حسن هدایت در گفتوگو با ایبنا:
«درویشخان» بهانهای برای پرداختن به سایر موسیقیدانهای معاصر است/ مردم رمان زرد میخوانند نه تاریخی
حسن هدایت، نویسنده کتاب «درویشخان» شامل روایتی از زندگی استاد موسیقی، غلامحسین درویشخان تاکید کرد که در این اثر تلاش کرده به بهانه روایت زندگی شخصیت اصلی، خواننده را با سایر موسیقیدانان همعصر این شخصیت از جمله حسینقلی فراهانی آشنا کند.
چه شد که تصمیم گرفتید، درباره درویشخان رمانی بنویسید؟
هر شخصی که صاحب تاثیر سیاسی، هنری یا اجتماعی در تاریخ کشورمان باشد حس کنجکاوی درباره زندگی و شخصیت وی وجود دارد و میتوان موضوع نگارش یک رمان شود. درویشخان در طول زندگی خود توانسته تاثیر زیادی بر موسیقی سنتی کشورمان بگذارد و نیز زندگی جذاب و پرحادثهای داشته است. مرگ وی در سال 1305، اتفاقی تراژیک بوده چراکه درویشخان نخستین کسی بود که در تهران بر اثر حادثه تصادف اتومبیل درگذشت. در میان شخصیتهای تاریخ معاصر به چهار نفر علاقه خاص داشتهام؛ یکی درویشخان که درباره وی این رمان را خلق کردم و دیگران نیز یکی میرزاده عشقی است که دربارهاش فیلم ساختهام، بعدی رکنالدین مختاری، خشنترین رییس پلیس ایران و درعین حال یک موسیقیدان ماهر بوده و دیگری نیز صادق هدایت است که درباره وی نیز فیلم مستند داستانیای خلق کردهام. میان این چهار نفر، شخصیت درویشخان جذابیت بیشتری داشته و به همین دلیل اهتمام ویژهای بر نگارش رمان درباره وی انجام دادم.
از عنصر تخیل تا چه میزان در این اثر استفاده کردهاید؟
«درویشخان» رمان تاریخی نیست ولی بر اساس و در بستر تاریخ نوشته شده است. به عبارت دیگر در بیان کلیات، به تاریخ وفادار است و در جزئیات روایت شکل داستان به خود گرفته است. از تخیل حدود 20 درصد در این رمان استفاده شده و در مجموع بیشتر تلاش داشتهام که بستر تاریخی را روایت کنم؛ البته گاهی در بیان جزئیات داستانی، تخیل چیره شده است.
نگارش این اثر در چه مدت و با بهرهگیری از چه منابعی انجام شد؟
در نگارش این کتاب که از آغاز تحقیق تا سرانجام نگارش دو سال برایش زمان صرف شده از منابع جسته و گریخته استفاده کردم که شامل اخبار پراکنده یا خاطرات دیگران بوده است. از جمله منابع کتاب «در تاریخ موسیقی ایران» روحالله خالقی بوده که در آن شرح مفصلی درباره درویشخان آمده است.
نوشتن رمان تاریخی نیازمند لحاظ کردن چه ظرافتهایی است؟
در نگارش رمان تاریخی باید بستر تاریخ حفظ شود و در عین حال نویسنده در بیان جزئیات حوادث بتواند جنبه داستاننویسی و تخیل آزاد را داشته باشد بدون اینکه دچار خطای تاریخی شود؛ البته گاهی با رمانهای فانتزی مواجه هستیم که در آنها نویسنده به دستکاریهایی در تاریخ دست میزند. «درویشخان» یک رمان بر اساس تاریخ واقعی است که در روایت داستانی آن، توصیفها با واقعیت آغشته شده و سایه روشنی از زندگی درویش خان در آن به تصویر کشیده شده است.
درباره ارتباط و همکاری بهار و درویشخان صحبت کنید.
هنر پل ارتباطی درویشخان و بهار بود و همکاری آنها در دایره تصنیف و شعر خلاصه میشد. بهار برخلاف درویشخان شخصیتی (تا اندازهای) سیاسی داشت و دوست میرزاده و سیاستمدار بود که با جناح اقلیت مجلس نیز ارتباط داشت.
آیا قصد دارید یک فیلم اقتباسی بر اساس کتاب «درویشخان» بسازید؟
تاکنون بارها افراد مختلفی تاکید کردهاند که میتوان یک فیلم سینمای خانگی بر اساس «درویشخان» ساخت و من نیز در زمان نگارش این اثر به گونهای تصویرسازی کردهام که قابلیت فیلم شدن را داشته باشد. در عین حال هنوز پیشنهاد جدی در این باره نداشتهام. درویشخان شخصیت خاص و جذابی دارد و این رمان را میتوان نخستین تجربه نگارش داستان بلند (رمان) ایرانی درباره یک شخصیت موسیقیدان ایرانی دانست. سعی کردم به بهانه این کتاب موسیقیدانهای دیگر بهویژه آقا حسینقلی فراهانی را نیز به اجمال معرفی کنم که به دیگران موسیقی میآموخت. نوشتن رمان درباره یک شخصیت خاص مستلزم دراختیار بودن مواد خام است. درویشخان در 50 سال سن خود چهار یا پنج پادشاه را دیده و حوادثی چون ترور ناصرالدین شاه، مشروطه و کودتای رضاشاه را شاهد بوده است. درباره مرگش نیز این روایت صحیح وجود دارد که نخستین قربانی تصادف اتومبیل در تهران بوده است. این سایه روشنها میتواند مواد خام لازم برای خلق رمان باشد.
کتاب شما در سال 98 چاپ شد و در همان سال به چاپ چهارم رسید؛ چرا دیگر تجدید چاپ نشد و استقبال از آن به پایان رسید؟
در شرایط امروز که با بحران کتابخوانی مواجه هستیم، بیشتر بازار کتاب متعلق به کتابهای ساده و به اصطلاح رمانهای زرد است و کمتر از آثاری چون «درویشخان» که تاریخی است و ساده نوشته نشده استقبال میکنند. خوشبختانه در همین شرایط نیز که آثار ادبی و تاریخی عمیق، شمارگان کمی دارند، همین که یک رمان تاریخی توانسته به چاپ چهارم برسد، برای من موفقیت است. در ایران نسبت به بسیاری از کشورهای دیگر در معرفی مشاهیر کوتاهی میشود. به عنوان نمونه در گرجستان یک کتابخانه مجهز و بزرگ به نام شوتا روستاولی، شاعر گرجی که منظومه «شهسوار پلنگینهپوش» را نوشته وجود دارد که کپی دست پنجم شاهنامه است ولی گرجیها با شاهنامه آشنایی ندارند. به نظرم در چنین شرایطی باید چهرههای ادبی و هنری کهن و ملی ما با ساخت فیلمها و نگارش رمانهای تاریخی در کشور ما و سایر مناطق جهان معرفی شوند.
نظر شما