اساسا مفهوم هویت چندرشتهای یا میانرشتهای یعنی لزوما نه تاریخ است، نه جامعهشناسی، نه اسطورهشناسی و نه علم سیاست. امروز شریعتی در فضای روشنفکری دینی بیش از آنکه جامعهشناس باشد، متکلم است. شریعتی از همه گفتمانها کمابیش تاثیر پذیرفته است.
شریعتی دو قرن اول اسلام را دو قرن نهضت ملی ایرانیان میداند. او میگوید قرن اول قرن سلطه اعراب است؛ دوره فترت هویت ملی است که درآن اسلام به مذهب، زبان، فرهنگ و تاریخ ایران حمله میکند. او در این مورد چنین میگوید: خودآگاهی ملی که پس از این حمله در ایران شکل میگیرد مقوله ملیت را به وجود میآورد. نه روابط اقتصادی ملیت را شکل میدهد، نه جغرافیای سیاسی، نه شکل ظاهری؛ بلکه به میزان برخوردار شدن از خودآگاهی ملی، ملیتشان رشد میکند.»
محمدعلی اکبری یکی دیگر از نویسندگان این کتاب با اشاره به اینکه راه شریعتی همچنان پیش روی ما گشوده است مینویسد: «پرسشهای شریعتی پرسشهایی نیست که بشود از آن فرار کرد. از پاسخهای شریعتی هم به این راحتی نمیتوان فرار کرد.به هر حال، امروز مسئله بازگشت یک مسئله جدی است. در هر حال نباید فکر کرد که داستان دکتر شریعتی یک داستان تمام شده است.»
به گفته محمدعلی مرادی در بخش دیگری از این کتاب: «دکتر شریعتی در تنگنا بوده، افکاری دائم به ذهنش میرسیده که نظاممند نبوده و انسجام نداشتهاند. وظیفه ما این است که نه تنها جرقههای اندیشه شریعتی، بلکه اندیشههای مطهری، علامه طباطبایی، حائری، احسان طبری و هر کس دیگر را مفهومی کنیم و بفلسفیم.»
تقی آزاد برمکی هم در سخنرانیای که سال 92 در دفتر پژوهشهای فرهنگی دکتر شریعتی داشته و بخشی از آن در کتاب آمده گفته است: «مطالبی که دکتر در عصر و زمانه خودش آنها را مطرح کرده، خیلی با موضوعات عصر و زمانه ما تفاوت ندارد. پرسشی که در 40 الی 50 سال پیش مطرح بوده، هماکنون نیز با عنوان چیستی هویت ایرانی که به هویت ایرانی اسلامی تعبیر میشود مطرح است؛ یا همان بحث که اصلا ما ایرانیان چه کسانی هستیم و در چه ساحت فرهنگی اجتماعی و جغرافیایی زیست میکنیم.»
ناصرتکمیلهمایون دیگر سخنرانیست که صحبتهایش در کتاب آمده است. تکمیلهمایون میگوید: «هویتی که شریعتی بر آن تکیه میکند هویت ملی است و این با هویت شخصی که هر کس میتواند داشته باشد متفاوت است. نظرات من به عنوان یک انسان ملی با بسیاری از نظرات دکتر شریعتی در این زمینه هماهنگ است.»
سخنرانی دیگری تحت عنوان «شریعتی و هویت ایرانی»، در این کتاب آمده است. فاطمه صادقی در این سخنرانی میگوید: «من مانند بسیاری از افراد دیگر نسبتی دوگانه با شریعتی دارم از یک طرف در بسیاری مواضع او را ستایش میکنم، در خیلی از مواضع از صحبتهای او هیجانزده میشوم و کلام او را دوست دارم. از طرف دیگر در برخی جاها کلام او متوهمانه، غیرواقعی، رومانتیک، ایدئالیست و حتی گاهی متخیلانه به نظرم میآید.»
«یکسانی هویتگرایی و ملیتگرایی» عنوان سخنرانی محمدامین قانعی راد است که در کتاب آمده. به اعتقاد او، «از نظر شریعتی، بخشی از ناسیونالیسم ممکن است ناسیونالیسم نژادی باشد یعنی ناسیونالیسمی که ریشه در خون دارد. او نمونههایی مانند فاشیسم آلمان و ژاپن، راسیسم (به تعبیر خودش آمریکا و آفریقای جنوبی) و صهیونیستم را به عنوان ناسیونالیسم نژادی مثال میزند.»
در کتاب «شریعتی و چالشهای هویتی»، سخنرانهای مختلفی به ایراد سخن پرداختهاند. احسان هوشمند، محمدکاظم تفته، احسان شریعتی، فاطمه گوارایی،غلامرضا کاشی، سیدعلی محمودی، هادی خانیکی، محمدامین قانعیراد، حبیبالله پیمان، عباس منوچهری، سیدمحمد میرموسوی،مقصود فراستخواه، محمدرضا تاجیک، مهسا اسداللهنژاد، سوسن شریعتی، نرگس سوری، فرید خاتمی و سیدجواد میری و ... از جمله کسانی هستند که سخنرانیهایشان در کتاب آمده است.
کتاب «شریعتی و چالشهای هویتی»، به کوشش دفتر پژوهشهای فرهنگی دکتر علی شریعتی، مشتمل بر 732 صفحه توسط انتشارات قصیدهسرا منتشر شده است. این کتاب شامل مجموعه سخنرانیهایی است که طی نشستهای سال 1387 تا 1398 در دفتر پژوهشهای فرهنگی دکتر علی شریعتی صورت گرفته است. این کتاب با هدف نقد و بررسی مفاهیم ملیت و هویت از افقها و زوایای مختلف منتشر شده است.
نظر شما