حجتالاسلام و المسلمین محمد عابدی عضو هیات علمی پزوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی تشریح میکند از آنجا که در انقلاب اسلامی جوهره روابط مردم در جامعه بر پایه دین شکل میگیرد، بنابراین برای خطاب کردن همدیگر از عناوین غیردینی، عنوان «برادر دینی» را پیشنهاد میدهد.
به راستی چرا اول انقلاب (تا حدود ده سال) برادر و خواهر هم بودیم ولی بعد از آن تنها نسبتمان شهروندی است و نهایت با خطاب آقا و خانم که دال بر جنسیت است، همدیگر را مخاطب میکنیم؟ اشتباه نشود نمیخواهم قضاوت ارزشی درباره خطاب با آقا و خانم داشته باشم، هدف من تنها واکاوی یک «عقب گرد تاریخی» است که در مناسبات اجتماعی گرفتار آن شدیم.
خوب به یاد دارید که اوایل انقلاب همه همدیگر را برادر و خواهر خطاب میکردند. این ادبیات انقلابی حتی در لایههای مختلف فیلمها با ژانراهای مختلف نیز نفوذ کرده بود. این بخشی از تحولی بود که انقلاب اسلامی میخواست در روابط مردم ایجاد کند و فلسفه جدیدی برای نوع ارتباط و همبستگی ایجاد نماید، در حالی که قبل از آن انواع مختلف فلسفههای اجتماعی و سیاسی، توصیههای مختلفی را در این مورد ارائه کرده بودند. فلسفه مکتب مارکسیسم و سوسیالیسم که دنبال جامعه بیطبقه بود، عنوان«رفیق» را توصیه میکرد تا نشان دهد روابط اجتماع بر پایه رفاقت و یکسانی است نه ارباب و رعیتی و سرمایهداری و...؛ فرهنگ و مکاتب سرمایهداری و لیبرالی هم عنوانهایی مثل «شهروندی» و.... را توصیه میکردند. در این میان انقلاب اسلامی تلاش میکرد نشان دهد چون جوهره روابط مردم در جامعه بر پایه دین شکل میگیرد، افراد جامعه در واحدی به نام «امت» گرد میآیند و عامل همبستگی و پیوند دهنده روابط آنها، دین است.
از این منظر روابط اعضای جامعه نسبت به هم، برادری و خواهری دینی استوار است؛ پس ادبیاتی ایجاد شد که بر مبنای آن اعضای جامعه دینی و امت اسلامی، همدیگر را با عنوان برادر و خواهر خطاب میکردند.
این مساله ریشه قرآنی دارد. آنجا که مخاطبان قرآن هویت اجتماعی خود را در قالبهای مختلفی جستجو میکردند، اما قرآن (حجرات، آیه10) به آنها توصیه میکند، به جای اینکه روابط خود را بر اساس عناوین غیردینی تعریف کنند، از عنوان «برادر دینی» استفاده کنند. «فانکم اخوانکم فیالدین». پیامبر اکرم (ص) نیز البته تلاش فراوانی در اقامه این فرهنگ مهم قرآنی داشت تا آنجا که فقط در صدر اسلام که با هفتصد و چهل نفر در منطقه «نخیله» حضور داشتند میان اصحابش عقد اخوّت بست و خود نیز با حضرت علی (ع) برادر شد. حتی در روایتها توجه داده میشود که برادری دینی از هر پیوند نَسَبی و خویشاوندی پایدارتر است. برادری نسبی در روزی گسسته خواهد شد (فلا اَنساب بینهم)؛ ولی برادری دینی حتّی روز قیامت پایدار است. (اخوانا علی سرر متقابلین). حتی اخوت در میان زنان مؤمنه نیز مورد تصریح قرار گرفته است. (و ان کانوا اخوة رجالا و نساء).
بالاتر این که بر اساس این نظام اندیشگی حقوق و تکالیفی نیز برای این وضعیت ترسیم شده است. برای مثال امام صادق(ع) چند مورد از حق مومن بر مومن را چنین برشمرده است: ۱- آسانترین حق این است که آنچه برای خود میخواهی برای او نیز بخواهی و آنچه برای خود بد میدانی برای دیگران نیز بد بدانی. ۲- برای برطرف کردن نیازهای او تلاش کنی و رضایت او را جلب کنی امر و خواسته او را اطاعت کنی. ۳- به او با جان، مال، دست، پا و زبانت کمک کنی. ۴- چشم و راهنما و آئینه و پیراهنش باشی. ۵- طوری نباشد که تو سیر باشی و او گرسنه، تو پوشیده باشی و او برهنه و...»
نظر شما