در مراسم پاسداشت زندهیاد محمدعلی اسلامی ندوشن مطرح شد؛
ندوشن معتقد بود که دیوان حافظ، شاهنامه دیگری است
اصغر دادبه در مراسم پاسداشت زندهیاد محمدعلی اسلامیندوشن گفت: استاد نگاه ویژهای به برخی شاعران داشت. نخست فردوسی، سپس مولوی، خیام و حافظ. اما نگاهش به حافظ، نگاه ویژهای بود. معتقد بود که «دیوان حافظ، شاهنامه دیگری است» و تمام آنچه در شاهنامه است، در دیوان حافظ، قابل مشاهده است.
اسلامی ندوشن، گوهر یکتایی بود که از دست ما رفت
محمدجعفر یاحقی، استاد دانشگاه فردوسی در ابتدای این مراسم با اشاره به جایگاه زندهیاد اسلامی ندوشن گفت: دکتر اسلامی ندوشن، گوهر یکتایی بود که از دست ما رفت و همه را داغدار خود کرد. کسی که حدود 70 سال در قلمرو زبان فارسی و فرهنگ ایران، قلم زد. اگر چند کلیدواژه از آثار و اندیشههای ایشان پیدا کنیم، یکی فردوسی و دو تای دیگر فرهنگ و ایران است. این سه با هم خویشاوندی خاصی داشته که بهویژه در شاهنامه تبلور پیدا میکند.
وی ادامه داد: بخشی از حیات علمی و فرهنگی استاد، متوجه شاهنامه و فردوسی بود. دکتر اسلامی ندوشن، در قلمرو شاهنامهشناسی و فردوسیشناسی، چهره برجسته و بزرگی است و نگاهی به این موضوع داشت که پیش از آن کمتر دیده میشد. تا اواخر دهه 40، نگاه به شاهنامه و فردوسی بیشتر سنتی و کلاسیک بوده که در همایش هزاره فردوسی در سال 1313 توسط مستشرقان و ایرانیان رقم خورده بود. پیشتر، همه یکبُعدی به شاهنامه نگاه میکردند.
مدیر «خردسرای فردوسی» با اشاره به فعالیتهای فردوسیپژوهی ندوشن گفت: ایشان هم نوشت و هم گامهای موثری برای شناخت فردوسی و توجه به فردوسی برداشت. درباره کارهای قلمی استاد باید گفت که بهغیر از «زندگی و مرگ پهلوانان در شاهنامه» و «داستان داستانها»، دو کتاب مهم دیگر و البته مقالات و اندیشههای متعددی دارد. کتاب «نامه نامور» خلاصه جزم و ضروری از شاهنامه است که همه شاهنامه را دربرمیگیرد و درعینحال خلاصه است. استاد اعتقاد داشت که مردم نمیتوانند همه شاهنامه را بخوانند، لذا باید خلاصه آن را داشته باشند.
وی ادامه داد: سرگذشت فردوسی بسیار تیره و تار بوده و هنوز هم شاید نکات مبهمی داشته باشد. عمدتا سرآغاز شرححالنویسی فردوسی از نظامی عروضی است که البته بیشتر مبتنی بر افسانهنویسی بود. استاد اسلامی ندوشن به همه این آثار با شک و تردید نگاه کرده و به خود شاهنامه مراجعه و به نکات روشنی رسید. چاپهای اول کتاب «سرو سایهافکن» با خوشنویسی استاد امیرخانی منتشر و ماندگار شد.
محمدجعفر یاحقی در ادامه سخنانش گفت: اگر برخی جنب و جوشها و حرکتها صورت گرفت و 25 اردیبهشت 1401، بیست و چهارمین بزرگداشت فردوسی را بهعنوان یک روز ملی برگزار میکنیم و برنامههای خوبی اجرا و قدمهای موثری برداشته شد، 90 درصد آن در اثر اقدام دکتر اسلامی ندوشن است. اگر امروز اندکی وضعیت آرامگاه بهتر از گذشته است و اندکی بیشتر از گذشته به شاهنامه توجه میشود و اگر امروز در ایران و دیگر کشورها برنامههایی در ارتباط با فردوسی و شاهنامه برگزار میشود، در اثر جرقهای بود که وی ایجاد کرد و تلنگری بود که به جامعه زد.
وی در پایان گفت: یکی دیگر از اثرات این تلنگر، تأسیس موسسه «خردسرای فردوسی» بود که از سال 1383 فعالیت خود را آغاز کرده و همایشها را برنامهریزی و برگزار میکند. خوشبختانه دکتر اسلامی ندوشن، عنایت خاصی به «خردسرای فردوسی» داشت و تعداد زیادی از کتابهایش را به آرامگاه فردوسی و حدود 820 اثر را نیز به موسسه ما اهدا کرد که در کتابخانهای به نام خود ایشان در کنار کتابخانه «خردسرای فردوسی» نگهداری میشود.
ندوشن تاکید داشت که از فرهنگ غرب تقلید نکنیم
در بخش دیگری از این برنامه، محمود جعفری دهقی، استاد دانشگاه تهران و مدیر انجمن علمی ایرانشناسی، با اشاره به علاقه ندوشن به فردوسی گفت: : ندوشن آتشی در سینه ماست که هرگز خاموش نخواهد شد. وی فرهنگمداری است که بیش از هر کس درباره فرهنگ ایرانی نوشته و بر ضرورت استقرار عقلانیت در جامعه تاکید داشته است. واقعگرایی استاد ما را به یاد شیخ اجل، سعدی شیرازی میاندازد. دکتر اسلامی ندوشن، بیشتر به مسائل و مباحث اجتماعی و موضوعاتی همچون حقیقتجویی و عدالتخواهی توجه داشت. نثر ساده و بیتکلف او نیز ما را به یاد نثر سعدی میاندازد، چون سعدی نثری دارد که همگان بهراحتی میتوانند از آن لذت ببرند.
وی ادامه داد: استاد در مقاله «ایران چه حرفی برای گفتن دارد؟» مینویسد: «در نزد هر ملتی، گرایشهای ستوده و ناستوده هست، باید مجموع را درنظر گرفت و باید پذیرفت که ملت ایران، یک ملت تمدنساز بوده و اگر موانع بر سر راهش را درنظر بیاوریم، کمتر به خود حق خواهیم داد که او را سرزنش کنیم. واقعا موانع تاریخی در کشور ما بسیار بودند. سوال بزرگ آن است که در آینده چه خواهد شد؟ هرگاه بخواهیم وزنه تمدنی خود را در معرض دید جهانی بگذاریم، باید از آگاه بودن به عناصر منفی آن سر باز نزنیم و از وفادار بودن به جنبههای خوب آن کوتاه نیاییم.» یعنی اگر بخواهیم ایران را معرفی کنیم، باید بد و خوب آن را بشناسیم.
این نویسنده و استاد دانشگاه گفت: حرف آخر با سرشت انسان است. دکتر اسلامی ندوشن میخواهد بگوید که نمیتوانیم از دایره سرشت خود خارج شویم، کوشش بیهوده در این راه نشود. تنها میتوانیم گرایشهای متعارض این سرشت را تنظیم کنیم.
وی در پایان گفت: دیگر مساله مورد تاکید استاد این است که از فرهنگ غرب تقلید نکنیم، چراکه فرهنگ خودمان بسیار غنی است. ایشان در مقالهای که «به دنبال سایه همای» نام دارد، از خوشبختی سرابواری صحبت میکند که چشمانداز غرب در برابر ما قرار میدهد و کسانی کورکورانه آن را دنبال میکنند. یورش فرهنگیمآبی در کشور ما بهصورت نگرانکنندهای درآمده، هیچ حد و مرزی نمیشناسد، با هیچ مقاومتی روبهرو نمیشود و آنچه بیشتر مایه نگرانی است، آن است که ما از تمدن فرنگی، قسمتهای خوب را نادیده گرفته و به تقلید از ظواهر و زرق و برق قناعت کردهایم. هم تمدن خودمان را از دست دادیم و هم از آنها چیزی بهدست نیاوردیم.
دیوان حافظ، شاهنامه دیگری است
اصغر دادبه؛ استاد دانشگاه و رئیس شورای نظارت بر نشر آثار دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن نیز در بخش دیگری از این مراسم، درباره تأثیر حافظ بر اندیشههای زندهیاد اسلامی ندوشن، گفت: استاد نگاه ویژهای به برخی شاعران داشت. نخست فردوسی، سپس مولوی، خیام و حافظ. اما نگاهش به حافظ، نگاه ویژهای بود. معتقد بود که «دیوان حافظ، شاهنامه دیگری است» و تمام آنچه در شاهنامه است، در دیوان حافظ، قابل مشاهده است.
وی ادامه داد: وقتی به ایشان میگویند که جای واژه «ایران» در دیوان حافظ خالی است، پاسخی بسیار عمیق میدهند: «درست است که واژه ایران در دیوان حافظ نیست، اما تمام آنچه به فرهنگ ایران و هویت ملی ایران مربوط است در دیوان حافظ دیده میشود. دیوان حافظ، فشرده فرهنگ ایران و هویت ملی ما است. یادکرد ایران همیشه نزد شاعران ما بوده است.»
این استاد دانشگاه تصریح کرد: در نیمه قرن چهارم، ما هویت ملیمان را بازشناسی کردیم و از آن زمان، شاعران ما، سخنگوی مسائل مربوط به هویت ملی شدند. از نمادها و تاریخ ملی حرف زدند و از حکمت ملی سخن گفتند. در دوره سلطه سبک خراسانی بر شعر فارسی که من آن را عصر فردوسی میدانم، واژه ایران هم نقشآفرین است. بیش از 1500 مرتبه واژه ایران در شاهنامه آمده است. نه فقط در شاهنامه، بلکه در اشعار نظامی و حتی در شعر شاعرانی که اربابان آنها ضد فرهنگ ایران بودند مانند فرخی سیستانی هم با تمام احترام، از واژه ایران استفاده شده است.
اصغر دادبه افزود: استاد میخواهد بگوید حافظ استاد چیرهدستی است که به مضامین و اندیشهها، به بهترین وجه پرداخته است. معانی مفاهیمی که حافظ به آن پرداخته، چیزی نیست جز یادگارها، یعنی آنچه به فرهنگ و اندیشه ایران مربوط است.
بهترین منبع درباره صد سال گذشته ایران و جهان آثار ندوشن است
فرهنگ جهانبخش نیز در مراسم پاسداشت زندهیاد محمدعلی اسلامی ندوشن با اشاره به نگاه ندوشن به واژه سیاست گفت: سیاست موضوعی بود که استاد اسلامی ندوشن در صد سال گذشته در زمینه آن بحث داشتند و درباره آن حرف جدی زدند. اسلامی ندوشن حقوق بینالملل خوانده بود و با قوانین و قواعد جهان آشنا بود و کتابی با عنوان «ذکر مناقب حقوق بشر در جهان سوم» دارد؛ او استاد ممتاز حقوق بود. اگر امروز استاد اسلامی ندوشن بود و به جهان اکنون نگاه میکرد مطمئن باشید مقالهای جانانه مینوشت و مسائل کره زمین را برای ما تحلیل میکرد. با این نگاه میخواهم به دکتر اسلامی ندوشن نگاه کنم.
وی ادامه داد: دانشجویان دانشکده علوم سیاسی و روابط بین الملل و دانشگاههایی که در زمینه ژئوپلیتیک فعال هستند به آثار ایشان نگاه کنند. ژئوپلیتیک ادب و نظریه فرهنگ اسلامی او را میتوانیم به عنوان یک ترم در دانشگاه روابط بینالملل مطرح کنیم. استاد اسلامی ندوشن حدود سالهای 1303 و 1304 و به دنیا آمد و تا سال 1401یک قرن تمام زندگی کرد و یک قرن نوشت؛ قرنی که مهمترین قرن تاریخ بشریت است. اگر بخواهیم تحقیقی درباره صد سال گذشته ایران و جهان داشته باشیم بهترین منبع در دسترس، آثار و تالیفاتی است که استاد اسلامی ندوشن در این صد سال درباره ایران و جهان نوشت و در داخل این آثار نظریه ژئوپلیتیک ادب را بیان کرده است؛ چیزی که جهان امروز و دنیای سیاست ایران به آن احتیاج دارد. ژئوپلیتیک ادب که توسط اسلامی ندوشن پی ریخته شد آن چیزی است که بعد از اسلام ایرانیها آن را فهمیدند.
فرهنگ جهانبخش در پایان سخنان خود گفت: اگر در چند روز گذشته فقط به پیامهای تسلیتی که برای درگذشت اسلامی ندوشن منتشر شدهاند نگاه کنید، میبینید که از درون و بیرون مرزهای ایران و از کسانی که در دو جبهه مخالف سیاسی در مقابل هم قرار گرفتهاند، همگی به او ادای احترام کردند؛ این یک ژئوپلیتیک ادب است که او پیریزی کرد. اگر میراث ژئوکالچر فرهنگ اسلامی را قدر بدانیم باز هم میتوانیم سیمرغ ایران را احیا کنیم و از چهار گوشه جهان حرف بزنیم و این حرف را از زبان ادب بیان کنیم و جهان را به صلح و آن چیزی که ادب فارسی تشویق کرده و گفته دعوت کنیم.
قلم اسلامی ندوشن به نام ایران گره خورده بود
علیرضا قیامتی از دیگر سخنرانان این آیین درگذشت سرو سخنگوی ایران زمین دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن را به دوستداران فرهنگ ایرانزمین تسلیت گفت و بیان کرد: همه میدانیم که او از بزرگترین اندیشمندان و پژوهشگرانی بود که نام، اندیشه و قلمش با ایران گره خورده و نام او با ایران و فرهنگ ایران درهمتنیده بود. محمدعلی اسلامی ندوشن با نام ایران میزیست و با نام ایران زنده بود. او این عشق، شور و شیدایی را به نسلهای بعد از خود منتقل کرد.
قیامتی ادامه داد: من از دوران نوجوانی زمانی که هنوز وارد دانشگاه نشده بودم با آثار ایشان آشنا شدم و از این طریق به شاهنامه و فرهنگ ایران زمین علاقهمند شدم و تلاش کردم در این راه پژوهش و تحقیق کنم. وجود ایشان الگو و انگیزهای بزرگ برای ما بود. عشق او به ایران زمین صرفا یک عشق هیجانی و احساسات میهنی نبود بلکه عشق او از روی شناخت و آگاهی بود. او به این دلیل عاشق ایران بود که ایران را میشناخت و میدانست چه جاذبههای اخلاقی و رهآوردهای انسانی و جهانی در آن وجود دارد. اگر کسی ایران را بشناسد بدون شک عاشق آن میشود و این عشق صرفا یک هیجان و احساسات میهنی صرف نیست بلکه دانش و خِرد است و پیامهای انسانی دارد.
این نویسنده تصریح کرد: نسل اسلامی ندوشن بزرگترین پُل میان جامعه نخبگانی و علمی با جامعه عامه بود؛ نسل او را عام وخاص میپسندیدند. بزرگترین درد و نگرانی او درد فرهنگ ایران بود چرا که میدانست فرهنگ، آرامش جان است. او به زیبایی هر چه تمامتر به این نکته پیبرد و رسالت خود را در این راه به کار گرفت. دریغش میآمد که آن همه ارزشهای شکوهمند و اسطورههای کهن و دلانگیز فرهنگ ایران زمین از یاد برود و نسل جدید با آن پیوند برقرار نکند. افسوس میخورد که فرهنگیان دستاوردهای تاریخی و اسطورهای خود را به زیبایی پاس میدارند و حفظ میکنند و اگر اختراعاتی دارند آن را با دستاوردهای امروز خود پیوند میدهند. اما ما با آن همه پیشینه و تاریخ گرانبار خود چه کردهایم؟ نگرانی بزرگ او این است که جوانان ما از دلانگیزهای فرهنگ ایرانی گسسته شوند؛ بنابراین وقتی در ادبیات ما پژوهش میکند به دنبال خرد است و رگه عشق،
قیامتی در پایان گفت: اگر او به دنبال عرفان ایرانی و حافظ میرود به خاطر رگهها و جوهره تفکر و فرهنگ و تمدن ایران است. او ادامه خط فکری ایران را در خیام، ناصر خسرو، حافظ و... میبیند. اگر عشق به حافظ دارد به این دلیل است که در حافظ فشرده فرهنگ و نمادهای ایران را میبیند و دیوان حافظ را سرآمد میداند.
67 کتاب از اسلامی ندوشن به یادگار مانده است
حسین مسرت از دیگر سخنرانان حاضر در این نشست درباره آثار استاد محمد علی اسلامی ندوشن توضیح داد و گفت: از وی مجموعا 67 عنوان کتاب چاپ شده است. کتاب اول ایشان به نام «پیروزی آینده دموکراسی» در سال 1328 چاپ شد و آخرین کتاب ایشان «برگریزان» است که با این کتاب با خوانندگان خود خداحافظی میکند.
مسرت بیان کرد: به اعتقاد من استاد اسلامی ندوشن نویسندهای توانمند، جامعهشناسی آگاه، مترجمی زبردست، حقوقدانی دردمند، شاعری نکتهسنج و در یک کلام انسانی فرزانه بود. به عقیده اهالی قلم، کتابهای او سرآمد کتابهای حوزه خود بودند. او در زمینه ادبیات سیزده کتاب همچون «آواها و ایماها»، «از رودکی تا بهار»، «ایران و جهان از نگاه شاهنامه»، «جام جهانبین»، «تامل در حافظ»، «زندگی و مرگ پهلوانان در شاهنامه»، «سرو سایهفکن»، «عمر خیام»، «ماجرای پایانناپذیر حافظ»، «ایران سرای فردوسی؛ هست نامه» و... به نگارش درآورده است. او همچنین سیزده عنوان کتاب در حوزه شعر دارد که از جمله آنها میتوان به «باغ سبز عشق»، «بهار در پاییز»، «بیژن و منیژه»، «چشمه»، «درفش کاویان»، «رستم و اسفندیار»، «سرو سخنگو»، «عشق در شاهنامه» و... اشاره کرد. از ایشان دو کتاب «افسانه و افسون» و «پنجرههای بسته» در حوزه داستان به یادگار مانده است. ترجمه کتاب «آنتونیوس و کلئوپاترا» اثر شکسپیر در حوزه نمایشنامه از دیگر آثار اوست.
این نویسنده ادامه داد: در زمینه اجتماعی کتابهایی همچون«ایران چه حرفی برای گفتن دارد»، «ایران را از یاد نبریم»، «به دنبال سایه همای»، «پیروزی آینده دموکراسی»، «دیروز، امروز، فردا»، «راه و بیراه»، «سخنها را بشنویم»، «فرهنگ و شبه فرهنگ»، «کارنامه چهل ساله»، «کلمهها»، «گفتن نتوانیم نگفتن نتوانیم» و... نگاشته است. در زمینه تاریخ نیز کتابهایی همچون «ایران و تنهاییاش»، «ایران و یونان در بستر باستان»، «جهاد در اروپا»، «زندگی، عشق و دیگر هیچ»، «شور زندگی»، «شهرزاد قصه گو» و... از او به جا مانده است. اسلامی ندوشن در زمینه سفرنامه نیز کتابهای «آزادی مجسمه»، «صفیر سیمرغ»، «کارنامه سفر چین» و «در کشور شوراها» را نوشته است.
حسین مسرت در پایان گفت: از جمله مجموعههایی که از محمدعلی اسلامی ندوشن به یادگار مانده میتوان به «ارمغان ایرانی»، «باران نه رگبار»، «بازتابها»، «برگریزان»، «دیباچهها»، «نوشتههای بیسرنوشت» و «یاد یاران» و «یگانگی در چندگانگی» اشاره کرد. برخی از کتابهای ایشان به چاپهای سی، چهل و پنجاه رسیده است. کتاب «روزها» سرآمد کتابهای خود زندگینامه نویسی است و آثار ایشان در زمینه شاهنامه جزو آثار ماندگاری است که در دورههای کارشناسی ارشد و دکتری تدریس میشود.
ندوشن کاری کرد که هنر به احترام ادبیات بایستد
کریم فیضی که سخنران بعدی این مراسم بود گفت: زمانی که کتابی از ایشان در دست نگارش داشتم بارها از سوی ایشان ویرایش شد و این موضوع برای من بسیار جالب بود. در یکی از قرارهایی که با ایشان داشتم یکی از کارگردانهای کشور به حضور استاد رسیدند و ادای احترام و ارادت کردند؛ من در آنجا مشاهده کردم که هنر به احترام ادبیات ایستاده است و برخلاف اینکه همیشه افراد به سراغ هنرمندان میروند این بار هنرمندان به سراغ استاد محمدعلی اسلامی ندوشن آمده بودند. زمانی از استاد اسلامی ندوشن پرسیدم چرا ما جهانی نمیشویم. خطاب به ایشان گفتم شما از فیلسوفان، دانشمندان و پژوهشگران خارجی چه چیزی کم دارید که در اتاق خود محبوس شدهاید؛ چه سِری وجود دارد؟ ایشان در جواب گفتند که من نباید خود را جهانی کنم؛ من کار خودم را میکنم و این منتهای تلاش من است.
وی ادامه داد: ما چه تعداد افرادی همچون محمدعلی اسلامی ندوشن داریم؟ چه تعداد از افراد با فراغ بال و طیب خاطر خود را وقف فرهنگ کردهاند؟ ممکن است تعداد زیادی محقق، پژوهشگر، استاد پیشکسوت، نظریهپرداز و مسئول در حوزه فرهنگ مشغول فعالیت باشند اما تعداد افرادی که خود را وقف فرهنگ میکنند و از بدایت تا نهایت به نیّت فرهنگ روز خود را شب میکنند و به معیشت، قدرت، شهرت و... فکر نمیکنند انگشت شمار هستند. همین تعداد انگشت شمار هم در سطح جهانی بازتاب پیدا نمیکنند؛ چرا آثار استاد اسلامی ندوشن به زبانهای دیگر ترجمه نمیشوند؛ ایشان با نثری فاخر و با باریکبینی سالها نوشتند و تحقیق کردند اما چیزی از ثمره این تلاش بازتاب پیدا نکرده است. ما استاد اسلامی ندوشن را در بین خود دفن کردیم و باید برای این مساله علاجی پیدا کنیم.
کریم فیضی در پایان گفت: در پی یک اتفاق در سال 1393 پای استاد شکست؛ در آن زمان ایشان نود سال سن داشتند اما با این وجود هر روز یک کتاب جدید کنار دستشان بود و همچنان مشغول تحقیق، مطالعه و پژوهش بودند. توقع و تمنایی از کسی نداشت؛ حق او جهانی شدن است. استادان ما فاضل اما محبوس هستند و باید برای حل این مشکل چارهای بیاندیشیم. او خودبنیاد است و یک تنه راه باز کرد. ما اسلامی ندوشنهای زیادی داریم که باید راه آنها را باز کنیم تا جریان پیدا کنند.
نظر شما