«احساسات، رسانه و سیاست»، عنوان اثری تازهترجمهشده است كه به قلم كارن وال ـ یورگنسن به نگارش درآمده و با ترجمه محسن گودرزی روانه بازار كتابهای حوزه رسانه شده است.
كتاب احساسات، رسانه و سیاست اثر كارل وال ـ یورگنسن، استاد دانشگاه كاردیف و محقق حوزه روزنامهنگاریست كه توسط محسن گودرزی پژوهشگر رسانه ترجمهشده و مردادماه سال جاری از سوی انتشارات لوگوس به بازار آمده است.
چیستی احساسات؟
یورگنسن در نخستین فصل از كتاب احساسات، رسانه و سیاست، با عنوان «جدی گرفتن احساس: تاریخ مختصر اندیشه» مقدمهای مفهومی فراهم میآورد تا بنیانهایی را برای طرح مورد نظر كتاب خویش پی بریزد. برای این منظور پیش از هر چیز به ارزیابی چرایی ارزشمندی توجه كردن به احساسات و چگونگی بررسی آن در علوم اجتماعی و رشتههای انسانی توجه میكند و اثر خود را بر این مفاهیم بنا مینهد. او در ادامه این موضوع را در دستور كار قرار میدهد كه اگرچه احساس بهطور تاریخی مورد غفلت قرار گرفته، ولی «چرخشی مؤثر» در دهههای اخیر داشته و به حوزه رسانه و سیاست سرریز شده است.
نویسنده مثال میزند كه اگرچه توجه به احساس در مطالعات روزنامهنگاری با تأخیر همراه بوده است، ولی امروزه انبوهی از كارهای تازه وجود دارد كه به ارزیابی نقش احساس در شكلدهی به كنش روزنامهنگارانه، متون و پاسخهای مخاطبان میپردازد.
آئین راهبردی احساساتی بودن
«احساسات همهجا هست: آئین راهبردی احساساتی بودن در روزنامهنگاری» عنوان دومین فصل از كتاب است كه سفری را آغاز میكند تا احساس را در زندگی سیاسی و در زمینه تولیدات رسانهای در مركز توجه قرار دهد. در این فصل عنوان میشود كه نیاز داریم تا احساساتیبودن را اگرچه از نظر سیستماتیك نادیده گرفته شده است، ولی بهعنوان یكی از عناصر اصلی گزارشگری مطبوعاتی در نظر بگیریم. به زعم یورگنسن، حكمت مرسوم بر این اعتقاد دارد كه فعالیتها و گونههای مطبوعاتی بهشدت متأثر از آن چیزیست كه گی تاچمن (1972) «آئین راهبردی عینیت» مینامد.
همچنین در این فصل مطرح میشود كه آئین راهبردی احساساتیبودن دقیقاً درون كنش مطبوعاتی تعبیه شده است و در مركز آن قرار دارد. از نظر نویسنده كتاب احساسات، رسانه و سیاست باید در نظر داشت كه بیان احساسی روزنامهنگاران به هر دو روش دمدستی نیست، بلكه چنین بیانهای احساسی خود محدود میشوند، گونههای مطبوعاتی كماكان بهوسیله احساسات عرضه میگردند؛ چرا كه وظیفه كار احساسی از سوی روزنامهنگاران به غیرروزنامهنگاران برونسپاری میشود. در اینجا غیرروزنامهنگاران در واقع همان منابع خبری و خصوصاً اعضایی از جامعه مردماند كه وظیفه بیان احساسات در جامعه را دارند.
علاوهبر این فصل دوم روشن میسازد كه چگونه احساساتیبودن بهعنوان نیرویی بنیادین، حیات عمومی رسانهایشده مردم را پی میریزد، ساخت میدهد و تولید میكند. برای این منظور كتاب، تحلیل نمونههایی از كنش مطبوعاتی یعنی مطالب برنده جایزه پولیتزر شامل اخبار فوری، گزارشهای بینالمللی، تفسیرها، نقدها، مقالهها و گزارشهای اكتشافی را در دستور كار قرار میدهد. نكته بسیار مهم اینكه در این كتاب احساساتیبودن، چیزی غیر از بار مسئولیتیست كه شهروندان بیخرد برای حوزه عمومی به ارمغان میآورند.
از اعتماد تا روایتهای شخصی
یورگنسن در فصل سوم كتاب احساسات، رسانه و سیاست با عنوان «اعتمادپذیری، همدردی و روایتگری شخصیشده» به بررسی این مهم میپردازد كه چرا شكلهای مشخص احساساتیبودن بهطور یكسان بهوسیله روزنامهنگاران و مخاطبان ارزشمند تلقی میشود. همچنین در این فصل به چرایی اعتبار بیشتر روایتگری شخصی و چیستی نقش قدرتمند آن در پرورش همدردی و خلق اجتماعات مختلف پرداخته شده است.
نویسنده در نیمهراه كتاب خود، مصادیق بیانگر شكلهای متنوع روایتگری شخصیشده را ارائه و به این وسیله نشان میدهد كه برای فهم تجربههای دیگران و روشن شدن رویدادهای سیاسی بزرگ و غالباً غیرملموس، لازم است تا روایتهای افراد، علیرغم شكلهای بسیار متفاوت آن بیان شود. در اینجا شكلهای مختلف روایتگری شخصیشده شامل نامههای ارسالی به سردبیر، محتوای تولیدشده از سوی كاربران و قالبهای تركیبی مطرح میشوند.
همچنین این فصل با تمركز بر روشهایی كه احساساتیبودن و روایتگری شخصیشده میتواند پیوندهای همبستگی و انسجام را تقویت كند، به سراغ احساسات خاص میرود و دو فصل آیندهاش را به خشم بهعنوان حس اصلی عرصه سیاست اختصاص میدهد.
خشم، صلح و عقلانیت
فصل چهارم كتاب احساسات، رسانه و سیاست با عنوان «به سوی یك گونهشناسی رسانهایشده» خشم رسانهایشده را مفهومی متمایز در نظر میگیرد و آن را نمایشگونه، برساختشده بهصورت گفتمانی، جمعی و سیاسی میداند. سپس این گونهشناسی را درباره پوشش خبری مرسوم از خشم در انعكاس خبری اعتراضهای مختلف به كار میبندد. یورگنسن ما را به سوی این مسئله سوق میدهد كه تجزیهوتحلیل خبرهای این اعتراضها نشان میدهند، خشم بهعنوان دلیلی برای مشاركت سیاسی و نیز فشارسنجی از شدتوحدت احساس عمومی عمل میكند كه در نهایت شكلدهنده به دستورالعملی برای مراقبت است.
همچنین این فصل طیفی از ساختهای گفتمانی خشم رسانهایشده را ارائه و بر اساس این طیف اذعان میكند كه معترضان میتوانند توأمان خشمگین و عقلانی، صلحطلب و مشروع باشند. علاوه بر این تأكید دارد كه خشم رسانهایشده در حال حاضر و برای همیشه سیاسیست و ظرفیت دارد تا جهان را برای بهتر یا بدتر شدن تغییر دهد.
عوامگرایی خشمگین
فصل پنجم كتاب با عنوان «نظامهای احساسی در حال تغییر: عوامگرایی خشمگین دونالد ترامپ»، آرایش متمایزی از خشم رسانهایشده را ارزیابی میكند. این فصل به پدیده دونالد ترامپ میپردازد؛ پدیدهای كه در واقع انعكاس یك دگرگونی در «سازوكارهای احساسی» مسلط و حركت به سمت «عوامگرایی خشمگین» است. این فصل بر این موضوع تمركز دارد كه چگونه خشم در پوشش خبری مربوط به ترامپ، از انتخابشدنش تا پایان نخستین 100 روزی كه مسئولیت دارد، برجسته میشود.
یورگنسن در فصل پنجم كتاب احساسات، رسانه و سیاست مدعی میشود، عوامگرایی خشمگینی كه ترامپ به منصه ظهور گذاشت بر بلاغتی استوار است كه بنیان اصلی آن را جذابیت گسترده بیان عامدانه خشم شكل میدهد. به هر تقدیر و همانطور كه تجزیهوتحلیلها نشان میدهند: خشم رسانهایشده ترامپ مهم است، چراكه بهنوبه خودش به فشاری سیاسی بدل شده است. ترامپ با فراخواندن حیرتانگیز روح زمانه، به بازیگری احساسی بدل میشود و در كسوت مدافع انسانها و جاعل خشم آنها عمل میكند. ارزیابیها تأكید میكنند كه خشم ترامپ، حامیانش و رقبایش، چشمگیر و مرتبط با زندگی سیاسیست. كتاب با تأكید دوباره بر اهمیت خشم بهعنوان احساسی سیاسی، به سمت فهمی ظریفتر از جایگاه احساس در شكلدهی به تعاملات سیاسی حركت میكند و این كار را با نگاه به نقش پیوندهای مثبت عاطفی برآمده از طرفداری سیاسی انجام میدهد.
حركت به سوی تغییر اجتماعی از گذر طرفداری سیاسی
فصل ششم با عنوان «سیاست علاقهمندی: طرفداری سیاسی و تغییر اجتماعی» بر نوع بسیار خاصی از علاقهمندی تمركز دارد كه به شكلهای مختلف گفتمان و كنش سیاسی گره خورده است. این فصل مصداقی جدید از طرفداریهای سیاسی را بررسی و مقایسه میكند: آنهایی كه گرد رهبر قبلی حزب كارگر انگلستان اد میلیبند در توئیتر و ترامپ در ردیت جمع شدهاند.
نویسنده در این فصل اذعان میكند كه این طرفداری به روشهای متنوعی بیان میشوند و بهوسیله كارایی پلتفرمهای رسانهای و نیز اجتماعاتی كه طرفداران سیاسی به آنها تعلق دارند، پیریزی میشوند. در نهایت، فصل ششم نشان میدهد كه جایگاه و موقعیت طرفداری سیاسی، ذهنیت مشخصی را در راستای تسهیل تعامل سیاسی و مشروعیتبخش به آن خلق میكند.
معماری بیان احساسی
هفتمین فصل از كتاب احساسات، رسانه و سیاست با عنوان «معماری احساسی رسانههای اجتماعی» به رابطه میان كارایی رسانههای اجتماعی و احساس كه برای اولینبار در فصل ششم مطرحشد، نگاه دقیقتری میاندازد. این فصل روی این موضوع تمركز دارد كه چگونه شكلهای مختلف بیان احساسی بهطور ساختاری و بر اساس تصمیمات طرحریزیشده رسانههای اجتماعی مورد حمایت این رسانهها قرار میگیرند. چنین تصمیماتی، مانند معماری دیگر فضاهای عمومی، گاهی برنامهریزیشده است تا به این وسیله شكلهای مشخص بیان احساسی را بسازد. این در حالیست كه گاهی این تصمیمات تصادفی و محصولات جانبی غیرمنتظره محسوب میشود.
نویسنده بر این باور است كه باید توجه داشت كه اندیشههای بسیاری به موضوع ساخت تاروپود معماری احساسی رسانههای اجتماعی پرداختهاند تا به این وسیله شكلهای مثبتتر بیان احساسات رقم بخورد. این موضوع تا حدی نتیجه ظرفیت بالای كسب درآمد از مثبتبودن و كالاییسازی مشغلههای احساسی كاربران است.
همچنین در فصل هفتم از این كتاب نگاهی عمیقتر به بحثهای پیرامون شكلكهای فیسبوك انداخته شده است؛ قابلیتی كه نتایج منحصربهفردی را برای گسترش افقهای مشاركت رسانهایشده عامه مردم به ارمغان آورده است. اصلشدن احساسات در شكلدهی به معماری فیسبوك، نشاندهنده تغییر الگو در اندیشیدن پیرامون بحث عمومیست. درحالیكه احساسات برای مدتی طولاتی بهمثابه دشمن عقلانیت و خردورزی در حوزه عمومی یك تهدید محسوب میشود، امروزه در خط مقدم توجهات معماران پلتفرمهای رسانههای اجتماعی قرار گرفته است. باید توجه داشت كه اینها همان پلتفرمهاییست كه بسیاری از ما خبرهای خود را از آن دریافت میكنیم. خلاصه آنكه، فصل هفتم نشان میدهد كه ارتباط نزدیكی میان معماری احساسی، مثبت بودن اجباری و كالاییسازی مشغلههای احساسی كاربران در رسانههای اجتماعی وجود دارد.
فصل نتیجهگیری كتاب احساسات، رسانه و سیاست با عنوان «نُه گزاره درباره احساسات، رسانه و سیاست» بخشهای مختلف كتاب را خلاصه كرده است. این فصل به خوانش كتاب از كنشهای سیاست رسانهایشده با استفاده از ذرهبین احساسات میپردازد و نیازمندی به مفهومسازی دوباره و بنیادین از نظریههای رسانه و سیاست را برجسته میكند. چنین مفهومسازیای در مقایسه با ایدئالهای مسلط و پراستناد هنجاری، بر تجربه زیستهای مبتنیست كه غالباً آشفتهتر و احساسیتر از تجربههای زیسته گذشته است.
كتاب «احساسات، رسانه و سیاست»، تألیف كارن وال ـ یورگنسن و ترجمه محسن گودرزی از سوی انتشارات لوگوس به بهای 115 هزار تومان در دسترس علاقهمندان به حوزه مطالعات بینارشتهای رسانه قرار گرفته است.
نظر شما