«محمدزمان گلدسته»، شاعر شعرهای آئینی دارفانی را وداع گفت و ققنوسوار به دیار باقی شتافت.
مرگ، حقیقتی است که دیر یا زود به سراغ همه انسانها خواهد آمد؛ اما در فقدان این شاعر برجسته، موضوعی وجود دارد که باید به آن توجه شود و آن قدرشناسی مردم از شعر و شخصیت شاعری است که در دوران هیاهوی انواع مکتبها و جریانهای ادبی و در غرور شعری جریانهای روشنفکری و شبه روشنفکری، علمدار شعر آئینی در استان گلستان بوده و مردم او را با عنوان شاعر اهلبیت(ع) میشناسند.
شعر، هنری است که با موسیقی و کلام عجین شده و ایبسا شعری را در قالب نغمهای شنیده باشیم بیآنکه بدانیم شاعرش کیست! اما بدرقه مردم گرگان ثابت کرد که هم هنرشناس هستند و هم قدردان هنرمندی هستند که عمری را در سُرایش شعر برای اهلبیت(ع) و ترویج و تبلیغ فرهنگ ایثار و شهادت گذرانده بود.
باید گفت شعر با همه تعریفات کهنه و نویی که دارد هنوز هم در صدر هنرهاست و مردم، هنرمندان (شاعرانی) که به زبان آنان سخن بگویند و مروج آرمانهای مقدسشان باشند را دوست دارند.
شعر گفتن برای اهلبیت(ع) مایه شرافت و مباهات شاعران ایرانی مسلمان است و این مسالهای تازه نیست بلکه بهقدر تاریخ ادبیات سابقه دارد و عجیب آنکه در روزگار رسانههای زودگذر و خطی! همچنان مردم شعر را میفهمند و شاعری چون «محمد زمان گلدسته» را تکریم میکنند و این یعنی شرافت هنر دینی و شعر آئینی ...
در تاریخ اسلام شاهدیم هنرمندانی چون فرزدق، کمیت، دعبل و ... و حتی مولا علی(ع) به اسلام و نهضت اسلامی! با شعر خدمت کردهاند!
در تاریخ فرهنگ و هنر سرزمین تاریخی جرجان و استرآباد هم بودهاند بزرگانی که شعرشان را به نام نامی اهلبیت (ع) متبرک کردهاند.
فروغی استرآبادی (قرن دهم)، مختوم قلی فراغی (قرن 12 هجری)، مداح کردکویی (قرن 14 هجری) مشرقی استرآبادی (قرن 13 هجری) نظام استرآبادی (قرن نهم و دهم هجری)، هلالی استرآبادی (قرن دهم هجری)، میرداماد استرآبادی (قرن 11 هجری)، بنیهاشم (قرن 14 هجری)، ازجمله این شاعراناند و حتی برخی از شاعران درراه دفاع از اهلبیت (ع) رنجها و زخمزبانها دیده و شنیده و حتی به شهادت رسیدهاند!
«محمد زمان گلدسته» با شعرهای پرمحتوایی که درخصوص پیشوایان معصوم(ع) و اشعاری که در تبلیغ، ترویج و حتی تبیین فرهنگ ایثار و شهادت سروده است، قطعاً در شمار شاعران شاخص تاریخ شعر آئینی در سرزمین جرجان و استرآباد است و برگ زرینی را به کارنامه ادبیات آئینی افزوده است.
از ائمه اهلبیت(ع) نیز توصیفات فراوانى درباره شعر شاعران و دعا در حق آنان و جایزه بخشیدن به آنها، رسیده است که اگر بخواهیم به نقل آنها بپردازیم سخن به درازا مىکشد. بهعنوانمثال؛
در آن زمان که هنرمندان جبهه کفر، رسول رحمت(ص) را با زبان شعر و هنر مرسوم آن روزگار هجو میکردند، پیامبر اسلام(ص) خطاب به شاعران متعهد به اسلام فرمودند:
و الذى نفس محمد بیده فکانما تنضهونهم بالنیل!
به آنکسی که جان محمد در دست قدرت او است، با این اشعار گویى تیرهایى بهسوی آنها پرتاب مىکنید!
همچنین امام صادق(ع) فرمودند:
«تاکنون کسى درباره ما یک شعر نسروده مگر اینکه باروحالقدس تائید شده است...»
و دهها حدیث و روایت معتبر که درباره شعر و شاعری از پیشوایان دینی نقلشده است و غیر از رسول گرامی اسلام(ص) که سعی میکردند از بیان شعر خودداری کرده و حتی اشعار دیگران را نیز بهگونهای شکسته بیان کنند (به جهت حمل نشدن کلامشان به وحی!) پیشوایان معصوم اکثراً شاعر و یا دستکم توانا بر شعر و ادبیات بودند و برای شعر و شاعری نقشه راه، هدف و وظیفهای تبیین و تشریح میفرمودند چنانکه امیرمؤمنان على(ع) هنگامیکه گروهى از یارانش در یکی از شبهای ماه مبارک رمضان به هنگام افطار، سخن به شعر و شاعران کشیدند، آنها را مخاطب ساخته و فرمودند:
اعلموا ان ملاک امرکمالدین و عصمتکم التقوى و زینتکم الادب و حصون اعراضکم الحلم
بدانید ملاک کار شما دین است و مایه حفظ شما تقوى است، زینت شما ادب و دژهاى محکم آبروى شما، حلم و بردبارى است»
در انقلاب اسلامی مردم ایران نیز، «شعر» هنر اول بود ...
هنری که روح نغمههای ماندگار انقلابی محسوب میشد و توانست خشم مقدس و خروش و غیرت و معرفت انقلابی مردم را به اوج برساند. خلق آثار کمنظیر ادبیات انقلاب، مقاومت و دفاع مقدس شاهد این مدعاست.
«محمد زمان گلدسته»، شاعری است که توانست چراغ شعر آئینی را پُرفروغ نگه دارد و امید است - آنچنانکه او ققنوسوار از میانمان رفت - در آینده شاهد شعلههای زبانه کشیده شده شعر آئینی در استان باشیم و «محمد زمان وار»، شاهد رویش شاعرانی باشیم که انقلابی میسرایند، انقلابی میاندیشند و دغدغه ترویج معارف اهلبیت(ع) با زبان هنر را دارند.
ققنوس، همان پرنده افسانهای است که میسوزد و از خاکسترش ققنوس دیگری تولید میشود. بعد از مرحوم «حاج محمدرضا آغاسی» «محمدزمان گلدسته» علمدار گونهای از شعر آئینی بود که هم مخاطب خاص داشت و هم مخاطب عام ... ققنوسی رفته است و باید منتظر رویشهای بعدی باشیم. نقش برنامهریزان فرهنگ و هنر در تقویت رویشهای شعر و هنر انقلاب، نقشی مهم و اثرگذار خواهد بود.»
نظر شما