چهارشنبه ۱۸ آبان ۱۴۰۱ - ۰۸:۳۱
چالش‌های مدیریت شهری در ایران/ وابستگی شهر به منابع دولتی

کتاب «اصول و مبانی مدیریت بر جامعه شهری» با تکیه بر تعاریف جهانی شهر و مدیریت شهری، چالش‌های مهمی را در حوزه مدیریت شهری ایران مطرح می‌کند که شاید مهم‌ترینشان اختلافیست که میان مردم و شهر وجود دارد و وابستگی مدیریت شهری به منابع دولتی و تصمیماتی که بدون مشارکت حداکثری صورت می‌گیرد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، شاید یکی از مشکلات معمول جامعه شهری و حتی شهرهای چندفرهنگی، بی‌خبری شهروندان از آنچه در شهر می‌گذرد است. اتاق‌های ایزوله مدیران شهری و تصمیمات ناگهانی و حتی شبانه حول مهم‌ترین مسائل شهر. در بهترین حالت اگر تصمیمات درستی اتخاذ شود هم، مردم از بی‌اطلاعی رنج می‌برند و شاید از سر آگاه نبودنشان حتی تصمیمات درست را غلط بیانگارند و در نتیجه فاصله‌شان با شهر بیشتر شود؛ تا جایی که دیگر آنجا را شهر خودشان ندانند. در چنین شرایطی نمی‌توان انتظار مشارکت مردمی داشت.
 
آنچه در کتاب «اصول و مبانی مدیریت بر جامعه شهری» بیان می‌شود نیز حول محور وظایف و مسئولیت‌هایی است که بر گردن مدیران شهری و برنامه‌ریزان بوده. نویسنده کتاب بر این نظر است که حوزه جامعه شهری بدون استفاده از تجارب دیگران در زمینه‌های نظری و عملی به موفقیت کامل دست نخواهد یافت. از همین جا هم می‌توان دریافت اهمیت ورود و حضور پایدار مردم و ارائه نظراتشان در حوزه تصمیمات شهری یک ضرورت است.
 
کتاب اشاره می‌کند که تقریبا در همه کشورهای جهان، بیشترین نقش را در مدیریت امور شهر، شهرداری‌ها بازی می‌کنند. این سازمان‌ها در ایران، از جایگاه اصلی خود که برنامه‌ریزی و مدیریت امور شهری است، دور مانده‌اند و به سازمان‌هایی با نیروی انسانی ناکارآمد و خدمات نه‌چندان با کیفیت، به ویژه در شهرهای متوسط و کوچک تبدیل شده‌اند.
 
در بخشی از کتاب آمده است: «منظور از الگوی مدیریت شهری، نوع آن از نظر تمرکز اختیارات و وظایف و تصمیم‌گیری در امور شهر است که بر اساس میزان تمرکز یا تفرق وظایف و اختیارات و یا حداقل تصمیم‌گیری و فرماندهی در یک یا چند سازمان به ترتیب الگوهای مدیریت شهری یکپارچه و متفرق شکل‌ می‌گیرند. بر این اساس مطابق با میزان هماهنگی و یکپارچگی در عملکردها و وظایف، مدیریت الگوهای متفاوت مذکور شکل می‌گیرد.»
 
کتاب به سیستم شهر در اروپا نیز اشاره می‌کند و آن را درونگرا می‌داند. با این معنا که عناصر سیستم به‌صورت متقابل با سایر عناصر در ارتباط و تبادل هستند. در این سیستم حاکمیت و اختیار سیستم ناشی از مردم است و مشروعیت خود را از مردم کسب می‌کند. منابع مالی نیز به‌صورت مالیات و عوارض و یا سرمایه‌گذاری در خدمات و طرح‌های شهری تامین می‌گردد. همین هم موجب شده نوعی سازش دینامیک و پویا به وجود بیاید که در نتیجه، منجر به مشارکت و دلسوزی مردم نسبت به شهر و سرنوشت آن شده است.
 
اما در ایران، بسیاری از سیستم‌های شهری وابسته به اراده دولت است. اختیارات مدیریت شهر ناشی از اختیارات حکومت استبدادی و تمرکزگراست. هیچ تصمیمی در هیچ نقطه کشور نمی‌تواند و نباید مغایر با نظر حکومت مرکزی باشد. منابع مورد نیاز سیستم شهر از طریق خزانه دولت و از محل درآمد نفت تامین می‌شود. الگوهای برنامه‌ریزی شهری نیز بر اساس تمایلات تجددگرایانه و مدرنیستی حاکمان دولت به‌عنوان یک ابزار پیشرفته از خارج خریداری و به سیستم شهر دیکته می‌شود.
 
مردم مشارکت چندانی ندارند و دولت همه مسئولیت‌ها را خود به عهده گرفته و به‌عنوان قیم و قائم‌مقام مردم، امور را اداره و اجرا می‌کند؛ چون منابع مالی شهر از طریق خزانه دولت تامین می‌شود. همچنین به دلیل عدم وجود رابطه و همبستگی متقابل بین عناصر، سیستم شهر به راحتی تحت تاثیر عوامل و فشارهای بیرونی قرار گرفته و تغییر شکل، هدف و گرایش می‌دهد.
 
کتاب «اصول و مبانی مدیریت بر جامعه شهری» نوشته سجاد شمسی‌پور است که توسط نشر عطران در 195 صفحه منتشر شده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها