمیپور اضافه کرد: پیشنهادم این است روی کتاب دوباره یک ویرایش صورت بگیرد و سبک و سیاق پژوهش آن تقویت بشود.
نظر شما