در ابتدای این نشست، محمدرضا سنگری به خاستگاه انقلاب اسلامی اشاره کرد و گفت: خاستگاه انقلاب اسلامی و تکیهگاه اصلی آن عاشورا بوده است. اگر خودِ انقلاب را بررسی کنیم نقطهعطفهای آن از ابتدا تا کنون عاشوراست و پیوستگیاش را حفظ کرده و در چند چهره و شکل خود را نشان داده است. چهره اول ادبیات است؛ چون هیچ انقلابی بدون ادبیات نمیتواند حضور پیدا کند و استمرار داشته باشد. اولین حرکت با ادبیات است مثل عنصر شعار؛ چون میبینیم اولین شعارهای انقلاب پیوستگیای با عاشورا دارد. بهطور کلی یک نوع اینهمانی وجود دارد و انقلاب ما با عاشورا کاملا پیوند خورده است. تمام جانمایههای ما در انقلاب و سالهای دفاع مقدس برگرفته از کربلا و عاشورا بوده است. در تمام قلمروهای ادبی میتوانید این پیوند را ببینید.
وی درباره اشکال گرهخوردگی حوزه شعر انقلاب با عاشورا بیان کرد: به چند شکل در حوزه شعر انقلاب و عاشورا گرهخوردگی داریم؛ یکی اینکه برای چهرههای عاشورا اثر خلق شده است، حتی برای چهرههای ناشناخته. یعنی در ادبیات ما شخصیتهای عاشورایی برجسته و مطرح شدهاند.
این پژوهشگر ادبیات آیینی درباره مضامین استفادهشده از عاشورا در شعر شاعران امروز گفت: تردید ندارم شعر عاشورایی زمانه ما از همه شعرهای عاشورایی گذشته برتر است. اضلاع گمشده عاشورا خودش را در شعر امروز بازیافته است. در شعر گذشته یکی از ابعاد عاشورا مثل سوگ و مرثیه خیلی مطرح بوده است؛ اما اینکه امام حسین برای چه جنگید موضوع گمشده بود. عاشورا اضلاع دیگری دارد که در شعر انقلاب بیشتر مطرح شده است؛ مثل پیام عاشورا که در شعر امروز انقلاب خیلی درخشان و مطرح است. بهطور کل در گذشته بیشتر بر بعد تراژیک کربلا تکیه کردهاند؛ اما امروزه به پیامهای آن هم پرداختهاند.
وی افزود: بُعد عارفانه بعد سوم است؛ آن هم نه جنس عرفان گذشته، بلکه عرفانی مجاهدانه. کربلا عارفانه است در عین حال که مجاهدانه است. این عرفان مجاهدانه فقط در دوره شعر عاشورایی انقلاب مطرح شده است. حاضرم این ادعایم را بررسی کنم و به اثبات برسانم.
سنگری ادامه داد: یکی دیگر از ابعاد، حضور نمادهای عاشوراست. شعر عصر انقلاب شعر نمادین است. نمادهای گذشته با امروز گره خوردهاند و در خدمت فردا قرار گرفتهاند. شاعران عصر انقلاب تمام ظرفیتهای ممکن را به خدمت شعر درآوردهاند. انقلاب، نسبت به گذشته فصلی جدید در حوزه شعر به طور مشخص در حوزه شعر آیینی آغاز کرده است.
این پژوهشگر همچنین با بیان اینکه دیروز موسیقی نوحههای ما در قلمرو عاشورا بوده و امروز مفاهیم عاشورا به حوزه ترانه وارد شده است، ادامه داد: ظرفیتهای ناشناختهای در عاشوراست که نه در گذشته بوده است و نه در حال. یکی از آنها منظومهسازی برای اصحاب اباعبدالله است؛ به ویژه در حوزه کودک و نوجوان. شعر عاشورایی ما در حوزه کودک و نوجوان هنوز ضعیف است. ما برای انتقال مفاهیم عاشورا به نسلهای آینده خیلی کمکاری کردهایم یا اصلا کار نکردهایم. میتوانیم در این قالبهای نو نیز منظومههای فکری خلق کنیم.
تصنیفهای دوران اوج تصنیفسازی در ایران، متأثر از عاشوراست
همچنین در این نشست، محمدمهدی سیار، از شاعران آیینی کشورمان به بحث فرم شعر عاشورایی پس از انقلاب اسلامی پرداخت و توضیح داد: در شعر معاصر شاید به اندازه همه تاریخ شعر فارسی تغییر و تحول و نقطهعطف داشتهایم. شعر امروز را در قیاس با شعر کهن کم میبینند؛ ولی وقتی مطالعه و مقایسه میکنم میبینم اینگونه نیست. در قرن گذشته از 1300 تا 1400 هم تنوع فرمی و هم محتوایی میبینیم. اندیشهها به پختگی رسیده و خودآگاهیای هم در جامعه فرهنگی ما رخ داده است؛ مانند پدیدههای جمهوریت و تصمیمگیری مردم بر سرنوشت خود که این بر شاعران هم مؤثر بوده است. همچنین ظهور نیما و اتباعش زلزلهای در شعر فارسی بوده است. آیندگان در اینباره قضاوت خواهند کرد.
وی افزود: در زمانهای که رسانه آمده، فوران شعر داشتهایم و ممکن است مردم خیلی از این اشعار را اصلا نخوانند؛ اما برخلاف اینکه میگویند رسانه در برابر شعر قرار میگیرد، میبینیم که از هر رسانهای که استفاده میکنیم اتفاقا در قالبهای متنوع مثل مداحی، موسیقی و غیره شعری میخوانیم یا میشنویم. یعنی شعر همچنان زنده است و به گوش مردم میرسد.
سیار درباره آرایههای نوپدید در شعر فارسی که جزو تحولات قرن اخیر است اظهار کرد: یکی از مواردی که در تحولات قرن اخیر مغفول مانده و شیوههای بیانی متنوعی به شعر فارسی پیشنهاد داده، آرایههای نوپدید است. با تورقی در شعر معاصر میشود به دهها آرایه جدید رسید که خود را از آرایههای قدیم جدا کردهاند و حتی هنوز نامی هم ندارند. یکی از پرتکرارترین فنونی که شاعران معاصر استفاده میکنند زمانپریشی یا شکست زمان است. در شعر امروز به وضوح میبینیم که شاعر ناگهان بدون مقدمهچینی مخاطب را در زمان دیگری قرار میدهد. عناصری از زمان حاضر را برمیدارد و در زمان دیگری مثل 1400 سال پیش میگذارد یا برعکس. در شعر کهن چنین ماشینهای زمانی احتمالا نداشتهایم؛ اما در شعر امروز خیلی زیاد است. این درهمآمیختگی و شکست زمان نه فقط در شعر که در کل هنر معاصر ما تبدیل به یک فن شده است. البته به نظر من این فن ابتدا در شعر رخ داده و نقطه شروع در این حوزه بوده است. به شاعران پیشنهاد میدهم که بیشتر از آن استفاده کنند.
وی گریزی نیز بر قالب ترانه عاشورایی زد و گفت: تصنیفهای دوران اوج تصنیفسازی در ایران، متأثر از عاشوراست. با نوحه و تعزیه، موسیقی ایرانی حفظ شد. امروز نیز نوحهسرایی ما باوجود بعضی ضعفها باز هم قابل مقایسه با دورههای قبل از انقلاب نیست.
سیار در پایان نشست شعری عاشورایی خواند:
زود بیدار شدم تا سر ساعت برسم
باید امروز به غوغای قیامت برسم
من به «قد قامت» یاران نرسیدم، ای کاش
لااقل رکعت آخر به جماعت برسم
آه، مادر! مگر از من چه گناهی سر زد
که دعا کردی و گفتی به سلامت برسم؟
طمع بوسه مدار از لبم ای چشمه که من
نذر دارم لب تشنه به زیارت برسم
سیب سرخی سر نیزهست...دعا کن من نیز
اینچنین کال نمانم به شهادت برسم
نظر شما