این کتاب در تقابل با جریانی قرار دارد که بیش از هر چیز روانشناسی زرد و عامهپسند همچون راههای موفقیت و ... آن را نمایندگی میکند؛ یعنی تأکید بیش از اندازه بر خود، اتخاذ اهداف خودپسندانهتر و کسب عزتنفس بیشتر و موفقیت به عنوان یک هدف غایی.
او با بیان اینکه در این کتاب نویسنده بر این باور است که توانایی خوداندیشی عمده تمایز انسان از سایر گونهها است؛ انطباقی تکاملی که به لحاظ دیرینشناسی در گذار از پارینهسنگی میانه به پسین (60000 تا 40000 سال پیش) پدید آمده است افزود: به واسطه این توانایی انسان میتواند به خود در قالب زمانی بیندیشد و در نتیجه برنامهریزی کند، لایهای از تفسیر را به ادراک خود از خویشتن و جهان بیفزاید و اخلاقمند شود، استنباط کردن در مورد رفتار و زندگی ذهنی دیگران را آغاز کند و به همدلی نائل آید، تکانههای آنی خود را به مهار درآورد و مسیرهای رفتاری متفاوتی را دنبال کند و از این طریق پایههای تمدن را بنا نهد.
جزایری ادامه داد: با این حال توانایی خوداندیشی به شمشیری دو لبه میماند و آن دسته از گرایشهایی که در محیط طبیعی به خوبی خدمتگزار ما بودهاند بعضاً در جهان مدرن زیانبار هستند. هدف نویسنده از نگارش این کتاب نشان دادن سویههای تاریک یا مصائب برخورداری از خود در جهان مدرن است و توضیح میدهد که چرا و چگونه گرایش طبیعی ما برای صحبت کردن با خودمان، نظاره جهان به نحوی خودمحورانه، دفاع از ایگومان و پرداختن به دیگر فعالیتهای مرتبط با خویشتنی میتواند عامل بزرگترین مشکلات شخصی و اجتماعیمان باشد و سعی میکند در فصول مختلف راهکارهایی در جهت بیاثر کردن بسیاری از تأثیرات زیانبار خویشتنی ارائه دهد.
این مترجم با اشاره به اینکه در ترجمه اثر حاضر دو هدف مد نظر قرار گرفته است عنوان کرد: اول، کسب بینشی دست اول در جهت به حداقل رساندن مشکلات ناشی از خویشتنی و کسب بیشترین بهرهوری از دستگاه ذهنی خود و در وهله بعد آشنایی عمیقتر با روانشناسی خود به واسطه رویکرد نظاممند نویسنده به این مسئله که زمینههای زیستی، تکاملی، روانشناختی و اجتماعی را به طور همزمان در برمیگیرد؛ به این نحو که این کتاب علاوه بر یک کتاب خودیاری غیربازاری و زرد میتواند الگویی از پژوهشهای شاخص را در خصوص روانشناسی خود پیشروی خواننده ایرانی قرار داده و به صورت یک مرجع عمل کند.
جزایری درباره مخاطبان هدف کتاب هم بیان کرد: این کتاب در درجه اول برای افراد غیرمتخص نوشته شده و در آن سعی شده است تا ضمن حفظ توالی منطقی مطالب و اتکا به منابع آکادمیک دست اول، با بیان آنها به زبانی گویا و دلچسب و روایت داستانها و اشارات شوخ طبعانه درک مسئله خودآگاهی و مصائب ناشی از آن را برای خوانندگان آسان سازد. با این حال از آنجا که این کتاب بر شالودهای از منابع و پژوهشهای شاخص استوار است، محققان علوم رفتاری، متخصصان سلامت روان و دانشجویان روانشناسی و رشتههای مرتبط نیز مطالب آن را سودمند و برانگیزاننده خواهند یافت و میتواند همچون سکویی برای پژوهشهای بعدی آنها مورد استفاده قرار گیرد.
او با اشاره به اینکه این کتاب در تقابل با جریانی قرار دارد که بیش از هر چیز روانشناسی زرد و عامهپسند همچون راههای موفقیت و ... آن را نمایندگی میکند؛ یعنی تأکید بیش از اندازه بر خود، اتخاذ اهداف خودپسندانهتر و کسب عزتنفس بیشتر و موفقیت به عنوان یک هدف غایی افزود: به صورتی که افراد فراموش میکنند تأکید بر خود گاهی منشأ اصلی ناخشنودی آنها است. این کتاب در تضاد با چنین رویکردی است و هدف خود را به عنوان یک کتاب خودیاری به گونهای انجام میدهد که هم برانگیزاننده فکر باشد و هم دربردارنده پیشنهادات عملی.
جزایری گفت: دانش افراد از خود یا همان خودپنداره آنها مهمترین راهنمایی است که افراد را به مسیرهای رفتاری مختلف سوق داده و موجب میشود تا انتخابهای مختلفی داشته باشند، چیزی را بپسندند و یا از وضعیتی دیگر اجتناب کنند، نسبت به بعضی افراد احساس اهلیت و آشنایی داشته باشند و بعضی دیگر را بیگانه و یا حتی دشمن بپندارند و از این طریق جهان اجتماعی خود را شکل دهند. از اینروست که علم النفس همواره در مرکز مداقه آدمی بوده است چنان که سقراط به شناخت خویشتن خویش تاکید میورزد و ما را نهیب میزند که: «تویی که برای شناخت هر چیزی تلاش می کنی و برای به دست آوردن آنها از هیچ کوششی دریغ نمی ورزی و تا قیمت و ارزش چیزی را بدست نیاوری دست از تلاش بر نمی داری ، چرا در فکر شناخت قدر و قیمت خود نیستی؟»
هرچند این شناخت در اعصار مختلف اشکالی به غایت متفاوت به خود میگیرد. فیالمثل در دیدگاه سقراط خودت را بشناس به این معناست که جایگاه خود را در زنجیره بزرگ هستی دریاب؛ سلسله مراتبی که ناشی از یک نظام دانشی از پیش تعیین شده و متصلب است. لیکن منظور از خود یا نفس در دیدگاه مدرن نفس فردی و خودبنیاد است که جهان را از چشمانداز خویش مینگرد و آگاه است که نه تنها حقیقت آمیخته با محدودیتهای ذهن اوست بلکه هر دم امیال و هیجانات او رنگی بدان میبخشند و میداند که نگاه و نظرش تنها یکی است از بیشمار نگاه و نظر که از فرهنگی به فرهنگی دیگر و از فردی به فردی دیگر تمایز مییابد. ارمغان چنین دیدگاهی آزادی است و توانایی آدمی برای اتخاذ نقشهایی دیگرگون هرچند به موجب این آگاهی فرد خود را از دیگران و جهان متمایز یافته و به همین خاطر نفس مدرن امری گرانبار است. گرانباری که به نوبه خود میتواند منشا بسیاری از مصائب و آفات باشد.
این مترجم حوزه روانشناسی در پایان بیان کرد: در اینجاست که کتاب حاضر موضوعیت مییابد تا با ارائه نگاهی تکاملی، تطبیقی و عصبشناختی به مسئله نفس پرداخته و بر اساس یافتهها و شواهد نوعی صورتبندی علمی از آن تدارک ببیند و در هر یک از فصول به بخشی از مصائبی میبپردازد که در نتیجه خویشتنی به وجود میآیند و میکوشد تا راهکارهای و پیشنهاداتی عملی در جهت مرتفع ساختن آنها فراهم آورد.
نظر شما