خواننده با مطالعه مقالات، یادداشتها و گفتوگوهای این کتاب که به زودی در جلدهای بعدی نیز با موضوعات مشخصی ادامه خواهند یافت میتواند در جهان پیچیده امروز راه خود را بیشتر و بهتر بیابد.
فرایند انتشار مقالات و یادداشتهای پراکنده بر اساس موضوعی خاص و در قالب کتاب پس از طبقهبندی و بازنگری، یکی از مهمترین فرایندهایی است که سبب میشود خواننده علاقهمند بتواند موضوعی ویژه را از زوایای مختلف و به روایت و رویکردی خاص بخواند و نسبت به آن موضوع اشرافی نسبی به دست بیاورد سپس در صورت تمایل مطالعه خود را با کتابها و منابع عمیقتر ادامه دهد.
در گذشته این کار به صورت گستردهتر در بازار نشر کشور انجام میشد و فرایندی به شدت مفیدتر بود از ترجمه انبوهی از تالیفها و بهویژه ترجمههای بیهوده و اغلب بیارزشی که امروز روانه بازار میشود. افزون بر این، در کشورهای اروپایی و ایالات متحده نیز از قرن نوزدهم این کار به صورت سیستماتیک انجام میشود.
این کتاب کوشیده است با پرداختن به موضوعهایی که هر کدام بخشی از جهان رسانهای متأخر و رایانهای را نشان میدهند در این راه گام بردارد. خواننده با مطالعه این مقالات، یادداشتها و گفتوگوها که به زودی در جلدهای بعدی نیز با موضوعات مشخصی ادامه خواهند یافت میتواند در جهان پیچیده امروز راه خود را بیشتر و بهتر بیابد.
بخشی از مطالب این کتاب به طور مستقیم به رسانهها و فناوریهای اطلاعاتی اختصاص دارد. نظیر اینترنت و پیامهای کوتاه و برخی دیگر به صورتی پایهای تر روابط میان حوزه دانش و دانشگاه را با رسانهها مورد بحث قرار داده است. جدلی که سالهای سال است در ایران ادامه دارد یعنی پاسخ به این پرسش که آیا افراد دانشگاهی و متخصص باید در رسانهها حضور داشته باشند یا خیر، و اگر آری، چرا و چگونه سوای چالشهایی که در این زمینه از لحاظ فناوری وجود دارد و لزوم به روز بودن با تغییرات حیرتآوری که هر روز در جهان رسانهها شاهدش هستیم موضوع به مباحث درونی میدان دانشگاهی نیز مرتبط است. گروهی از دانشگاهیان نه تنها اعتقادی به کار با مطبوعات یا حتی حضور به هر شکلی در آنها ندارند بلکه آن را به گونهای به دور از شأن خود میدانند و هر کاری میکنند که بهخصوص استادان جوان را از ورود به این راه منصرف کنند.
این در حالی است که نگارنده این کتاب با پیشینه دانشگاهی بیست و پنج ساله خود نه فقط شاهد تجربه این واقعیت بوده است که رسالت دانشگاهیان در این زمینه بسیار بالا است، بلکه به مثابه یک پیرو مکتب جامعه شناسی دورکیمی معتقد به دخالت اهالی علوم اجتماعی در جامعه است.
امیل دورکیم، جامعه شناس فرانسوی همواره میگفت اگر علوم اجتماعی در روابط و کنشهای جامعه دخالت نکنند و برای بهبود آنها تلاشی به خرج ندهند که آنها را بهبود دهند هیچ سودی در حفظ و تداوم این دانش نیست. این امر در جهان امروز بیش از هر زمانی به اثبات رسیده است از این رو فراوانی استدلالهای کسانی که در دانشگاه نیز معتقدند که کار تخصصی دانشگاهی نه تنها تضادی با کار رسانهای ندارد بلکه این دو مکمل یکدیگر هستند هر روز افزایش مییابد و مقاومت صنفی در برابر رسانهای شدن دانش کاهش مییابد و دانشگاهیان بیشتری تلاش میکنند که اهمیت و سودمندی علوم خود را برای جامعه به صورت مستقیم با مردم در میان بگذارند.
ناصر فکوهی در مقدمه کتاب آورده است: «اگر رسانهها رشد نمیکردند و به خصوص و همگام با رشد صنعت و فناوری خود را در قالبهایی جدید از رادیو و تلویزیون تا شبکههای اینترنتی گسترش نمیدادند ما هرگز نمیتوانستیم انتظار داشته باشیم که امروز چیزی به نام حقوق بشر و مبارزه برای آزادیهای بیان و اندیشههای انسانی و بسیاری از مبارزات دیگر نظیر تلاش برای بهبود محیط زیست مبارزه با فشار بر اقلیتها و سعی بر از میان بردن مصیبتهایی چون جنگها و بلایای طبیعی و دفاع از دیگر موجودات زمین نظیر جانوران و غیره امروزه اصولا وجود خارجی داشته باشند.»
«از این رو تصمیم گرفتم که مجموعهای از مقالات و یادداشتهایی را که در طول بیست سال گذشته به موضوع رسانهها و ارتباط آن با فرهنگ نوشتهام در قالب چندین جلد کتاب به انتشار برسانم آغاز کار با این مجلد است و خواستم به نوعی رسانه بپردازم که با توجه به ترکیب جمعیتی کشور ما بیشترین نفوذ را میان جوانان دارد. در حقیقت، برخلاف نسلهای گذشته که تمایل زیادی به مطبوعات کاغذی داشتند در این نسل علاقه به رسانههای الکترونیکی بسیار بیشتر است. از این رو در مجلد پیش رو به این رسانهها میپردازم و همچون کارهای دیگر نگارنده، افزون بر دیدگاه اجتماعی و فرهنگی که به موضوع میپردازد، نقطه تمرکز بر آسیب شناسی این رسانهها و مسائل آنها قرار دارد.»
نظر شما