سه‌شنبه ۱۰ آبان ۱۴۰۱ - ۲۳:۰۰
تلفیق زیبای خیال و واقعیت در «در کمال خونسردی»

کتاب «درکمال خونسردی» نوشته ترومن کاپوتی، در ابتدا به شیوه یک روزنامه‌نگاری فرم گرفته به طوری که اطلاعات اولیه به طور دقیق گردآوری شده‌اند و در مرحله بعد با هنرمندی یک نویسنده رمان روایت می‌شود.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، کتاب «در کمال خونسردی» ترومن کاپوتی را به ستاره‌ای در ادبیات تبدیل کرد و به عنوان شناخته‌شده‌ترین و بهترین اثر وی باقی ماند.

کاپوتی این کتاب را به عنوان اولین رمان غیرداستانی که تا آن زمان نوشته شده بود به خوانندگان معرفی کرد. در این اثر شخصیت‌ها و طرز زندگانی آنها و نیز مکان‌هایی که داستان در آن جریان دارد به طور باور نکردنی قابل لمس هستند و خواننده به راحتی با آنها احساس همدردی و یکی‌ شدن می‌کند. کتاب در ابتدا به شیوه یک روزنامه‌نگاری فرم گرفته به طوری که اطلاعات اولیه به طور دقیق گردآوری شده‌اند و در مرحله بعد با هنرمندی یک نویسنده رمان روایت می‌شود.

کتاب «در کمال خونسردی» به روایت یک حادثه قتل واقعی که در شهرستان فینی در غرب کانزاس و بین سال‌های ۱۹۵۹ و ۱۹۶۵ اتفاق افتاده بود، می‌پردازد. در شب ۱۴ نوامبر ۱۹۵۹، دو مرد وارد خانه‌ای در هلکمب کانزاس شده و چهار تن از اعضای خانواده کالتر را که خانواده‌ای ثروتمند و مورد احترام در فینی بودند، به قتل می‌رسانند. غیرمترقبه بودن آشکار و خشونت بی‌اساس این حادثه، چیزی که به ندرت در این منطقه از کانزاس رخ می‌داد، جامعه اطراف را شوکه و آشفته کرد. به طوری که ساکنان آن منطقه مشاهده کردند زندگی آرام و صلح‌آمیز آنها ناگهان توسط خبرنگاران، رسانه‌ها و چشمان بیدار مردم سراسر ایالت متحده مورد هجوم قرار گرفته است.

اطلاع کاپوتی از این‌ماجرا باعث شد مثل یک کارآگاه قدیمی و کلاسیک قدم به قدم در پی سرنخ‌ها برود. پس از دستگیری قاتلان پرونده هم طی ماه‌های زیادی با آنها به مصاحبه پرداخت.

این کتاب که در گروه مستندنگاری و ناداستان قرار می‌گیرد، چهار فصل اصلی با عناوین «آخرین کسی که آن‌ها را زنده دید»، «افراد ناشناس»، «جواب» و «گوشه» دارد.

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:
«شب چهارشنبه ۳۰ دسامبر، برای خانواده کارآگاه ای.ای. دویی شب خاطره‌انگیزی شد. بعدها، با یادآوری آن‌شب، همسرش گفت: «الوین داشت توی حمام آواز می‌خواند. رز زرد تگزاس. بچه‌ها تلویزیون تماشا می‌کردند. من داشتم میز شام را آماده می‌کردم برای مهمانی. من اهل نیواورلئانم، عاشق آشپزی و پذیرایی‌ام و مادرم تازه برای‌مان یک جعبه آووکادو فرستاده بود و لوبیای چشم‌بلبلی و وای، یک عالم چیزهای دیگر. برای همین تصمیم گرفتم: سلف سرویس بچینم و چند نفری از دوستان‌مان را دعوت کنم خانواده ماری و کلیف و دُدی هوپ را. اَلوین نمی‌خواست، اما من تصمیمم را گرفته بودم. ای خدا! این پرونده می‌توانست تا ابد ادامه داشته باشد و از موقعی که شروع شده بود حتی یک دقیقه هم نتوانسته بود فراموشش کند. خب، من داشتم میز را می‌چیدم، بنابراین وقتی زنگ تلفن را شنیدم از یکی از پسرها خواستم جواب بدهد  پُل. پل گفت پای تلفن بابا را می‌خواهند و من گفتم: بگو حمام است. اما پل گفت که فکر می‌کند بابا حتما باید برود پای تلفن، چون آقای سَنفورد از توپِکا زنگ می‌زند. رییس الوین. الوین، فقط با یک حوله دورش، گوشی تلفن را گرفت. این کارش خیلی عصبانی‌ام کرد همه‌جا را خیس کرد. اما وقتی رفتم کهنه زمین‌شور را بیاورم، صحنه بدتری دیدم  آن‌گربه، آن پیت خرفت، روی میز بود و داشت خودش را با سالاد گوشت خرچنگ خفه می‌کرد. با آووکادوهای شکم‌پر من.»

«در کمال خونسردی» نوشته ترومن کاپوتی و ترجمه لیلا نصیری‌ها اخیرا در 451 صفحه و بهای 160 هزار تومان از سوی نشر چشمه عرضه شده است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها