به پشتوانه اخلاص و تلاش فراوان بود که مرحوم احمد احمدی تبدیل به اثرگذارترین و موفق ترین الگوی وحدت حوزه و دانشگاه شد. بر اساس شخصیتِ جامعی که داشت به حق میتوان او را فیلسوف حوزه و دانشگاه نامید. استادی که تا آخرین لحظات عمر هم دست از تلاش بر نداشت.
در درونشان صد قیامت نقد هست/ کمترین آن که شود همسایه مَست
یکی از این نیکوسیرتان، زنده یاد دکتر احمد احمدی بود. آنکه وجودش، رفتارش، مرام و مسلکش، صداقت را فریاد میزد و اخلاص را به تصویر میکشید. دوست و بیگانه، موافق و مخالف بر این فضیلت او معترف بودند. مجلس یادبود و ختم او این واقعیت را به وضوح نمایش میداد. در آن مجلس، کسانی گرد آمده بودند که شاید کمتر قرابت اندیشه ای با یکدیگر داشتند. اما همگی بر مدار شخصیت و مرام آن مرحوم جمع آمده بودند. "جامع الاضداد" را آشکارا میدیدی.
اینک چهار سال از ارتحال او میگذرد. تلمّذ در محضر امام خمینی(ره) و علامه طباطبایی (ره) کافی بود تا این خُلق نیکو را نصیب ببرد. همین روحیه و مرام بود که میتوانست او را به محور وحدت حوزه و دانشگاه تبدیل کند. هم حوزویان او را محترم میداشتند و هم دانشگاهیان، سخنش را بر دیده مینهادند. نقدهایی هم اگر بر او داشتند، با او در میان میگذاشتند. میدانستند که خُلق کریمانه او، چنان گشوده است که در مقابلِ نقد، نه شمشیرِ تعصب بر میکشد و نه منتقد را نهیبی میدهد. بارها شاهد بودم که چگونه نقدِ فرهیختگان بر خود را حلاجی میکند و میکوشد تا به اصلاح امر مددی رسانَد. چگونه تذکرهای وارده را به بحث میگذارد تا گِره از کار فروبسته ای بگشاید. بارها منتقدان را به محفلِ خود پذیرفت. خواست تا نقدهای مکرّر کنند. خواست تا معایب را بدون هیچ پروایی با او در میان گذارند. از همین رو بود که سازمانِ تحتِ اِشراف او بال و پر میگرفت. هر روز ثمرات نکوتری بر جای میگذاشت. دکتر احمدی قدر علم و عالم را میدانست. شخصیت یکدست و باصفایی داشت. خوش محضر بود. اگر استعدادی در فردی مییافت تشویق و راهنمایی میکرد.
مقام معظم رهبری که به این خصیصه مرحوم دکتر احمدی به خوبی واقفند در تعبیری اینگونه عنوان کردند که: «عمر با برکت این دانش آموخته فاضل حوزه و دانشگاه یکسره در خدمت علم و تحقیق و تربیت جوانان جویای علم بوده است». عضویت دهها ساله در شورای عالی انقلاب فرهنگی از زمان مرحوم امام تا آخرین روزهای زندگی، مدیریت بخشهای مهم و حساسی از مجموعه دانشگاهی کشور به ویژه تاسیس و مدیریت سازمان سمت بخشهای برجسته از زندگی علمیو فرهنگی ایشان در نظام جمهوری اسلامیاست. تعابیری دقیق در احوالات ایشان بود و نشان از آگاهی مقام معظم رهبری به این خصیصه ی ممتاز دکتر احمدی میداد. رهبری انقلاب در تعبیری دیگر اینگونه عنوان میکنند که: «مسئولیتهای مهم این عنصر خدوم و پر کار در مسائل دانشگاهی در دوران انقلاب و جمهوری اسلامیفصل درخشانی از زندگی ایشان است».
باری اینچنین بود این استادِ ممتاز حوزه و دانشگاه. در این دل نوشته کوتاه در صدد معرفی این استادِ فرهیخته نیستم. او خود به روشنای آفتاب در آسمان علم و فرهنگ این مرز و بوم شناخته شده است.
مادح خورشیدِ مداح خود است/ که دو چشمم روشن و نامُرمدست
ذمِ خورشید جهان ذمِّ خود است/ که دو چشمم کور و تاریک و بد است
صرفاً جهت ادای دینی به این دانای راد، از منظر شاگردی که بعد از چند سال از فوت استاد همچنان در فراقش اندوهگینم، سخن میگویم. نجوایی درونی را باز میگویم. دکتر احمدی مردی از جنس اخلاص و صداقت بود. اخلاص و صداقت راهبردی ترین موضوع در سیر و سلوک الی الله است. در حدیثی از حضرت زهرا (س) آمده است که: «من اصعد الی الله خالص عبادته، اهبط الله عزوجل له افضل مصلحته». (هر کس کارها و عبادتِ خود را خالصانه برای پروردگار انجام دهد، خداوند بهترین مصلحتها را برای او نازل میکند). (تنبیه الخواطر، ص 108) مرحوم دکتر احمدی در همین مسیر بود. به همین سبب هم بهترین مصلحتها نصیبش شد. چنانچه بعداز سحرگاه بیست و سوم رمضان و بعد از احیاء و مناجات با ربّ العالمین با متانتی که همیشه در چهره داشت آرام و بدون تحمل بیماری به دیار باقی رفت. به تعبیر آیت الله جوادی آملی حفظه الله: «مرحوم دکتر احمدی عمری با خدا معامله کرد. یعنی این صدا از راه فطرت به گوشِ او رسید و سعی کرد وقت، علم، عمر و صبرِ خودش را از خدا بداند و در راهِ او هم صرف کند. این خیلی هنر است. مرحوم دکتر احمدی اینگونه معارف را فهمید و عمل کرد. یعنی من ندیدم چه آن وقت که حوزه بود و چه آن وقتی که دانشگاه بود چه نسبت به حوزه و چه نسبت به دانشگاه با غیرِ خدا معامله کرده باشد». (حکیم پارسا، یادمان دکتر احمد احمدی، معامله با آشنا، آیت الله جوادی آملی)
به پشتوانه همین اخلاص و تلاش فراوان بود که ایشان تبدیل به اثرگذارترین و موفق ترین الگوی وحدت حوزه و دانشگاه شد. بر اساس شخصیتِ جامعی که داشت به حق میتوان او را فیلسوف حوزه و دانشگاه نامید. استادی که تا آخرین لحظات عمر هم دست از تلاش بر نداشت. هرگز نخواست که فارغ دلانه در کنجی بنشیند. بارها میگفت همین که به زبان خود بتوانم گِرهی را باز کنم، بتوانم کاری را به سرانجامیبرسانم، کتابی را به دور افتاده ترین نقطه ی این سرزمین به دست دانشجویی طالب علم برسانم، مرا بسنده است و چنین زیست. با همان اراده و انگیزه همیشگی. مرحوم دکتر احمدی پا به میدان گذاشته بود. در این عرصه از هیچ فعالیتی دریغ نکرد. نیکو زیست و نامینیک هم از خود بر جای گذاشت.
خداوند او را با ابرار و صالحینش محشور فرماید.
نظر شما