مستند «سهنهزارم» به جنایات داعش در سرزمین ایزدیها میپردازد. جنایاتی که پیش از این در کتابی با نام «آخرین دختر» منتشر شده است.
حاصل این جنایتها اکنون زنانی افسرده با ۷۰۰۰ کودک حرامزاده است که در جامعه ایزدی ها جایی ندارند. زنانی که نمیتوانند کودکان بیگناه خود را رها کنند. کودکانی که نه شناسنامهای دارند و نه جایگاهی در میان جامعه، برای آنان حتی گاهی غذایی برای خوردن هم یافت نمیشود.
به واسطه این کودکان مادرانشان هم از جامعه ایزدیان طرد شدهاند و زندگی برآنان سخت میگذرد. کارگردان با روایتی ساده و به کارگیری مصاحبه با این زنان و مادران توانسته شرح بلاها و بدبختیهای این زنان را به تصویر بکشد.
کارگردان با هوشمندی از دوربین روی دست استفاده میکند. استفاده از دوربین روی دست در صحنههای غیر از مصاحبه و دنبال کردن شخصیتها با آن، نه تنها ضربهای به فیلم وارد نکرده است بلکه فیلم را به لحاظ واقع گرایی و همذات پنداری پلهای ترقی داده است.
بهروز نورانیپور با روایتی ساده و دلنشین و البته غم انگیز که از حرفهای مصاحبه شوندگان حاصل میشود واقعگرایی را به اوج میرساند. او نه تنها سیاهنمایی نمیکند بلکه سعی میکند با نشان دادن صحنههایی از رفتار مادر با کودکانش و گه گاه خندههایی تلخ، بر لب آنها به واقعیت لحظه به لحظه نزدیکتر شود.
تعاریف به ظاهر ساده زنان از زندگیای که در دوران اسارت در خانههای داعش داشتهاند آنچنان تکان دهنده است که هیچ بازسازی یا آرشیوی احتیاج ندارد. تصاویر ساده و زیبا ، تدوینی خوش ریتم و کارگردانیای حساب شده از «سه نهزارم» فیلمی متفاوت، تأثیرگذار و جذاب ساخته است که با وجود زمان نسبتا بلندش، لحظهای بیننده را رها نمیکند.
«سه نهزارم» از زنانی میگوید که مجبورند کولبری کنند تا نانی برای خوردن داشته باشند، زنانی که بالاجبار تهدید شدهاند تا از جامعه ایزدیان فاصله بگیرند. زنانی که هیچکس به بیگناهیشان معترف نیست. کودکانی که هیچکس آیندهای درخشان برایشان پیشبینی نمیکند. فیلم به خودی خود موضوعی دردناک و اسف بار دارد و کارگردان نخواسته با تحمیل هیچ تکنیکی فیلم را پیچیدهتر یا سیاه تر کند. او در عین سادگی و روانی داستان این زنان و کودکانشان را روایت میکند.
فیلم به زبان مردم ایزدی است و چیزی میان کردی و عربی در دیالوگهایشان شنیده میشود برای همین برای کسانی که حوصله زیرنویس خواندن ندارند فیلم نمیتواند چیز زیادی داشته باشد چون بیشتر روایت از طریق دیالوگ شخصیتها و حرفهایشان به بیننده منتقل میشود.
فیلم سندی از جنایات داعش درباره زنان ایزدی در منطقه سنجار است. در زمینه جنایات داعش در سرزمین ایزدیها کتابی با نام «آخرین دختر» منتشر شده است.
این کتاب روایت زندگی نادیا مراد دخترجوانی است که به نکاح یک داعشی درمیآید. او در منزل داعشی هر روز مورد تجاوز قرار میگیرد و وقتی قصد دارد فرار کند گیر میافتد و برای تنبیه مورد تجاوز گروهی داعشیان قرار میگیرد. نادیا مراد پس از منتشر شدن کتابش به اروپا میرود و در تلاش است تا زندگی بهتری برای خود و خانواده اش درست کند. کاری که شخصیت اصلی فیلم هم دوست دارد انجام دهد و دیگر به سرزمین مادریاش که برای او سرشار از غم و رنج بوده برنگردد.
نظر شما