تاثیر همنشینی با یارمهربان، نگاههای خشک برآمده از عصبیت برخی خانوادههای این منطقه را تعدیل کرده تا دیگر دختران از تحصیل محروم و روزهایشان در پستوهای خانه تباه نشود و البته کاهش «کودک همسری» چراکه آنها روی دیگر زندگی را به کمک کلمات و جملات جادویی کتابها دریافتهاند.
بدیهی است کتابدار جوان و پرانگیزه وشنام دری، در این سالها با سختکوشی تلاش کرده تا در این دهستان که در یکی از نقاط محروم کشور واقع شده و سنتها و نگرشهای سختگیرانه همچنان در آن پابرجاست، نگاهها را به دختران روستا مهربانتر کند و کتاب را به دوست معتمدی برای آنها و خانوادههایشان بدل سازد. بیشک کتاب این قدرت را دارد که افراد را به تعقل و اندیشهورزی دعوت کند و تعصبات قومی را معتدلتر کند.
عبدالقادر بلوچ، در این راه، روزهای سختی را گذارنده اما در نهایت موفق شده بخش زیادی از مردمان وشنامدری را در برنامههای کتابخوانی با خود همراه و همدل کند. عبدالقادر، چهارم تیر ۱۳۷۳ در این دهستان متولد شده است. وی پس از پایان دوره دبستان راهی چابهار شده تا به تحصیل خود ادامه دهد. در دوره راهنمایی بود که پایش به کتابخانه باز و از همان زمان، شیفته دنیای جذاب کتاب میشود و شروع به خواندن آثار نویسندگانی چون فرهاد حسنزاده، فریبا کلهر، جمالالدین اکرمی و عباس جهانگیریان میکند. سپس با پایان تحصیلات خود در رشته کامپیوتر در مقطع دیپلم سال 91 به روستایش بازمیگردد و با تاسیس کتابخانهای با همیاری برخی از نویسندگان حوزه کودک و نوجوان و اهالی روستا تحولی را در حوزه کتابخوانی روستا و نوع نگرش اهالی آن به کتاب و دختران ایجاد کرد.
وی در سال ۱۳۹۸ بهعنوان نامزد جشنواره مروجان کتاب انتخاب شد؛ همچنین در سال گذشته نیز روستای وشنام دری با تلاشهای این کتابدار جوان و باانگیزه در جشنواره «روستاهای و عشایر دوستدار کتاب» جزو ۱۰ روستای برتر کشور انتخاب و بهعنوان روستای دوستدار کتاب معرفی شد. افزون بر این، بلوچ در سال جاری بهعنوان مروج برتر کتاب در جشنواره کتاب سال دانشجویی انتشارات فرهنگی جهاد دانشگاهی ایران شناخته شده است.
عبدالقادر بلوچ، کتابدار و مروج کتابخوانی دهستان وشنام دری آرزو دارد هر روستایی یک کتابخانه داشته باشد تا کودکان آن از همان کودکی با کتاب دوستی خود را آغاز کنند و زندگی را شادتر پذیرا شوند.
آقای بلوچ گفتوگو را ابتدا در خصوص چگونگی شکلگیری کتابخانه در روستای وشنام دری آغاز کنیم که چطور شد ایده ایجاد کتابخانه در روستا به ذهن شما خطور کرد؟
وقتی که دیپلم گرفتم و به روستا برگشتم، با ترک تحصیل روزافزون دانشآموزان روستا در مقاطع مختلف تحصیلی مواجه شدم تا جایی که این مساله به موضوعی نگرانکننده تبدیل شده بود. در کنار این، متاسفانه درس خواندن برای دختران هم به یک رویا تبدیل شده بود. طبیعتا همه این مسائل دست به دست هم دادند تا به دنبال یافتن راهی باشم که از ترک تحصیل دانشآموزان جلوگیری کنم و همچنین شرایطی ایجاد شود تا دختران بتوانند درس بخوانند. ایجاد کتابخانه تنها راهکار راهگشایی بود که به ذهنم خطور کرد؛ اما متاسفانه بچهها فقط کتاب درسی را بهعنوان کتاب میشناختند و هیچ شناختی از کتابهای غیردرسی نداشتند.
برای ساخت این کتابخانه بهعنوان یک پایگاه فرهنگی در وشنام دری از طریق دستگاههای دولتی مرتبط در استان پیگیری کردم که متاسفانه هیچگونه همکاری در این زمینه صورت نگرفت. حتی موسسههای مردمنهاد منطقه که در حوزه کتابخوانی فعال بودند هم درخواست کمک مرا نادیده گرفتند. شاید آن زمان از همکاری بخش دولتی و خصوصی مایوس شدم اما امید و علاقهام به ترویج فرهنگ کتابخوانی در جای خود باقی بود و به همین دلیل با همان سه کتاب داستانی که داشتم، کتابخوانی را برای بچهها در زیر درخت شروع کردم.
بچهها سریعتر از آنچه تصور میکردم جذب دنیای کتاب شدند. در ادامه هر روز کتابهای مناسب با گروه سنیشان را برایشان معرفی میکردم و به آنها شیوه انتخاب کتابهای خوب را آموزش میدادم. این مساله موجب شد که روزبهروز بر تعداد کودکان کتابخوان و کتابدوست افزوده شود تا جایی که به فکر یافتن مکانی برای کتابخانه افتادم. یک اتاق تک وجود داشت که قبلا از آن بهعنوان مخابرات استفاده میشد که با کشیدن خطوط تلفن به روستا، این مکان بلااستفاده و متروکه شده بود.
اتاق را رنگآمیزی و آن را با موکت فرش کردیم و نشستهای کتابخوانی را در ادامه در آن برگزار کردیم. در حقیقت تولد این کتابخانه مقارن با تولد خودم بود که اول تیرماه است و این خیلی شگفتانگیز است.
با توجه به اینکه بچههای روستا شیطنتهای زیادی داشتند و گنجشکها و حیوانات را اذیت میکردند، تصمیم گرفتم برای آنها کتابهای محیط زیستی بخوانم. آنها تحت تاثیر این کتابها دیگر نه تنها گنجشکها را اذیت نکردند؛ بلکه به حامیانی برای آنها و سایر حیوانات بدل شدهاند.
تاسیس این کتابخانه چه بازخوردی در میان اهالی روستا داشت؟
ماههای اول فعالیت کتابخانه، سخت گذشت؛ با موانع زیادی روبهرو بودم. مردم روستا نگاه و زندگی سنتی داشتند و اصلا موافق فعالیت کتابخانه نبودند! تا جایی که وقتی نخستینبار یک نویسنده خانم را از تهران دعوت کردم تا از کتابخانه بازدید کند و برای اعضا از کتاب و فواید آن بگوید. مردم روستا رفتارهای تحقیرآمیزی با من و این خانم نویسنده داشتند؛ اما صبوری کردم، چون هدفم خدمت به خود همین مردم و بچهها و دخترانش بود؛ بنابراین باید زمان میگذشت تا اهمیت کاری که کردم برای آنها روشن شود. حتی خاطرم هست که برخی از آنها بهخاطر فعال کردن کتابخانه چندین بار به سمت من سنگ پرتاب کردند و گاه ناسزا میگفتند؛ اما وقتی به نتیجه کار فکر میکردم، میدیدم تنها راه مدارا و بردباری کردن است.
آیا آنها با کتابخوان شدن همه کودکان مخالفت میکردند؟
با کتابخوانی کودکان زیاد مخالف نبودند، فقط با کتاب خواندن دختران بزرگسال مخالفت میکردند که این هم متاثر از تفکر و رفتار سنتی روستا بود.
از کی کتابخانه دیده شد و مردم با فعالیت آن کنار آمدند؟
بعد از چندماه از فعالیت کتابخانه و انتشار فعالیتهای آن در فضای مجازی و ... کمکم دوستانی برای تکمیل این کتابخانه که در واقع یک اتاق با کمترین امکانات کتابخوانی بود، به جمع ما ملحق شدند و در زمینه خرید قفسهها کمک کردند و منابع آن هم به همت نویسندگان حوزه کودک و نوجوان تهیه و در قفسهها جانمایی شد. دیگر وشنام دری صاحب یک کتابخانه شده بود که مکانی امن و جذاب برای کودکان روستا بهشمار میرفت. با راهاندازی این کتابخانه مشکل ترک تحصیل پسران روستا بهطور چشگیری مرتفع شده بود و اما محروم بودن دختران از درس و کتاب همچنان به قوت خود باقی بود.
بایستی در این زمینه هم کاری میکردم که سعی کردم با دعوت مسئولان به روستا به بهانه بازدید از کتابخانه، بحث نبود مدرسه راهنمایی دخترانه را در روستا پیش بکشیدم و از آنها خواستم که این موضوع مهم را در اولویت برنامههای خود قرار بدهند. خدا را شکر این مطالبه ما شنیده شد و مدرسه دخترانه در شیفت مخالف مدرسه ابتدایی پسرانه دایر شد و الان سه سال است که دختران روستا مانند پسران از نعمت درس خواندن بهره میبرند. البته مدرسهای را برای مقطع راهنمایی دختران دارند در روستا میسازند که با پایان کار، آنها در مدرسهای مجزا و متعلق به خودشان به درس خواندن ادامه خواهند داد. این مساله موجب ایجاد انگیزه در دختران دیگر روستا شده که گاه 10 سال از ترک تحصیل آنها میگذرد و خواهان فراهم شدن بستری هستند تا آنها به تحصیل برگردند.
ظاهرا تلاشهای شما برای کتابخوان کردن کودکان در مدت کوتاهی موجب تغییر رویکرد اهالی روستا شد؛ تا جایی که یک خانواده ساختمان جدیدی را برای فعالیت کتابخانه احداث کرد!
بله؛ خوشبختانه بعد از اتفاقاتی که در زمینه تحصیل کودکان و کتابخوانی و ملایم شدن رفتارهای بچهها افتاد؛ کمکم نگرش مردم روستا به کتابخانه تغییر کرد. در سال 1400 بعد از اینکه روستا در جشنواره روستاهای دوستدار کتاب، از میان 2500 روستا، جزو 10 روستای دوستدار کشور شد، خانواده آقای فتحی که خانوادهای فرهنگدوست بودند و همیشه فعالیتهای ما را رصد میکردند، پیشقدم شده و ساختمانی را برای توسعه فعالیتهای کتابخوانی در روستا ساختند.
خوشبختانه این کتابخانه با همدلی مردم روستا و کودکان دوستدار کتاب خیلی سریع در کشور مطرح و همین امر موجب شد که نویسندگان برجستهای مثل طاهره ایبد، عباسعلی سپاهی یونسی و چهرههای فرهنگی به اینجا سفر و از کتابخانه، بازدید کنند و با حضورشان به کودکان کتابخوان روستا شوق بیشتری برای کتاب خواندن بدهند؛ البته آوازه کتابخانه به خارج از مرزها هم رفته و در طول سال پذیرای مهمانهای خارجی هستیم که مردم با اشتیاق از آنها استقبال میکنند.
مساحت کتابخانه چقدر است؟ آیا فضا و منابع آن پاسخگوی نیاز اعضا است؟
مساحت کتابخانه جدید 80 متر است که مجهز به امکانات نوین کتابخوانی است و همه این امکانات به همت خانواده محترم فتحی ایجاد شده است. با توجه به جمعیت هزار نفری روستا، فضای آن پاسخگوی کودکان کتابخوان است. خوشبختانه با احداث این کتابخانه بهصورت مکرر کلاسهای آنلاین با نویسندگان و فعالان فرهنگی و مروجان کتابخوانی کشوری برای اعضا برگزار میشود و کودکان وشنامدری خیلی خوب با آنها ارتباط میگیرند و سوالات خود را میپرسند و به کتابخوانی میپردازند.
تاسیس این کتابخانه در روستای محرومی مثل وشنام دری چقدر به توسعه فرهنگی روستا و رشد فعالیتهای کتابخوانی در این منطقه کمک کرده است؟
اگر بگویم که کتاب امروز به جزو جداییناپذیر زندگی کودکان روستا بدل شده، بیراه نگفتهام. خیلی خوشحالم که این را میگویم که در کتابخانه پذیرای کودکی سه سالهای هستیم که میآید کتاب به امانت میگیرد و از ما میخواهد که کتابهای متناسب با گروه سنیاش را به او معرفی کنیم. بهطور طبیعی این اتفاق بزرگی است که در حوزه کتابخوانی روستا افتاده و نگاه سختگیرانه اهالی روستا که بیشتر اهل تسنن هستند، هم به کتاب خواندن کودکان و هم به درس خواندن دختران تعدیل شده است. به امید روزی که هر روستایی یک کتابخانه داشته باشد تا کودکان آن از همان کودکی با کتاب دوستی خود را آغاز کنند و زندگی را شادتر پذیرا شوند.
در حال حاضر بیشترین اعضای کتابخانه از کدام قشر تشکیل شده؟ آیا خانوادهها و دختران و زنان هم برای عضویت در کتابخانه استقبال میکنند؟
کتابخانه بیشتر کودکمحور است؛ بنابراین اعضای کتابخانه بیشتر کودک و نوجوان هستند؛ اما کتاب بزرگسال هم داریم و سعی کردیم که منابع دسته اول را در کتابخانه جای بدهیم تا جایی که گاه از چابهار برای امانت گرفتن کتاب به اینجا میآیند. خوشبختانه دیده شدن برنامههای کتابخوانیمان در کشور موجب شده خانوادهها، همراه شوند بهطوری که امروز بیشترین اعضای کتابخانه را دختران تشکیل میدهند؛ برای خانمهایی هم که سواد خواندن ندارند، بهطور پیوسته دورههای روانشناسی خانواده و... برگزار میکنیم.
بزرگترین دستاوردی که تاسیس کتابخانه در دهستان وشنام دری داشت، چه بوده است؟
ترویج فرهنگ کتاب و کتابخوانی در منطقه و دهستان وشنامدری بزرگترین دستاورد، تاسیس این کتابخانه بود؛ قبلا کتاب در میان کودکان روستا بسیار کمرنگ بود؛ اما شاهد این هستیم که کتاب به دوست مهربانی برای آنها بدل شده و کتابخوانی موجب شده که آنها به کودکانی آگاه و مطالبهگر برای داشتن زندگی بهتر بدل شوند که نخستین مطالبهگری آنها همان تاسیس مدرسه دخترانه در روستا بود که محقق شد. در حال حاضر 45 نفر از دختران روستا در سه دوره اول متوسطه مشغول به تحصیل هستند که با ایجاد دوره دوم متوسطه تعداد دختران محصل روستا به 100 نفر خواهد رسید. بیشک کتابخوان شدن کودکان و دختران روستا و افزایش آگاهی آنها مهمترین اهدافی بود که از تاسیس کتابخانه در روستا دنبال میکردم که خوشبختانه محقق شدند. از دیگر دستاوردهای تاسیس کتابخانه در وشنام دری، میتوانم به ایجاد کتابخانه در دیگر روستاهای محروم استان اشاره کنم که این روستا الگویی برای دیگر روستاها در حوزه کتابخوانی شده است.
بهطور طبیعی با توجه به استقبال کودکان روستا از کتابخانه، دائم باید منابع آن بهروز شود، آیا در این زمینه مشکلی ندارید؟ برای بهروزرسانی کتابخانه از کجا تامین اعتبار میکنید؟
همینطور است معمولا چندماه یکبار منابع جدید را برای کتابخانه خریداری میکنیم که در این زمینه هم بخش دولتی و هم بخش خصوصی از ما حمایت مالی میکند.
آیا در مدیریت کتابخانه با مشکلی هم مواجه هستید؟
بله؛ یک کتابخانه خودگردان و داوطلب هستیم، از نرمافزار کتابداری بیبهره هستیم و بهناچار همه کارهای کتابخانه را بهصورت دستی ثبت میکنیم. در این میان موسسهها میتوانند با خرید نرمافزار این مشکل را مرتفع کنند.
نظر شما